نام پژوهشگر: احمد عابدی سروستانی

بررسی الگوهای زمانی و مکانی چرای دام در مراتع ییلاقی خراسان شمالی(مطالعه موردی: منطقه قورخود)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده منابع طبیعی گرگان 1390
  کبری سازنوروز   غلامعلی حشمتی

دانش بومی بخشی از سرمایه ملی هر قوم است که باورها، ارزش ها، روش ها، ابزار و آگاهی های محلی آنان را در برمی گیرد. بنابراین بخش اصلی و اساسی نظام دانش هر کشور، را باید دانش بومی آن کشور دانست. یکی از مهم ترین فرآیندها در اکوسیستم های مرتعی فرآیند چرا است که دارای دو وجه "چریدن" و "چراندن" است. در نظام های بهره برداری از مرتع در ایران "چراندن" اهمیت ویژه ای برای پژوهش پیدا می کند. بر این اساس مدلی ارائه کرده اند که مبتنی بر نقش انسان در تنظیم الگوهای زمانی و مکانی چرای دام بوده و به جای "چرنده" بر "چراننده" تمرکز یافته است. این مدل دارای چهار سطح زمانی و مکانی است: سطح اول چراگاه، سطح دوم روگاه، سطح سوم توگاه و سطح چهارم کَلَف گاه. در این تحقیق به بررسی الگوهای زمانی و مکانی چرای دام در مراتع ییلاقی منطقه حفاظت شده قرخود از نگاه بهره برداران، با هدف شناخت الگوهای زمانی و مکانی چرای دام بویژه در درون سامان های عرفی مورد مطالعه و تعیین واحدهای خردتر درون چراگاه پرداخته می شود. ییلاق های مورد مطالعه جزء مراتع منطقه حفاظت شده قرخود می باشند که این منطقه با مساحت 43216 هکتار در 40 کیلومتری شهرستان آشخانه واقع شده است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مصاحبه و مشاهده (مشارکتی) انجام گرفت. اطلاعات جمع آوری شده که ابتدا در فیش ها درج شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند و سپس با استفاده از کدگذاری باز، تعداد 60 مفهوم کلیدی از بین آنها استخراج گردیدند. در نهایت با بررسی مفاهیم به دست آمده و ارتباط بین آنها، فرایند و چگونگی تاثیر عوامل موثر بر الگوهای زمانی و مکانی چرای دام مورد تبیین قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از نگاه بهره برداران عوامل محیطی از جمله عوامل اقلیمی، پوشش گیاهی، عوامل توپوگرافی، عوامل ژئومورفولوژیکی و نقاط کانونی منطقه و از عوامل انسانی نظام سنتی، امور شغلی و نگهداری دام و نظام مالکیت مراتع (بهره برداری مشاعی و نسق بندی عرفی) بر الگوهای زمانی و مکانی چرای دام تاثیرگذار بوده اند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که اغلب بهره برداران با توجه به مشاعی بودن مراتع و محدودیت استفاده از آب چشمه ها از نسق بندی عرفی مراتع استقبال می کردند. همچنین نتایج بیان کننده این است که می توان سطح کوچکتری حد واسط دو سطح چراگاه و روگاه در نظر گرفت که یک دوره چرایی دام را به خود اختصاص می دهد. در نتیجه، کل دوره ییلاقی را می توان به پنج سطح چراگاه، گَره گاه، روگاه، توگاه و کَلَف گاه تقسیم نمود.