نام پژوهشگر: عظیم اکبری رودپشتی

آثار متقابل صلح بین المللی و حقوق بشر در پرتو اندیشه های کانت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  عظیم اکبری رودپشتی   سید محمد قاری سید فاطمی

حقوق بشر کهن ترین میراث تاریخ بشریت است. میراثی که از دوران باستان و قانون حمورابی گرفته تا منشور مگناکارتا و انقلاب های آزادی خواهانه امریکا و انگلیس و جنبش های ضد برده داری، تبعیض نژادی و فمنسیم وجود داشته و تا عصر کنونی و به رسمیت شناخته شدن انواع متعدد حقوق اساسیِ انسانی به موجب کنوانسیون های متعدد ادامه یافته است. وقوع دو جنگ جهانی در طول عمر یک نسلِ انسانی و امکانِ بروز جنگ هسته ای در آینده، برقراری و حفظ صلح را به مهم ترین هدف حقوق بین الملل مبدل ساخته است. هدفی که بشر همواره آرزوی رسیدن به آن را داشته و دارد. تنها در قرن بیستم بیش از یکصد میلیون نفر بر اثر جنگ جان خود را از دست دادند، که از این تعداد یکصدوده هزار نفر در آخرین سال این قرن بر اثر جنگ کشته شدند. با وقوع این درگیری ها و فجایع انسانی، جامعه بین المللی در پایان قرن بیستم نه تنها بر وجود روابط نزدیک میان حقوق بشر، صلح، دموکراسی و توسعه تأکید کرد، بلکه به آنها ابعاد تازه ای بخشید. اعلامیه ها، برنامه ها و خط و مشی هایِ اجرائی مصوب توسط کنفرانس ها و اجلاس هائی که در دهه 1990 تشکیل گردید همراه با اقدامات پیش بینی شده در سال ها و دهه هایی که به مناسبت های بین المللی نام گذاری شدند، دستور کاری را فراهم آورده است که می تواند به عنوان دستور کاری برای قرن بیست و یکم شناخته شود. این عقیده که صلح و حقوق بشر دارای ارتباط عمیقی با یکدیگر هستند، یک ایده نو محسوب نمی-شود. در واقع امانوئل کانت در رساله صلح پایدار در سال 1795 با بیان پیوند متقابل صلح و دموکراسی به چنین ارتباطی، هرچند به طور غیرمستقیم، اشاره نموده است. در سال های اخیر نیز نهادهای بین المللی به طور فزاینده ای بر این امر تأکید ورزیده اند و غالباً عدالت بین المللی را بر این اساس توجیه می نمایند. برای مثال سازمان ملل تلاش های فراوانی را در زمینه ترویج دموکراسی از طریق نظارت بر انتخابات آزاد انجام داده است یا شورای امنیت در برشمردن موارد تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی، بر مفهوم حقوق بشر بسیار تأکید داشته است. تصمیم شورای امنیت در صدور مجوز مداخله نظامی برای بازگرداندن دموکراسی به هائیتی یا مداخلات ناتو در بوسنی و کوزوو از جمله بارزترین موارد می باشد. به گفته همرشولد دبیر کل نخستین سالهای سازمان ملل متحد؛ بدون بذل توجه به حقوق بشر هرگز به صلح بین المللی دست نخواهیم یافت و تنها در چهارچوب صلح است که حقوق بشر می تواند به طور کامل تعالی یابد. صلح و حقوق بشر را می توان به عنوان ارزش و حق در رابطه ای عِلّی مورد مطالعه قرار داد. در اینکه حق های بشری و صلح عمومی جزءِ جدایی ناپذیر زندگی امروز انسان است، تردیدی نیست، صلح بدون احترام به حقوق بشر معنی و مفهوم ندارد و حتی اگر محقق شود، ناپایدار و موقتی خواهد بود و این همان مطلبی است که کانت در رساله صلح پایدار خود مطرح می سازد. از طرف دیگر بنظر می رسد تعصّب و اصرار بر حقوق بشر می تواند عامل به مخاطره افتادن صلح بین المللی و دستاویزی جهت شروع جنگ باشد. و نهایتاً می توان گفت هر چند حقوق بشر بایستی بالاخص در زمان مخاصمات مراعات گردد، منتها وجود وضعیت درگیری و تنش، احتمال لطمه دیدن حقوق بشر را افزایش می دهد، به نظر می رسد بدون وجود صلح، امکانِ بهره مندیِ کامل از حقوق بشر وجود نداشته باشد. بنابراین بررسی رابطه متقابل این دو در جامعه بین المللی و تأثیراتی که بر یگدیگر دارند از اهمیت خاصی برخوردار است که در این تحقیق بدان پرداخته خواهد شد.