نام پژوهشگر: زینب نعمت الهی

تأثیر میزان و اندازه ذرات سبوس گندم و سبوس برنج با فایتیک اسید کاهش یافته درتولید بیسکوئیت سبوس دار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1390
  زینب نعمت الهی   مهسا مجذوبی

بیسکوئیت به دلیل کیفیت خوراکی خوب، در دسترس بودن و قیمت پایین آن یکی از پر طرفدارترین محصولات شیرینی پزی می باشد. اغلب بیسکوئیتها از آردهای با درجه استخراج پایین تولید می شوند بنابراین حاوی میزان فیبر کمی هستند، اما می توان میزان فیبر بیسکوئیت ها را از طریق افزودن سبوس غلات ارتقا داد. علی رغم اینکه این بیسکوئیت ها حاوی مقادیر فیبر بالایی هستند، اما سبوس غلات دارای مقادیر قابل توجهی فایتیک اسید می باشد که قادرند میزان دسترسی زیستی مواد معدنی را در بدن انسان کاهش دهند. به علاوه وجود سبوس ها در پخت بیسکوئیت میتواند باعث سفتی و تیرگی آن ها شده و خصوصیات حسی آن ها را کاهش دهند. بنابراین هدف اصلی از انجام این تحقیق استفاده از سبوس برنج، گندم و کاهش میزان فایتیک اسید در تهیه بیسکوئیت و تشخیص خصوصیات فیزیکو شیمیایی خمیر و بیسکوئیت می باشد. سبوس ها با اندازه های متغیر از 750 تا 170 میکرومتر قبل و بعد از فرایند هیدروترمال به میزان صفر تا 20% (w/w، مقیاس آرد) افزوده شدند.کاهش اندازه ذرات از 750 تا 170 میکرومتر میزان فایتیک اسید را از 3/7 به 2/50? برای گندم و از 1/15 به 57? برای سبوس برنج کاهش داد. در حالیکه کاهش اندازه ذرات همراه با فرایند هیدروترمال موجب کاهش بیشتر میزان اسید فیتیک تا حد 71% برای برنج و 69% برای سبوس گندم شد. نتایج دستگاه فارینوگراف نشان داد با افزایش میزان سبوس و اندازه ذرات، میزان جذب آب، قوام و زمان سست شدن خمیر افزایش یافت. سبوس گندم در مقایسه با سبوس برنج تاًثیر بیشتری بر این پارامتر ها نشان داد. همچنین با افزایش مقدار و اندازه ذرات سبوس تیرگی بیسکوئیت ها نیز افزایش یافت و فرایند هیدروترمال تیرگی سبوس را تشدید کرد. بیسکوئیت های حاوی سبوس گندم دارای رنگ تیره تری بودند. میزان ca+2 fe+2 zn+2 سبوس با کاهش اندازه ذرات سبوس و انجام فرایند هیدروترمال کاسته شد. با افزایش میزان و اندازه ذرات سبوس خصوصاً پس از انجام فرایند هیدروترمال سفتی بافت بیسکوئیت ها افزایش یافت. سختی و انسجام بیسکوئیت های حاوی سبوس گندم در مقایسه با بیسکوئیت های حاوی سبوس برنج بیش تر دیده شد. بر اساس نتایج ارزیابی حسی جایگزینی 15% آرد گندم با سبوس گندم و برنج با اندازه ذرات 280 و 170 میکرومتر به عنوان مناسب ترین بیسکوئیت ها از نظر خصوصیات فیزیکی، حسی و تغذیه ای معرفی شدند.

قواعد فقهی نکاح و انحلال آن
پایان نامه دانشگاه آیت اله حائری میبد - دانشکده الهیات 1392
  زینب نعمت الهی   احمد میرخلیلی

خانواده علاوه بر ابعاد مهم و متعددی که دارد، نهادی حقوقی است که مجموعه¬ای از قوانین بر آن حاکم است. ازآنجاکه حقوق ایران، مبتنی بر فقه امامیه است، شناسایی اصول و قواعد فقهی حاکم بر خانواده در شناخت ساختار کلی حقوق خانواده، نقش مهمی را ایفا می کند. احکام نکاح و طلاق، از ادله¬ی آن (کتاب، سنت، اجماع، عقل) تحصیل گردیده؛ و فروعات متعددی در ابواب نکاح و طلاق از این ادله به دست آمده است. از طریق تطبیق قواعد کلی بر این فروعات، حکم مسائل نوظهور به دست می آید. این اصول کلی را قواعد فقه نامیده اند که به کمک این قواعد می¬توان احکام و مسائل جزئی را به سهولت به دست آورد. این قواعد به دو بخش اصلی قابل تقسیم است: الف) قواعد عمومی که در سایر ابواب فقه نیز کاربرد دارد؛ مانند نفی عسر و حرج، لا ضرر و الزام. ب) قواعد خاص باب نکاح و طلاق که از مستندات احکام نکاح و طلاق مستنبط است؛ مانند «الولد للفراش و للعاهر الحجر»، «یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب»، «المطلقه رجعیاً زوجه حقیقتاً» و... این دودسته از قواعد، تمام ابواب کتاب نکاح و طلاق را در برگرفته؛ و در بسیاری از موارد یک حکم تحت چند قاعده قرار می گیرد. در این تحقیق، بعد از تحلیل قواعدی چند از قواعد عمومی باب نکاح و انحلال آن، قواعد فقهی خاص آن بررسی شده؛ و به فراخور موضوع، نگاهی گذرا به قانون مدنی شده است. درنهایت مشخص می شود که قواعد نکاح و طلاق اغلب منصوص بوده و نظامی جامع، حول مسائل نکاح و طلاق پی¬ریزی کرده است. قواعد فقهی خاص نکاح و طلاق از مدارک معتبر کتاب، سنت، عقل و اجماع فقهای شیعه، اثبات شده و مستندات هر قاعده به ترتیب اهمیت ذکر گردیده است. جمع آوری قواعد و ضوابط فقهی باب نکاح و انحلال آن و شناسایی بسترهای کاربرد آن ها، امکان شکل¬گیری رویه قضایی را در موارد فاقد نص قانونی به دست می¬دهد؛ و رهیافت¬های لازم برای تفسیر برخی قوانین را فراهم می¬آورد.