نام پژوهشگر: سمیه مهرافزاد

ارائه مدلی ریاضی برای انتخاب تأمین کنندگان: رویکرد ترکیبی براساس dematel و anp فازی (مورد مطالعه: شرکت فراورده های نسوز پارس)
پایان نامه موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی جهاد دانشگاهی استان یزد - دانشکده علوم انسانی 1391
  سمیه مهرافزاد   سیدحیدر میرفخرالدین

همیشه تأمین کننده به عنوان عنصر اصلی و بحرانی در مدیریت مواد و تولید بوده است و روابط بین تأمین کننده و سازمان سابقه ای طولانی دارد. رقابت جهانی نیازمند یکپارچگی تأمین کننده و سازمان تولیدی و پر کردن خلاء بین این روابط است. به همین دلیل امروزه زنجیره ی تأمین و انتخاب تأمین کننده به موضوعی با اهمیت تبدیل شده و محققان به طور چشمگیری به تحقیق در این حوزه روی آورده اند. رقابت و افزایش توقعات مشتریان، سازندگان را بر آن داشته تا با عملی کردن مفاهیم زنجیره ی تأمین و یکپارچگی اعضای زنجیره، بتوانند معیارهای مورد نظر مشتریان را بهبود دهند. کیفیت و هزینه مواد اولیه و قطعات مصرفی بر روی کیفیت نهایی محصول تأثیر گذار است. بنابراین انتخاب تأمین کننده ی مناسب از اهمیت فراوانی برخوردار است تا بتواند زنجیره ی تأمین را به اهدافش نزدیک تر کند و رضایت مشتریان را که از اهداف کلیدی زنجیره ی تأمین می باشد، جلب کند. برای این منظور لازم است تا عملکرد تأمین کنندگان بر اساس معیارهای مورد نظر زنجیره ی تأمین ارزیابی شود و در نهایت تأمین کننده ای انتخاب شود که عملکرد بهتری دارد. معیارهای مورد نظر باید از راهبرد زنجیره ی تأمین بهره گیرند و از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گیرند کارت امتیازی متوازن به عنوان چارچوبی که چهار دیدگاه را مد نظر قرار می دهد می تواند برای استخراج معیار برای انتخاب تأمین کننده مناسب باشد. به دلیل اینکه عملکرد تأمین کننده را باید با چندین معیار مختلف که گاهی با هم در تضادند مورد ارزیابی قرار داد، مسئله انتخاب تأمین کننده موضوعی پیچیده است. در این تحقیق بر اساس مفهوم کارت امتیازی متوازن و روش دلفی فازی معیارهای ارزیابی عملکرد و انتخاب تأمین کننده برای شرکت فرآورده های نسوز پارس استخراج شده اند. سپس به منظور تعیین ارتباطات میان معیارها از روش دی متل استفاده شده است. در نهایت برای تعیین وزن معیارها و انتخاب تأمین کننده از روش فرآیند تحلیل شبکه ای استفاده شد. بررسی نتایج حاصل از تعیین وزن معیارهای ارزیابی و انتخاب تأمین کننده نشان می دهد که در نظرگرفتن روابط بر افزایش و کاهش اهمیت معیارها موثر است. این تأثیر گاهی موجب می شود تا اهمیت معیاری را ناچیز نشان دهد. با در نظر گرفتن وجود روابط متقابل میان معیارها و زیرمعیارها می توان گفت نتایج حاصل از فرآیند تحلیل شبکه ای قابل استناد تر بوده و وزن نسبتاً واقعی تری را نشان می دهد. تأثیرات درجه ی اهمیت معیارها در انتخاب تأمین کننده نیز نمایان است و رتبه بندی تأمین کننده را دستخوش تغییرات نموده است. واژگان کلیدی: فرآیند تحلیل شبکه ای(anp)، روش دی متل، کارت امتیازی متوازن (bsc)، انتخاب تأمین کننده