نام پژوهشگر: معصومه نیک کار چنیجانی

مدیریت رسانه، قدرت نرم ارتباطات در نظام بین الملل: وضعیت کنونی و افق فراسو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  معصومه نیک کار چنیجانی   احمد جانسیز

پژوهش حاضر از نوع مطالعات موردی است و بدلیل نو بودن در عرصه پژوهش، به صورت بستر مطالعاتی و پرسش از چگونگی موضوع در سیر تحولاتی ساختار تاریخی انجام شده است. ارتباطات و رسانه ها در دنیا در فرآیند های متفاوت ایفای نقش نموده اند و مولفه های ضروری برای رشد اقتصادی و تحولات اجتماعی بوده اند. در ثبات سیاسی و رشد اقتصادی تاکید ویژه داشته اند و ارزش های اجتماعی و فرهنگی را در عرصه بین الملل بازیگری نموده اند. رسانه های امروزی، چشمان ناظر بر اعمال سیاستمداران و رهبران جهانی در پاسخ گویی به شهروندان هستند و با توجه به بررسی های حاصل مشخص گردید بسیاری از جوامع به شدت تحت تاثیر و نقش رسانه ها در جامعه قرار دارند و مدیریت این حوزه با امکان دست یابی به باورها و هویت و فرهنگ مردم ارتباطی ویژه می آفریند و بستر سازی پروسه جهانی شدن را در قبال تکنولوژی های نوین ارتباطی و ایده موسوم به دهکده جهانی را در زایش جهان شیشه ای مدیریت می کند، مرزها را فرو می کاهد و انقلاب اطلاعاتی را در گوی سبقت منافع اقتصادی، تحولات سیاسی و نظام اجتماعی پایه ریزی می کند. مدیریت رسانه و جایگاه ارتباطی قدرت نرم را می توان یک تمدن نو ظهور در گستره ارتباطات دانست و شبکه ها، نیروها و نهادهای این حوزه عظیم را ظرفیت های راهبردی در طرح جهانی و فرصتی برای پدیداری پروسه جهانی عنوان نمود. رسانه تند بادی است در عرصه ارتباطات امروز جهان که گاه در عرصه های مختلف ویران می سازد و گاه جریانی می آفریند که خود عرصه ای نو خواهد بود سازنده و بالنده و یا مخرب در باورهای هویتی، اجتماعی و حتی اقتصادی و سیاسی. رسانه سیاستی است جریان ساز در سیاست دولت ها و ملت ها. اجتماعی است مستغنی از جریان افکار و اندیشه ها. فرهنگی است ناعادلانه در توزیع اطلاعات و قدرتی است در سیطره آنان که حاکمیت بر هجوم تکنولوژی ها را در دست دارند. امروزه هر تصویر واضح یا مخدوشی در عرصه بین الملل حاصل اطلاعات و ارتباطات رسانه ای است که افراد یا بنگاه های خصوصی و دولتی با انگیزه های مختلف بیان می دارند و با نفوذ رسانه ای، سلطه گری جدیدی را در تمام ارکان اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایجاد می نمایند. در واقع سلطه گری از طریق رسانه و مدیریت آن از ارکان مهم سیاست خارجی قدرتها در عرصه بین الملل شده است و این عرصه نا عدالتی با مدیریت قدرتی، تلاشی شد برای جهان سوم و ممالک کوچک برای رسیدن به یک نظام عادلانه جهانی و ارتباطی. پژوهش پیش روی به دنبال بررسی میزان تأثیر و تأثر رسانه ها به عنوان قدرت نرم در سیاست جهانی و نظام بین المللی است. در این مسیر رسانه ها از ابزاری در دست سیاستمداران به منظور هدایت افکار عمومی در مسیر راهبردها و سیاست های مورد نظر خود گرفته تا وسیله-ای برای فشار بر سیاست های دولت ها از سوی افکار عمومی، گروه های مردم نهاد در نوسان است، به تعبیری یافته های این تحقیق ما را به این نقطه می رساند که رسانه ها را می توان یکی از مهمترین بخش ها و ارکان روابط بین الملل در قرن بیست و یکم قلمداد کرد موضوعی که با ظهور رسانه های جدیدی چون شبکه های ماهواره ای پخش زنده، اینترنت و تلفن همراه ابعاد گسترده تری به خود گرفته است.