نام پژوهشگر: سیده نادیا گلزاری

بررسی تاثیر آنتروپی اقلام ترازنامه و مقایسه آن با بازده شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت 1391
  سیده نادیا گلزاری   زاداله فتحی

بدون شک افزایش سرمایه مهمترین انگیزه سرمایه گذاری توسط سرمایه گذاران میباشد.مطالعات و پژوهشهای انجام شده درباره بازده و اقلام مرتبط با آن یکی از بیشترین تلاشهای پژوهشی را در تاریخ تحقیقات حسابداری تشکیل میدهد. از این رو پیش بینی بازده شرکتها و عوامل مرتبط با آن بسیار حائز اهمیت میباشد. از آنجاییکه بازده دارای نقش اطلاعاتی در جهت تعدیل باورهای موجود در آینده و میزان پاسخگویی شرکت در برابر انتظارات سهامداران و بستانکاران میباشد ، بنابراین پی بردن به عوامل ایجاد تغییرات بازده و چگونگی اقلام آن میتواند بسیار مورد توجه و مهم باشد. بکارگیری اطلاعات مندرج در صورت های مالی در جهت تصمیم گیری، بدون تجزیه و تحلیل آن ها مفید نمی باشد و می تواند نتیجه معکوس داشته باشد و استفاده کننده از آن را گمراه سازد ، لذا تجزیه و تحلیل صورت های مالی و بسط و گسترش و ابداع فنونهای مرتبط با آن از اهمیت زیادی برخوردار است و اکثر تصمیم گیریهای مدیران و سرمایه گذاران و سهامداران حرفه ای و سایر استفاده کنندگان از صورت های مالی بسته به میزان شناخت و آشنایی به فنون تجزیه و تحلیل بر اساس نتایج حاصل از این فنون گرفته میشود. ترازنامه صورتی است که اطلاعات مربوط به داراییها ، بدهیها و حقوق مالکان شرکت ، در یک تاریخ معین در آن منعکس است. رویدادها و معاملاتی که در طی سال مالی در شرکت رخ میدهد ، موجب میشود ترکیب ترازنامه در پایان سال نسبت به ترکیب ترازنامه ابتدای سال تغییر نماید. آنجاست که تحلیلگران مالی با مقایسه این دو ترازنامه و در نظر گرفتن میزان و نوع تغییرات ایجاد شده در ترکیب ترازنامه در تاریخهای مذکور ، به بررسی روند رونق یا رکود وضعیت مالی شرکت می پردازند.تجزیه و تحلیل صورت های مالی در روش سنتی معمولا با استفاده از نسبتهای فعالیت ، اهرمی ، سودآوری ، نقدینگی و ارزیابی عملکرد مدیران محدود است. ولیکن در روش نوین می توان برای سنجش تغییرات ترکیب ترازنامه از مدل تئوری اطلاعات استفاده نمود. هدف از تجزیه و تحلیل صورت های مالی از یک سو ارزیابی عملکرد گذشته یک واحد تجاری و از طرفی فراهم آوردن اطلاعات و روشهای مناسب در جهت برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف آتی واحد تجاری میباشد. از این رو تلاشها و تحقیقات فراوانی در جهت تجزیه و تحلیل صورت های مالی برای پیش بینی وضعیت آتی شرکتها صورت پذیرفته و تکنیکهای متفاوتی برای این تجزیه و تحلیل ها ابداع گردیده است. از جمله هنری ثیل در سال 1969 میلادی روش جدیدی برای تحلیل صورتهای مالی بنا نهاد. این روش که بر اساس مفاهیم تئوری اطلاعات پایه گذاری شده است روند تغییرات ترکیب اقلام ترازنامه را بوسیله فرمول آنتروپی شانون مورد بررسی قرارداد و بجای تکنیک های مرسوم که رابطه اقلام ترازنامه را بطور جداگانه با یکدیگر مطالعه میکنند، رابطه ترکیب اقلام ترازنامه را مورد بررسی و تحقیق قرار میدهد (محمد علی آقایی و حجت اله کوک "آنتروپی وضعیت مالی یا اندازه تغییرات مورد انتظار در ترکیب ترازنامه"بررسی های حسابداری سال سوم 1374 شماره 12 و 13 صفحه 32 ). تئوری اطلاعات ابتدا در رشته های ریاضی و مخابرات گسترش یافت و سپس هنری ثیل آنرا در حسابداری و اقتصاد تعمیم و توسعه داد و از آن جهت اندازه گیری ارزش اطلاعات صورتهای مالی با مقیاس مشترک استفاده نمود. آنتروپی شانون میزان بلاتکلیفی استفاده کنندگان از اطلاعات صورت های مالی را محاسبه میکند. هر چه این میزان بیشتر باشد ، درجه بلاتکلیفی و عدم حتمیت بالاتر رفته ، کار تجزیه و تحلیل صورتهای مالی مشکل می گردد ، یعنی تحلیلگر مالی در پیش بینی وضعیت مالی شرکت با شک و تردید در مورد برآوردهای انجام گرفته روبرو میگردد . هرچه این میزان کمتر باشد تحلیلگر مالی در پیش بینی وضعیت مالی شرکت با موفقیت و شکست مالی دارای توفیق بیشتری خواهد بود. میزان درجه بلاتکلیفی به تغییرات در ترکیب و ساختار صورتهای مالی بستگی دارد ، هر چه این تغییرات بیشتر باشد درجه بلاتکلیفی استفاده کننده یا تحلیلگر مالی از صورت های مالی بیشتر خواهد بود ، لذا با افزایش تغییرات در ترکیب ترازنامه یک شرکت شاهد افزایش درجه بلاتکلیفی اطلاعات آن شرکت خواهیم بود و در نتیجه پیش بینی وضعیت آتی شرکت پیچیده تر خواهد شد و ابهام در وضعیت آتی شرکت باعث عدم تمایل سرمایه گذاران در جهت سرمایه گذاری درآن شرکت میگردد ، زیرا خطرات مالی و ریسکهای زیادی آینده شرکت را با تردید مواجه خواهند کرد. این تحقیق که با عنوان "بررسی تاثیر آنتروپی اقلام ترازنامه بر بازدهی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران " تدوین شده است میکوشد تا با معرفی تئوری اطلاعات به عنوان ابزاری جهت کمی کردن تغییرات ترکیب ترازنامه و بکارگیری آن در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی به بررسی و شناسایی عواملی که موجب تغییرات بازده شرکتها میشوند ، بپردازد.