نام پژوهشگر: مهدی هداوندی

رویکرد علامه طباطبایی(ره) و کارل یاسپرس به انسان و تاثیر آن بر اخلاق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1391
  مهدی هداوندی   ناصر محمدی

رویکردعلامه طباطبایی(ره) و یاسپرس به انسان و تاثیر آن بر اخلاق عنوان پایان نامه ای است که پیش روی دارید . از نظر علامه حقیقت انسان روح است و روح مخلوقی از مخلوقات خداوند است و حقیقت واحدی است که دارای مراتب و درجات مختلف است. با توجه به شان ومنزلت و جایگاه انسان ، او برای دستیابی به حیات طیب و معقول ، لازم است به فضایل و ارزش های اخلاقی روی آورد و بی شک ، اخلاق انسانی هم باید از خاستگاه و جایگاه والایی برخوردار باشد . برای رسیدن به این هدف علاوه بر عقل نیازمند طریق دیگری غیر از طریق تفکر و تعقل برای تعلیم راه حق و طریق کمال و سعادت است و آن طریق وحی است که خود نوعی تکلیم الهی است، و خدای تعالی با بشر - البته به وسیله فردی که در حقیقت نماینده بشر است - سخن می‏گوید، و دستوراتی عملی و اعتقادی به او می‏آموزد که به کار بستن آن دستورات وی را در زندگی دنیوی و اخرویش رستگار کند. درخصوص معیار ارزش گذاری افعال اخلاقی علامه علاوه بر اعتقاد به آزادی و اختیار و آگاهانه بودن عمل به عنصر ایمان در ارزیابی افعال اخلاقی تاکید بسیار دارد . مهمترین عنصری که بدون التفات به آن نگاه به تفسیر انسان یاسپرس را بی معنا می کند اومانیسم و شرایط انسان مدرن امروزی است . بررسی نظرات یاسپرس نشان می دهد که آنچه در فلسفه یاسپرس کاملا مشهود است این است که آزادی مبنای عمل اخلاقی است .هیچ کس نمی تواند به او بگوید که چه چیز را باید ارزش دانست و چه چیز را نباید ، و بنابراین ، این را هم نمی تواند بگوید که چه باید کرد وچه نیاید کرد . ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ، خودمان ارزش ها را به چیزها نسبت می دهیم .فلسفه یاسپرس فلسفه ای است که نهایتا به متافیزیک منتهی می شود . البته ورود به این ساحت ، حالتی نیست که با عقل واستدلال بتوان به آن نایل شد در واقع یک حالت شهودی است . یاسپرس کاری را که ادیان از طریق عبادت و نیایش انجام می دهند را بوسیله روش فلسفی با تعمق درون انجام می دهد . او معتقد است این کار باید در طی لحظاتی صورت گیرد که به امور دنیوی مشغول نباشیم و مراقب نیز باشیم تا از تفکر تهی نگردیم . این مراقبه آنگاه تحقق می پذیرد که منشاء وجود خود را لمس کنیم ، خواه درآغاز روز باشد و یا در پایان آن و خواه در ساعاتی از روز که فراغت حاصل می شود . یاسپرس بیان می کند که فرق بین تفکر فلسفی با تفکر دینی در این است که تفکر فلسفی هیچ موضوعی و یا جایگاه مقدس و صورت ثابت و مشخصی ندارد . نظمی هم که به آن می دهیم هیچ گاه قاعده تلقی نمی شود ، بلکه همواره امکانی آزاد باقی می ماند . هم چنین تفکر فلسفی نیازی به عبادتگاه خاص ندارد و فقط تنهایی را طلب می کند.