نام پژوهشگر: امیر خراسانی

ارزیابی مقایسه ای عملکرد شرکت های حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در بورس اوراق بهادار تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1391
  امیر خراسانی   سید سپهر قاضی نوری

در عصر حاضر، اهمیت و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات بر کسی پوشیده نیست. نفوذ این صنعت در اقتصاد، فرهنگ، رفتارهای اجتماعی و... باعث شد که طی دهه های اخیر، توجه ویژه ای مخصوصا در مطالعات آکادمیک به آن شود. حجم عظیم تراکنش های مرتبط با این صنعت در بازارهای سرمایه، لزوم بررسی ارتباط صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات با این بازارها را نشان می دهد. در این پژوهش که از نظر هدف کاربردی است، صنعت فاوا در بورس اوراق تهران زیر ذره بین قرار گرفت. بدین منظور شرکت های فعال در این صنعت طی بازه ابتدای 1385 الی پایان 1390 مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع به منظور ارزیابی این صنعت، 7 شرکت با ماهیت فناوری اطلاعات و ارتباطات و نیز 68 شرکت دیگر که در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند، در 17 صنعت انتخاب گردید. در رابطه با ارزیابی این صنعت، شاخص های مرتبط با سودآوری به روش مطالعات کتابخانه ای جمع آوری شد. برای پی بردن به کارایی اطلاعاتی از آزمون گردش ها، برای تحلیل روند از رگرسیون خطی و برای ارزیابی مقایسه ای از روش تاپسیس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات در بورس اوراق بهادار تهران، کارایی اطلاعاتی در سطح ضعیف ندارد. همچنین روند رو به افولی داشته است و در نهایت در مقایسه با دیگر صنایع، عملکرد نامناسبی داشته است.

بررسی عوامل استعلا در فلسفه ی علوم اجتماعی و پیشنهاد مسیری بدیل بر مبنای هستی شناسی اجتماعی برای پرهیز از استعلا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  امیر خراسانی   محمدمهدی کرمی

پژوهش حاضر به مسئله ی خاص بودگی در فلسفه ی علوم اجتماعی می پردازد. نقطه ی عزیمت این پژوهش شیوه ای است که به واسطه ی آن فرد تاریخی (یا همان موضوع پژوهش) در علوم اجتماعی ساخته می شود. در این مسیر با پروبلماتیک کردن مفهوم فرد تاریخی دلالت این مفهوم و مسئله زا بودن آن را برای علوم اجتماعی بررسیده می شود. در فصل نخست این پژوهش، با یک بررسی تاریخی نشان می دهیم که چگونه از آغاز بنیان گذاری علوم اجتماعی، انگاره ی تفرد نزد کلاسیک های این حوزه طرح شد، و پس از گذشت یک سده همچنان موضوع تأملات نقادانه است. در این فضل با برجسته کردن انگاره ی تفرد، می بینیم که خاص بودگی مورد نظر کلاسیک های علوم اجتماعی که بنا بود در انگاره ی تفرد رفع شود، همواره ابتر می ماند و به نوعی استعلاء می انجامد. در ادامه خواهیم دید که دلیل اصلی این ناکامی، نوعی هستی شناسی اجتماعی است که در بنِ انگاره ی تفرد قرار دارد. نسبت میان هستی شناسی و خاص بودگی فرد تاریخی ما را به یک تبارشناسی فلسفی می کشاند. نقطه ی ثقل این تبارشناسی کانت است. از این روی فصول پژوهش برمبنای پیش از کانت، پس از کانت و فراروی از کانت سازمان یافته است. برای تقریر مفهوم خاص بودگی در فلسفه ابتدا دو خوانش معاصر (دریدا و دلوز) از فرد نزد افلاطون را طرح می کنیم. سپس به سراغ اندیشمندان قرون وسطی می رویم، و آرای ایشان را درباره ی انگاره ی تفرد وامی کاویم. این دو بخش، به ترتیب دوگفتار فصل دوم را شکل می دهند. سپس به سراغ آثار کانت می رویم و درگیری کانت با انگاره ی تفرد را وامی کاویم. از این منظر کانت را یک بار در نقد اول در نظر می گیریم، و در گفتار دوم به سراغ انگاره ی تفرد کانتی در نقد سوم و مکتوبات پس از مرگ وی می رویم. در فصل چهارم دوواکنش به تفرد کانتی را مرور می کنیم. این واکنش ها یکی در فلسفه ی زیست شناسی طرح شده و دیگری از آنِ وایتهد است. در فصل پنجم به سراغ هستی شناسی اجتماعی دلوزی می ریوم. در این فصل می بینیم که چگونه این هستی شناسی جدید افق نوپدیدی بر روی مسئله ی تفرد می گشاید. داعیه ی اصلی این است که این هستی شناسی امکاناتی را برای توضیح درون ماندگار امر اجتماعی به دست می دهد که تا پیش از این قابل طرح نبودند.