نام پژوهشگر: عبدالرضا رکن االدین افتخاری

ارائه الگوی مدیریت یکپارچه شهری در ساماندهی محلات اسکان غیررسمی با تاکید بر شهرهای میانی ایران(شهرهای زنجان و همدان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  اسماعیل دویران   ابولفضل مشکینی

نگاه پاردایمی به تئوریهای مدیریت شهری نشان می دهد که سیر فرایند مدیریت شهری از رویکردهای سنتی تمرکز گرا به رویکردهای نوین اجتماع گرا در قالب حکمروایی شهری،مشارکت شهروندی،سرمایه اجتماعی،هم افزایی نهادی،مدیریت یکپارچه و... گام نهاده است.این نگاه از آنجا ناشی می شود که رویکردهای سنتی در حل مسائل متعدد شهرنشینی چون فقر و حاشیه نشینی،ناهنجاریهای اجتماعی،ناامنی شهری،توسعه نامتوازن شهرو... عاجز مانده و پاسخگوی مسائل مطرح شده نبوده است.بنابراین نیاز به تغییر رویکرد مدیریت شهری بویژه از دهه 1950 بیشتر احساس شد که سرآغازآن مطرح شدن نظریه سیستمی در نظام مدیریت(شهری)می باشد.در سالهای بعد با گسترش افکار اجتماع گرایی در مدیریت شهری مفهوم حکمروایی شهری توسعه داده می شود که مفاهیمی مانند برنامه ریزی مشارکتی،جامعه مدنی،نظام شهروندی،اجتماعات محلی،پاسخگویی،شفافیت،عدالت و... عناصر کلیدی آن را شکل می دهند.مدیریت یکپارچه شهری بعنوان یکی از رویکردهای متاثر از حکمروایی شهری است که با اهرم های هم افزایی،حضور نهادی،نهادسازی محلی سعی در حل مسائل شهری می نماید.مطالعه نظام شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه ای چون ایران نشان می دهد که بین رشد شهرنشینی،توسعه شهری و منطقه ای تناسب ضعیف وجود دارد بطوریکه رشد شهرنشینی متناسب با توسعه منطقه ای و شهری نبوده و همین عدم توازن عامل بوجود آمدن مسائل مختلف شهری از جمله اسکان غیررسمی است.از طرف دیگر عملکرد سنتی نظام مدیریت شهری ایران ابعاد مسائل شهری را گسترش داده و پاسخگوی چالش های فراروی شهرنشینی کشور نیست.مسئله اسکان غیررسمی بعنوان نمود بارز فقر یکی از چالش های شهرنشینی ایران است که درشهرهای مختلف آن ازجمله شهرهای میانی عینیت یافته است.مطالعات نشان می دهد که مسئله اسکان غیررسمی در شهرهای کشورهای درحال توسعه مانند ایران صرفا نه درماهیت رشد شهرنشینی بلکه ناشی از ضعف برنامه ریزی و مدیریت شهری در اقدام یکپارچه در جهت کنترل وبهبود این نوع ازسکونت گزینی است.لذاعلیرغم مداخلات صورت گرفته در قالب طرح های مختلف ساماندهی و توانمندسازی در شهرهای مختلف،نه تنها منجر به حل مساله نشده است بلکه روز به روز ابعاد مساله گسترده تر و مشکلات شهری افزونتر شده است.از اینرو نگرش مداخله در این سکونتگاهها لزوما مستلزم حرکت به سمت الگوههای نوین از مدیریت شهری است که بتواند بصورت هم افزا ودر داخل چارچوبی یکپارچه با هم افزایی نهادهای مختلف مدیریت شهری(عمومی،خصوصی،دولتی ،مردمی)نسبت به بهبود وضعیت زیستی بافتهای نامتعارف(اسکان غیر رسمی)اقدام نماید. این رساله با استفاده از روش پیمایشی- کمی و نیز مطالعه تطبیقی شهرهای میانی ایران(زنجان وهمدان)به مطالعه نظام مدیریت شهری این شهرها در مواجه با سکونتگاه های غیررسمی پرداخته است.روش گردآوری داده ها از نوع اسنادی،کتابخانه ای و میدانی(پرسش نامه) بوده است.درمطالعات اسنادی و کتابخانه ای اقدام به مطالعه کتب،مقالات،پژوهش های صورت گرفته داخلی و خارجی برای تدوین مبانی نظری شد.در مطالعه اسنادی به بررسی اسناد موجود در مدیریت شهری ایران،مداخلات صورت گرفته در بافتهای اسکان غیررسمی و... شد.درمطالعه میدانی باتدوین سه نوع پرسش نامه:1-مردمی(بخش مردمی)،اعضای ستاد توانمندسازی(بعنوان بخش عمومی و دولتی مدیریت شهری) فعالان اقتصادی محلات( بخش خصوصی)داده های مورد نیاز حاصل شد. با توجه به چارچوب نظری رساله و مدل مفهومی حاصل ازآن برای سنجش یکپارچگی مدیریت شهری در مواجه با اسکان غیررسمی شهرهای میانی زنجان و همدان از 3مولفه ظرفیت و توان نهادی،هم افزایی نهادی و ظرفیت نهادسازی محلی استفاده شد که در برگیرنده 10شاخص و 36 نماگر بوده است.داده های حاصل در نرم افزار spssپیاده شد و با استفاده از آزمون آماری t،پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل داده ها صورت پذیرفت .نتایج مطالعات نشان داد که اولا مولفه ها وشاخص های مورد بررسی در هر دو شهر پایین تر از حد متوسط بوده و از مدیریت یکپارچه فاصله دارد.دوم اینکه بین متغیرها ارتباط معناداری وجود داشته و متغیرها به روی هم اثرگذار می باشند.براساس این مطالعات مدیریت شهری در مواجه با اسکان غیررسمی شهرهای میانی زنجان و همدان یکپارچه نمی باشد.از طرف دیگر مطالعه چرخه حیات مدیریت یکپارچه نشان داد که مدیریت یکپارچه شهری در شهرهای میانی(زنجان وهمدان)در مرحله نوزایی و در بخش هم افزایی میان نهادی است.مطالعه مزبور همچنین این نکته را حاصل کرد که مدیریت شهری شهرهای میانی زنجان وهمدان در مواجه با اسکان غیررسمی هم افزا نبوده و ضعف تعامل میان نهادها بعنوان گره گور فعلی مدیریت شهری است از این رو پیش شرط مدیریت یکپارچه هم افزایی و تشریک مساعی نهادی است.در سوی دیگر ترسیم شبکه تعامل مدیریت شهری نشان داد که شبکه ارتباطات میان نهادی عمدتا منتهی به چهاردستگاه شهرداری،شورای شهر،استانداری و راه وشهرسازی است که در این بین نقش شهرداری و شورای شهر بیشتر می باشد.ارزیابی اثرات درونی و بیرونی مدیریت شهری شهرهای ایران نشان داد که راهبرد مداخله در سکونتگاه های غیررسمی شهرهای میانی ایران(زنجان و همدان)با محوریت مدیریت یکپارچه شهری راهبرد تدافعی است که در آن سعی بر این است آثار ناشی از تهدیدها و ضعف ها به حداقل رسیده بقا سیستم ادامه یابد. راهبردهای مورد ارائه در مواردی تسهیلگری نهادی و ایجاد هم افزایی نهادی،بستر سازی حضور نهادی و تصمیم سازی و تصمیم گیری چند جانبه،توسعه نظام آموزش و اصلاع رسانی،شفاف سازی و پاسخگویی،توسعه نهادهای محلی و توسعه قوانین ساماندهی و خوانا نمودن آن مطرح است.الگوی تجربی حاصل از رساله نشان می دهد که مولفه ها و شاخص ها پایین تر از حد متوسط بوده و گام نهادن به مدیریت یکپارچه شهری جهت ساماندهی بافتهای اسکان غیررسمی الگوی مناسب و قابل اجرا است.