نام پژوهشگر: روشنک ادیبی

گذار از فرهنگ به ترافرهنگ: مطالعه ی نشانه معناشاختی "خداوند مجبورنیست" اثر احمدو کوروما
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  روشنک ادیبی   حمیدرضا شعیری

چکیده فرهنگ ها در درون نظام های گفتمانی بستری می سازند که می توان در آن هویتی شکل گرفته را مشاهده نمود. چنین هویتی را لوتمان به خود هویتی یا هویت درون فرهنگی تشبیه می کند. بنا براین فرهنگ در درون خود به دنبال ایجاد هویتی مستقل و خودمختار است که ریشه در حضور مجموعه ای منسجم و همگون مانند "ما" دارد. فرهنگ ها همواره در تعامل با یکدیگر قرار گرفته و بنا بر این آنچه که لوتمان آن را "ما" می نامد در نوعی ارتباط با "دیگری" قرار می گیرد. "دیگری"(بیگانه)، در بیرون از یک فرهنگ قرار دارد."ما" و "دیگری" همواره در ارتباط, تعامل و هم آمیختگی با یکدیگر قرار می گیرند.همین امر است که فرهنگ را پویا ساخته و آن را در نظامی پروسه ای یا فرآیندی قرار می دهد. در این پویایی و پروسه، فرهنگی در درون فرهنگی دیگر "ترجمه" گشته و نوعی شکل گردانی فرهنگی اتفاق می افتد تا شکل قبلی فرهنگی به شکلی متفاوت تبدیل گردد. چنین اتفاقی را می توان در درون یک گفتمان به مثابه یک سمیوسفر(سپهرنشانه ای) نیز مشاهده نمود. به همین دلیل متن "خداوند مجبور نیست" گفتمانی است که در عین ارائه ی یک فرهنگ، سطوح مختلفی از فرهنگ ها را هم به نمایش می گذارد و در نتیجه دارای ویژگی فراسطحی گفتمانی است. یعنی میدانی گفتمانی که گفتمان های دیگر را به درون خود فرا خوانده و آنها را به بازی می گیرد تا به این ترتیب تعامل و گفت گوی بین فرهنگ ها ممکن گردد. هر چند که شاید این تعامل با به هم آمیختگی و امتزاج فرهنگی پایان نپذیرد. اما مهم این است که دینامیسم فرهنگی اتفاق می افتد و ما با پروسه ترجمه فرهنگی مواجه هستیم. بی شک، عناصر بینامتنی، بینا گفتمانی، بینا نشانه ای و دیالوژیسم باختینی در روند شکل گیری و تحول این پروسه نقش دارند. در این میان، بعضی از گفتمانها ویژگیهای فرهنگی و بینافرهنگی را که دارای نوعی استقلال هویّتی می باشند، پشت سرمی گذارند تا فراتر ازاین حوزه به تولیدات زبانی ای بپردازند که دارای ویژگی های ترافرهنگی هستند.این حقیقت وجود دار دکه ترافرهنگ ها ارزش هایی متفاوت تولید می کنند. به این ترتیب مسأله ی ترافرهنگی در گفتمان از یک سو ما را با فرهنگ و از سوی دیگر، فراتر از فرهنگ؛ ما را با فرهنگ هایی متفاوت، نا متجانس و نا همگون که امکان زیست در یک فضای سمیوسفری را دارند، مرتبط می سازد. پس مسأله ی این پژوهش در این است که ببینیم چگونه گفتمان ها می توانند در فضای سپهر نشانه ای فرآیند، ترجمه فرهنگی را تحقق بخشند؟ هدف ما از این تحقیق نشان دادن این موضوع است که چگونه گفتمانی می تواند از دیدگاه نشانه معنا شناختی فراتر از فرهنگ "خودی"رفته و نوعی هویت ترا فرهنگی را ایجاد نماید که در نتیجه ی آن فراارزش و ارزش هایی متفاوت تولید شوند. واژگان کلیدی : بینافرهنگ، ترافرهنگ، ترجمان فرهنگی، سپهرنشانه ای، هویت، ارزش، فرا ارزش، فراسطح گفتمانی، تفاوتف گذار از فرهنگ به ترافرهنگ