نام پژوهشگر: سقا مومنی

نفت: ابزار قدرت اقتصادی عربستان سعودی در سیاست خارجی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم سیاسی 1391
  سقا مومنی   حسین جمالی

بعد از جنگ جهانی دوم و بویژه از دهه ی 1980 به بعد جهان وارد فاز جدید تحولات در حوزه ی روابط بین دولت ها گردید به گونه ای که نوعی منازعه را بین جریان خردگرایی (منازعه ی نئو –نئو) درباره ی سرشت و ماهیت روابط بین الملل از یک سو و بین جریان اصلی و رهیافت های انتقادی که مدعی بودند که نظریات جریان اصلی ایستا بوده و نمی توانند پویایی سیاست جهانی را تبیین کنند، بوجود آورد. در این راستا مهم ترین تحولات عملی و مفهومی که موضوع بحث نظریه پردازان روابط بین الملل گردید، بحث جهانی شدن و پیامد های سیاسی و امنیتی ناشی از آن بود. با گسترش فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی ، ایجاد دهکده ی جهانی و سیال شدن مرز های حاکمیتی، تعریف جدیدی از مفاهیم امنیت و حاکمیت به همراه ظهور بازیگران غیر دولتی (شرکت های چند ملیتی، بازار های مالی بین المللی، باند های جنایی بین المللی و.....) نوعی جهان بینی بین المللی در روابط بین بازیگران بوجود آمد که حاصل و نمود آن افزایش نقش اقتصاد در دیپلماسی جهانی بود.در نتیجه کشور های قدرتمند از ابزار های مالی و سیاست تطمیع برای پیشبرد منافع ملی و اهداف سیاست خارجی خود استفاده می کردند. به عبارت دیگر در عرصه ی روابط بین الملل بر اساس اظهارات پروفسور رنه ژان دوپوی ما شاهد تفرقه و خشونت قدرت مستقیمهستیم که مشخص کننده ی مدل ارتباطی بوده و نقش اول را در عرصه ی روابط بین الملل بازی می کند. در این دنیای منازعه و کشمکش، دولت ها بنابر شرایط از ابزار های گوناگون در سیاست خارجی خود استفاده می کنند. سلاح اقتصادی یکی از این ابزار هاست که دولت ها عمدتاً برای تنبیه یک دولت بخاطر ارتکاب عملی غیر قابل قبول بکار می گیرد که از آن تحت عنوان سیاست «باتون» یا «مجازات اقتصادی» یاد می شود. بنابراین این پژوهش در صدد است تا با در نظر گرفتن نفت به عنوان سلاح اقتصادی در روابط بین الملل کارکرد دوگانه ی نفت را در رابطه عربستان به عنوان کشور دارای نفت وکشورهای صنعتی که عمدتاً واردکننده ی نفت میباشند، مورد ارزیابی قرار داده و نشان دهد که این کالای سیاسی چگونه به عنوان ابزار فرصت و قدرت اقتصادی در سیاست خارجی عمل می کند.