نام پژوهشگر: ارشد حیدری

اموزش استعاره و گونه های آن به فارسی آموزان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  ارشد حیدری   کورش صفوی

چکیده الف) موضوع و طرح مسئله ( اهمیت موضوع و هدف) و پرسش ها و فرضیه ها: یکی از رفتارهای ظریف و مهم زبان که از گذشته های دور ذهن متفکران را به خود مشغول کرده، فرایند استعاره است و مطالعه و تحقیقات زبانشناسان در سه دهه ی اخیر نشان می دهد که فرایند استعاره همچون مجاز بیش از آنکه صنعت ادبی محسوب شود، فرایندی معنایی در زبان خودکار است و درتمامی ارتباطات بشر با همنوعان خود کاربرد دارد. استفاده فراوان از فرایند استعاره در زبان خودکار می تواند دلیلی منطقی باشد بر اینکه آموزش استعاره فقط به شکل ادبی و آنهم در مراحل تکمیلی آموزش زبان و در دوران آموزش تخصصی کار صحیحی نیست. کم علاقگی دانش آموزان و مشکلات یادگیری و آموزش این فرایند در آموزش و پرورش ایران می تواند ناشی از عدم توجه به آموزش استعاره با استفاده از زبان خودکار باشد. در این تحقیق برآنیم با جمع آوری نمونه های استفاده استعاره در زبان خودکار و استفاده آنها در آموزش استعاره در سطح دبیرستان و مقایسه نمرات گروه آزمایش و گروه کنترل و نتایج حاصل از پیش آزمون و پس آزمون، مشخص نمائیم که اولاً استعاره مختص زبان ادب نیست و ثانیاً یادگیری این فرایند با استفاده از نمونه هایی از زبان خودکار می تواند در یادگیری استعاره در زبان ادب نیز تأثیر مثبت داشته باشد. به همین منظور در این تحقیق سه پرسش زیر مطرح می گردد: الف.آیا « استعاره » به مثابه شگردی تعمیم یافته از زبان خودکار به زبان ادب قابل توجیه است ؟ ب. آیا در آموزش زبان خود کار فارسی، باید به طرح « استعاره » توجه داشت یا نه ؟ پ . آیا آموزش « استعاره » با استفاده از رویکرد های موقعیتی و تکلیف – محور در زبان خودکار می تواند درتشخیص این شگرد در زبان ادب کمک کند ؟ سپس نگارنده متناظر با پرسش های فوق ، سه فرضیه اصلی را به صورت زیر طرح کرده است : الف . استعاره به مثابه شگردی تعمیم یافته از زبان خودکار به زبان ادب قابل توجیه است. ب . استعاره باید به عنوان یکی از موارد آموزش زبان خودکار فارسی مد نظر قرار گیرد. پ . آموزش استعاره با استفاده از رویکرد های موقعیتی و تکلیف - محور در زبان خودکار می تواند در خلق، درک و تشخیص این شگرد در زبان ادب کمک کند. ب) پیشینه ی تحقیق و مبانی نظری: با توجه با اینکه مبحث استعاره از قدیم الایام علاوه بر ادیبان نزد فلاسفه و منطقیون و عالمان کلام وخطابه و زبانشناسان امروزی نیز مطرح بوده است این بخش از پژوهش در دو قسمت ارائه گردیده است، ابتدا به نظریات اندیشمندان غربی در چهار بخش دیدگاه کلاسیک، دیدگاه قرون شانزده تا هجدهم، دیدگاه رمانتیک و چند دیدگاه قرن بیستم، نگاه اجمالی انداخته شده است، سپس نظریات ناقدان اسلامی و علمای بلاغت و تعدادی از علمای ایرانی بررسی شده است. سنت مطالعه استعاره در میان غربیان، به ارسطو باز می گردد که استعاره را شگردی برای هنر آفرینی می دانست و معتقد بود که استعاره ویژه زبان ادب است، این نظریه کلاسیک نام گرفته است و تا به امروز نیز رواج داشته است. از قرن 18 و 19 به بعد نگرشی به عنوان رمانتیک مطرح می شود که می گوید استعاره محدود به زبان ادب نیست بلکه لازمه زبان و اندیشه برای بیان جهان خارج می باشد و در مفهوم سازی و استدلال کاربرد دارد؛ یعنی در این نگرش تمایزی بین زبان خودکار و زبان ادب وجود نداشت. معنی شناسان شناختی نیز استعاره را ابزار مناسبی برای تشخیص چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبان می دانند. اینها بیشتر پیرو نگرش رمانتیک بودند و به نوعی این نگرش را گسترش دادند و معتقدند که استعاره پدیده ای لاینفک از زبان روزمره است. لیکاف و همکارانش بیشترین تحقیق را در این زمینه و طبقه بندی استعاره انجام داده اند. زبانشناسان فراوانی در قرن بیستم برای گشودن نقش استعاره در زبان و زندگی بشر، تحقیقات ارزشمندی انجام داده اند. از جمله گرایس(1975)، یاکوبسن(1982)، لیکاف(1992). آغاز پژوهشهای ادبی در میان مسلمانان به نخستین سالهای قرن سوم هجری وتوضیح صناعات ادبی قرآن کریم باز می گردد. فراء(متوفی، 207 هجری قمری) در کتاب معانی القرآن، ابو عبیده معمر بن المثنی(متوفی 280هجری قمری) در کتاب مجاز القرآن، عبدالقاهر جرجانی( متوفی 471 قمری)عبدالله ابن معتز عباسی ( 296 هجری قمری ) از علمایی هستند که در زمینه ی استعاره و آرایه های ادبی به کار رفته در قرآن کریم تحقیقاتی انجام داده اند. جرجانی تحولی عمیق در علوم بلاغی از جمله استعاره پدید آوردکه نتیجه ی تحقیقات او تبیین روشن تر حدود استعاره و نیز بیان اقسام گوناگون برای آن بود. دکتر شمیسا، ذبیح الله صفا، جلال الدین همایی، شفیعی کدکنی، هر کدام مطالب ارزشمندی در باب استعاره بیان کرده اند. دکتر کورش صفوی با درک و تحلیل استعاره با استفاده از زبانشناسی شناختی و توضیح و تفسیر اصطلاح همنشینی معنایی و جانشینی معنایی بیان روشنتری از استعاره دارد. ایشان علاوه بر تحلیل پدیده ی استعاره و چگونگی عملکرد آن نشان می دهد که دانش برون زبانی تا چه اندازه در این فرایند دخیل است . به گفته ایشان استعاره به دلیل انتخاب واحدی به جای واحد دیگر از روی محور جانشینی رخ می دهد. هر چند که زبانشناسی شناختی، استعاره را وسیله ی شکوهمند سازی و پیرایه بندی گفتار و نوشتار می داند و آن را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی نمی داند و پدیده ی استعاره را چیزی فراتر از سیاق کلام می بیند؛ در این پژوهش صرفاً به بررسی استعاره ای که برخاسته از تشبیه بوده و با حذف مشبه در محور جانشینی رخ می دهد و با انتخاب واحدی به جای واحد دیگر صورت می گیرد، توجه گردیده است. پ) روش تحقیق و تحلیل داده ها و یافته های تحقیق: به دلیل تدریس مستمر از سال 1369 تاکنون و مواجه با مشکلات آموزش استعاره و عدم تطبیق آن با یافته های جدید زبانشناسی، در پژوهش حاضر با توجه به اینکه قبل از آموزش استعاره در کتب درسی دبیرستان، دانش آموزان عملاً در زبان خودکار مفاهیم فراوانی ازاستعاره را به کار می برند، تعداد بیست تن از دانش آموزان سال اول دبیرستان انتخاب گردیدند، ابتدا آزمونی از همه آنها به عمل آمد تا تشخیصشان از استعاره مشخص گردد. سپس آنها به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند که گروه آزمایش به مدت دو ساعت آموزشی با الگو قرار دادن استعاره های استفاده شده در زبان خودکار و بااستفاده از برنامه درسی موقعیتی و رویکرد تکلیف محور در کلاس درس شرکت کردند. پس از تدریس از هر دو گروه آزمون دیگری گرفته شد که به صورت معناداری مشخص گردید، استفاده از زبان خودکار و رویکرد موقعیتی و تکلیف محور می تواند دردرک استعاره در زبان ادب تأثیر بسزایی داشته باشد. همچنین در بررسی های کتب دبیرستان و ششم ابتدایی جدیدالتألیف آنچه به صورت آشکاری به چشم می خورد اولاً عدم توجه به زبان خودکاراست و ثانیاً در آموزش مجاز، استعاره، کنایه، ترتیب منطقی رعایت نگردیده است و به تحقیقات جدید زبانشناسی مخصوصاً زبانشناسی شناختی و آموزش استعاره از طریق انتخاب واحدی به جای واحد دیگر در محور جانشینی توجهی نشده است. ت) نتیجه گیری و پیشنهادات: به عنوان نتایج کلی این پژوهش می توان گفت، درک استعاره با استفاده از زبان خودکار دانش آموزان و با استفاده از رویکرد آموزشی موقعیتی و تکلیف محور بهتر و سریعتر صورت می گیرد. و اگر در کتب دبیرستان به این مهم توجه شود مسلماً به درک استعاره دانش آموزان در متون ادبی کمک شایانی خواهد شد. امّا آنچه برای تحقیقات بعدی می توان پیشنهاد کرد اینست که چون استعاره در نگاه امروزی زبانشناسان، مخصوصاً زبانشناسان شناختی بسیار فراتر از استعاره ای است که امروزه در کتب درسی دانشگاهی و دبیرستان تدریس می شود؛ به طوریکه گاهی ضرب المثل ها، کنایات و گفته ها و نوشته هایی که معنای دومی از آنها برداشت می شود به عنوان استعاره مطرح می گردند. تحقیقات و پژوهشهای اساتید و محققین و تطبیق یافته ها، با نظریات جدید زبانشناسی می تواند در یگانگی یادگیری پدیده استعاره کمک شایانی کرده و در زمینه ی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان نیز مشکلات ناشی از دوگانگی آموزش و تحلیل استعاره برداشته شود.