نام پژوهشگر: الهام پرویزی

سنتز کاتالیزورهای کمپلکس باز شیف در زئولیت و کاربرد آنها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم پایه 1391
  الهام پرویزی   مریم لشنی زادگان

در این پروژه از تراکم ترکیب 2- هیدروکسی نفتالدهید با دی آمین 4-متیل 2،1 – دی آمینو فنیلن لیگاند باز شیف چهار دندانه n,n?- بیس (2- هیدروکسی 1- نفتالیدین) 4- متیل فنیلن دی ایمید (h2l1)، واز تراکم 4- بنزو آزو سالسیل آلدهید با دی آمین های 1،2- دی آمینو سیکلو هگزان و 1،3- دی آمینو بوتان، n,n?- بیس (4- بنزو آزو سالسیلیدین) سیکلو هگزان دی آمین (h2l2) و n,n?- بیس (4- بنزو آزو سالسیلیدین) بوتان دی آمین (h2l3)، بدست می آید. کمپلکس های این باز شیف ها از واکنش این لیگاندها با منگنز استات (ii)، کبالت (ii)، نیکل(ii) و مس(ii) حاصل شدند. لیگاندهای باز شیف و کمپلکس های آنها با طیف بینی ir، 1h nmrو uv-vis شناسایی شدند. در ادامه تحقیقات، فعالیت کاتالیزگری این کمپلکس ها را در واکنش ها ی اکسایش سیکلو اکتن، سیکلو هگزن، استایرن، ?- متیل استایرن در حضور اکسیدکننده های ترشیو بوتیل هیدرو پراکساید و هیدروژن پراکساید به عنوان منابع اکسیژن بررسی شد. بعد از بهینه شدن شرایط، کمپلکس cul1 در حضور ترشیو بوتیل هیدرو پراکساید درصد تبدیل نسبتا بالایی را در مورد تمام سوبستراها از خود نشان می دهد، بیشترین درصد تبدیل 84 % با کمپلکس cul1 در حضور اکسیدکننده ترشیو بوتیل هیدرو پراکساید برای سوبسترای ?- متیل استایرن بدست آمد در حالیکه جهت گزینی کتون به عنوان محصول عمده 61 % بود. در نهایت کمپلکس cul1 را در درون زئولیت y تثبیت شد و با طیف ir مورد شناسایی قرار گرفت. cul1-y در حضور اکسیدکننده ترشیو بوتیل هیدرو پراکساید، سوبستراهای سیکلو اکتن، سیکلو هگزن، استایرن، ?- متیل استایرن را با بازده خوبی کاتالیز کرد. بیشترین درصد تبدیل 100 % با کاتالیزگر cul1-y برای سوبسترای سیکلو هگزن بدست آمد وجهت گزینی سیکلوهگزانول به عنوان محصول عمده 87 % بود.

تبیین اصول طراحی معماری در بافتهای تاریخی به منظور ارتقاء هویت کالبدی (نمونه موردی: بافت عود لاجان تهران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1394
  الهام پرویزی   محمدرضا بمانیان

مداخلات جدید در بافتهای تاریخی ناگزیر از طرح و ایجاد بناهای نو در جهت تطابق با نیازهای معاصر است. هویتزدایی، در پی اقدامات نو از مهمترین چالشهای بافت تاریخی است. کیفیت از دست رفته در فرایند تلفیق جدید و قدیم موجب نقل مکان ساکنان اصیل بافت تاریخی گردیدهاست. ذهنیت "ساکنان اصیل" ،که در ایجاد تعلق خاطر آنان نقش داشته تنها خاطراتی را شامل می شود. که از گذشته بافت بر جای ماندهاند؛ کالبد جدید روایتی نمی ‍ افزاید و تداومی در هویت بافت ندارد. حفظ و ارتقاء هویت و شخصیت بافت در طراحی معماری میانافزا در توصیه منشورها و ضوابط اخیر اهمیت بسیار یافته است؛ سند نارا 1994 و سند بورا 1996 صراحتا ً حفاظت از هویت بافت را از اصول مهم در مداخلات نو می دانند. اما شیوه تعیین هویت به عنوان مقوله ای بحث برانگیز و نحوه هدایت مداخلات همچنان محجور مانده است. سوال اصلی این است که معماری جدید چگونه می تواند در جهت ارتقاء هویت کالبدی بافت تاریخی بنا شود؟ گرچه بافت تاریخی، مانند هر بافت زنده شهری لایه های مختلفی از جمله اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، و ... دارد، مبحث مورد توجه در این رساله معطوف به ارتقاء هویت کالبدی بافت است. روش تحقیق، کیفی، با رویکرد مورد پژوهی است. ابتدا، با مطالعات کتابخانه ای و نیز مصاحبه با صاحبنظران، اصول ارتقاء هویت حاصل می گردد. که نتیجه، حاکی از آن است؛ که هویت ماهیتی مرتبط با ذهن انسان است. و دو فرایند مهم در ارتقاء هویت عبارتند از احراز هویت، که شامل تشخص و تمایز و نیز تداوم هویت، که شامل ثبات و پویایی است. سپس به وسیله مصاحبه و پرسشنامه در نمونه موردی در پی پاسخ به نحوه تعیین اصول معماری میان افزا استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل در spss حاکی از تفاوت معنادار "ذهنیت اصیل" و جدید در (تشخص و تمایز) و نیز (پویایی و ثبات ) دارد. اولویت ذهنیت اصیل در بخش شناسایی شامل نما، خط آسمان؛ بخش بازشناسی، حاکی از تبعیت رویکرد معماری از تشابه تا تضاد از خاطرات مشترک در بافت تاریخی دارد. بخش انطباق با "ذهنیت ثابت" ( ثبات ) لزوم رجوع معماری جدید در نما و تزئینات به معماری اصیل بافت حاصل گردید. در بخش انطباق با "ذهنیت تغییر یافته" (پویایی) رویکرد معماری جدید بر اساس مجاورت با دانه های باارزش، مکانهای دارای خاطره مقدس در اذهان، استقرار در لبه بافت و .. تعیین می گردد.