نام پژوهشگر: علی اکبر خزایی

بررسی نوستالژی در دیوان ناصر خسرو با تأکید بر روان شناسی رنگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  علی اکبر خزایی   مهدی شریفیان

نوستالژی از اصطلاحات علم روان شناسی و به معنای دل تنگی، حسرت زدگی، و غم غربت است. بررسی جلوه های نوستالژی در آثار یک شاعر یا نویسنده، ما را با جنبه های گوناگون شخصیت او و جامعه ای که در آن زیسته، آشنا می کند. این دل تنگی و غم غربت از دیرباز در ادبیات فارسی نمود گسترده ای داشته است و خصوصا در دیوان ناصر خسرو جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است. نوستالژی فردی ناصر خسرو مواردی چون دوری از خراسان، یاد ایام وصال ، حسرت دوران جوانی، دوری از دوستان و غم حاصل از آن را دربرمی گیرد. از آنجا که عصر ناصر خسرو در دوره ای بحرانی از تاریخ قرار گرفته است، تأثرات حاصل از اوضاع نابهنجار جامعه در سروده های این شاعر جلوه ای برجسته داشته است، به گونه ای که بسیاری از مصادیق نوستالژی و حسرت گذشته در شعر او، ریشه در زمینه های سیاسی- اجتماعی جامعه عصر او دارد. همچنین بازگشت به وطن در آثار ناصر خسرو به صورت بازگشت به زادگاه دیده می شود که تأثیر زیادی در خلق مضامین نوستالژی در اشعار او داشته است. یکی از کارکردها و ظرفیت های زبانی، استفاده شاعر از رنگ است که می تواند بازتاب کننده ی فضای روحی و روانی شاعر در برخورد با حوادث گوناگون باشد. با شناخت رنگ ها و تأثیر روانی آن ها می توان از شخصیت شاعر و شرایط آن زمان آگاهی حاصل کرد. ناصر خسرو از جمله شاعرانی است که رنگ ها را به شکل های مختلف در اشعارش به کار گرفته است. او در ترسیم فضاهای مرتبط با مفاهیم نوستالژی رنگ های خاصی به کار می گیرد که حاصل تأثیرات روحی و روانی او می باشد.