نام پژوهشگر: ملیحه محسنی حسین آبادی

بررسی تأثیر ذن بر تصویرسازی کشور ژاپن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1391
  ملیحه محسنی حسین آبادی   مجمدرضا دادگر

سرگشته و عاصی در این آشفته بازار معاصر، در هزارتوی روابط پیچ در پیچ جهان بر پهنه-ی تاریخی کهنسال گرفتار آمده ایم، با این امید که مگر کورسوی معرفتی این راه دشوار را بگشاید. هنر اما شاید یگانه محمل باشد برای بازگرداندنمان به خویشتن، و به ساحل موعود آرامش. شاید به مدد سیر در تاریخ و رجوع به سرشت هنرهای اصیل سرزمین ها و فرهنگ های دیگر از عهده ی درک این همه التقاط و درهم آمیختگی معیارها و ارزش های زیبایی شناختی برآییم، و سرانجام به سوی شناخت راستین خود گام برداریم. ژاپن به رغم شتابش در ورود به دنیای مدرن، به سبب پیشینه ی تاریخی اش در هم ساز ساختن فرهنگ ها و باورهای وارداتی با ذائقه ی بومی خود، در مقایسه با بسیاری از کشورها توانسته است میان هجوم آرمان های زیبایی شناختی نوین، با فرهنگ و هنر سنتی خود نوعی آشتی برقرار سازد، و به همین جهت حتی حوزه های جدید و بیگانه ی هنری حال و هوای بومی این سرزمین را به خود گرفته و در مواردی هم یکسره چنان تحت انقیاد معیارهای هنری آن ها درآمده اند که در قالب گونه ای از هنر ژاپنی مجدداً فرهنگ های دیگر دنیا را تحت تأثیر اصالت خود قرار داده اند؛ انیمه ی ژاپنی مثال مناسبی از این ژاپنی سازی است. اما ژاپن که تقریباً در تمام ادوار هنری اش به شدت وام دار نظام هنری چین بوده است، آیین ذن را –که در قرن دوازدهم به واسطه ی کشور چین با آن آشنایی پیدا می کند- چنان با باورهای معنوی و ذائقه فرهنگی و هنری اش هم خوان می یابد، که در دوران معاصر نظام زیبایی شناسی خود را بر محور آموزه های ذن صورت بندی می کند، به گونه ای که در نیمه ی دوم قرن بیستم بیشتر عرصه های هنری این کشور، از معماری، طراحی اتومبیل، سینما، بازی های کامپیوتری، مد و طراحی-داخلی گرفته تا نقاشی، تصویرسازی، موسیقی، طراحی پارچه و هنر ویدئویی، عمیقاً از این شیوه ی نگرش تأثیر می پذیرند. شاید باید گفته ی استنلی بیکر در مورد این که در قرن بیست و یکم ذن مُد عصر فضا شده است را نیز بپذیریم. ذن از آیین ها و یا بهتر بگوییم از بی آیینی ها سخن می گوید. ذن را نباید دین یا فلسفه دانست، و البته ذن هم دین است و هم فلسفه؛ و این همان تناقضی است که در هنر متأثر از ذن نیز می توان سراغ کرد. اندیشه ی ذن-بودیسم چنان گیرایی و جذبه ی فراگیری در دنیای معاصر داشته است که دامنه نفوذ و مصادیق بارز متأثر از آن را در آثار بسیاری از برجسته ترین هنرمندان غربی و غیرغربی می توان مشاهده کرد؛ بسیاری از سبک های هنری مدرن از معیارهای زیبایی شناسی و تعالیم ذن بهره گرفته اند. از زمانی که هنر و آثار تصویری را به صورت جدی دنبال کرده ام، همواره نسبت به فضاهای خلوت، ساده و پنهان و گنگ گرایشی مقاومت ناپذیر داشته ام، بدان حد که در سال های اخیر با زمینه های خالی گسترده و تنها رنگ سیاه به تجربه پرداختم. این دلبستگی به خلاء وسیع و دایره ی رنگی بسیار محدود، مرا متوجه هنر ذن کرد، به ویژه نسخه ی ژاپنی آن که با شعر ملهم از ذن موسوم به هایکو نیز همگام می شود. پژوهش پیش رو که به تصویرسازی ژاپن و تأثیر ذن بر آن می پردازد، حاصل همین شیفتگی آغازین من در کارهای عملی است.