نام پژوهشگر: آرش جاوری

بررسی تاثیر اکسی توسین بر تمایز نورون از سلول های بنیادی بافت چربی موش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک وزیست فناوری 1391
  نازلی جعفرزاده   معصومه فخر طه

هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر اکسی توسین بر تمایز عصبی از سلول های بنیادی بافت چربی است. به این منظور، سلول های بنیادی از بافت چربی اینگوینال موش های 10-8 هفته ای جداسازی شد و در مرحله پاساژ سوم برای القای تمایز عصبی در محیط dmemحاوی kosr به کار رفت. غلظت های 6-10، 7-10 و 8-10 مولار اکسی توسین، در سه بازه زمانی مختلف به محیط کشت سلول ها اضافه شد. دو یا سه هفته پس از آغاز تمایز، بیان ژن های pcna، اکسی توسین و رسپتور اکسی توسین و نیز برخی از مارکرهای عصبی در سلول های تمایز یافته توسط rt-rcr بررسی شد. بیان ژن های nse، neun، nefl و رسپتور اکسی توسین توسط real-time pcr بین گروه ها مقایسه گردید. به علاوه، وجود پروتئین های ?-tubulin iii، map-2 و nefl با تکنیک ایمونوسیتوشیمی بررسی شد. طبق نتایج حاصله، سلول های تمایز یافته در همه گروه ها ژن های pcna، اکسی توسین، رسپتور اکسی توسین، pax6، nestin، nse، neun، nefl، synaptophysin، th و gad2 را در سطح mrna و ?-tubulin iii، map-2 و nefl را در سطح پروتئین بیان کردند. chat فقط در سلول هایی که با 7-10 مولار اکسی توسین تیمار شده بودند بیان شد و gfap در هیچ گروهی بیان نشد. بر اساس نتایج real-time pcr، تیمار سلول ها با اکسی توسین به افزایش بیان رسپتور اکسی توسین در سلول های تمایز یافته منجر شد. تیمار سلول ها با اکسی توسین بسته به غلظت مصرفی و زمان تیمار به بهبود یا کاهش تمایز عصبی منجر شد. تیمار با 8-10 مولار اکسی توسین در روز هشتم تمایز، بیشترین اثر مثبت را روی بلوغ سلول های عصبی اعمال نمود. بطور کلی، نتایج این مطالعه نشان داد که سلول های بنیادی بافت چربی توانایی تمایز به عصب را دارا می باشند و اکسی توسین بسته به غلظت مصرفی و زمان تیمار می تواند سبب القا یا مهار نوروژنز گردد.

بررسی تمایز عصبی سلول های بنیادی بافت چربی پس از هم کشتی با سلول های بنیادی جنینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک وزیست فناوری 1391
  لیلا بهمنی   آرش جاوری

هدف از مطالعه اخیر ارزیابی تمایز عصبی از سلول های بنیادی بافت چربی پس از هم کشتی با سلول های بنیادی جنینی بود. به این منظور، سلول های بنیادی از بافت چربی ناحیه اینگوینال موش استخراج شده و در پاساژ سوم توسط محیط dmem حاوی kosr تمایز داده شدند. در بخش اول این مطالعه، تمایز عصبی این سلول ها توسط رتینوئیک اسید القا گردید. در بخش دوم نیز سلول های بنیادی بافت چربی تحت هم کشتی با سلول های بنیادی جنینی قرار گرفتند و پس از اتمام دوره هم کشتی، تمایز داده شدند. پس از 14 روز تمایز عصبی این سلول ها مورد مطالعه قرار گرفت. علاوه بر این، در این قسمت پروژه، اثر هم کشتی بر تکثیر سلول های بنیادی بافت چربی نیز بررسی شد. در انتها نیز، اثر استفاده هم زمان از kosr و fbs در هفته دوم تمایز بر تمایز عصبی سلول های بنیادی بافت چربی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که سلول های تمایزیافته در همه گروه ها نشانگرهای سلول های عصبی pax6، nestin، nse، neun، nefl، th، synaptophysin و gad-2 را در سطح mrna و beta tubulin iii ، map-2 و nefl را در سطح پروتئین بیان کردند. نتایج حاصل از real-time pcr نیز مبین افزایش بیان ژن های عصبی در گروه های تیمار شده با رتینوئیک اسید، تمایز یافته تحت تاثیر fbs و همچنین گروه های هم کشتی داده شده نسبت به گروه کنترل بود. به علاوه نتایج این بررسی نشان داد که هم کشتی باعث افزایش بیان ژن pcna و ژن های پرتوانی در سلول های بنیادی بافت چربی می شود. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که سلول های بنیادی بافت چربی قابلیت بسیار خوبی برای تمایز به رده عصبی دارند و تکوین نورون ها تحت تاثیر رتینوئیک اسید، هم کشتی و استفاده هم زمان از kosr و fbs تقویت می شود.

تاثیر بیش بیان کلاستر mir-302 بر مارکرهای تهاجم و رگ زایی در رده های سلولی سرطان کولون و پوست
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک وزیست فناوری - پژوهشکده بیوتکنولوژی 1392
  حمید معادی   آرش جاوری

متاستاز یک پدیده ی مهم در بیولوژی سرطان بوده که همواره توجه دانشمندان را به خود معطوف نموده است، چرا که این پدیده نقش عمده ای را در مرگ و میر بیماران سرطانی ایفا می نماید. مطالعات نشان داده اند که ژن های متفاوتی در این پدیده دخالت دارند و در این میان، نقش برخی از این ژن ها کلیدی است. برخی از مطالعات عملکردی نشان داده اند که خاصیت تهاجمی تعدادی از رده های سلولی سرطانی ترانسفکت شده با کلاستر mir-302 تا حد قابل ملاحظه ای مهار می شود. به منظور بررسی اثرات بیش بیان اعضای خانواده mir-302 بر تعدادی از مارکرهای تهاجم و رگ زایی در رده های توموری ملانوما (a-375) و کولورکتال (ht-29)، سلول ها با وکتور pegfpc1-mir-302 و وکتور mock به عنوان کنترل ترانسفکت شدند. پس از گذشت 30 روز از ترانسفکشن سلول ها، بیان ژن های cdh1، snail، hif1-β، hif1-α، vegfa، dll4، mmp2 و timp1 با روش های rt-pcr و quantitative real-time pcr مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از افزایش بیان ژن cdh1 و کاهش بیان ژن های snail، hif1-β و vegfa در هر دو رده ی سلولی بود، حال آنکه کاهش بیان ژن های mmp2، hif1-α و dll4 تنها در رده ی سلولی a-375 مشاهده گردید. افزایش بیان ژن های mmp2 و dll4 در سلول های ترانسفکت شده با mir-302 در رده ی سلولی ht-29 یکی از نتایج بحث برانگیز در این مطالعه بود. به طور کلی نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که این کلاستر به عنوان یک تنظیم کننده عمده عمل نموده و می تواند بسیاری از ژن های درگیر در مراحل مختلف متاستاز و رگ زایی را مهار نماید.برخی از مطالعات عملکردی نشان داده اند که خاصیت تهاجمی تعدادی از رده های سلولی سرطانی ترانسفکت شده با کلاستر mir-302 تا حد قابل ملاحظه ای مهار می شود.

تمایز سلول های بنیادی بافت چربی انسان به نورون های دوپامینرژیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک وزیست فناوری 1392
  محمد حسن سهیلی فر   معصومه فخرطه

سلول¬های بنیادی بافت چربی توانایی تمایز به رده¬های مزودرمی، اندودرمی و اکتودرمی را دارند. چندین مطالعه داده تمایز سلول¬های بنیادی بافت چربی به فنوتیپ¬های نورونی و گلیالی را نشان داده¬اند. هدف از مطالعه¬ی حاضر، تمایز سلول¬های بنیادی بافت چربی انسان به نورون¬های دوپامینرژیک در محیط کشت است. مواد و روش¬ها: به این منظور، سلول¬های بنیادی از بافت چربی حاصل از جراحی آبدمینوپلاستی جداسازی شدند. جهت شناسایی سلول¬های بنیادی بافت چربی، ابتدا بیان مارکرهای خونی و مزانشیمی در این سلول¬ها با استفاده از فلوسایتومتری بررسی شد و سپس تمایز این سلول¬ها به آدیپوسیت و استئوسیت بررسی گردید. جهت تمایز دوپامینرژیک سلول¬های بنیادی بافت چربی، از ترکیب shh، fgf8، bfgf و bdnf تحت شرایط کشت کم سرم استفاده شد. سلول¬هایی که در محیط کم سرم بدون حضور فاکتورهای القاگر کشت داده شده بودند، به عنوان کنترل در نظر گرفته شدند. 12 روز پس از آغاز تمایز، بیان ژن¬های عصبی nestin، nse و nefl و ژن¬های دوپامینرژیک th، en1، nurr1 و pitx3با استفاده از rt-pcr وquantitative real-time pcr (qpcr) بررسی شد. برای ارزیابی بیان nefl به عنوان مارکر نورون¬های بالغ و th به عنوان مارکر دوپامینرژیک از تکنیک ایمونوسیتوشیمی استفاده گردید. بیان دوپامین در سلول¬های تمایز یافته با hplc بررسی شد. نتایج و بحث: طبق نتایج فلوسیتومتری، نشانگرهای cd73، cd105 و cd90به ترتیب در 4/71%، 7/99% و 4/98% از سلول¬های بنیادی بافت چربی بیان شدند، در حالیکه نشانگر cd45 فقط در 83/4% از سلول¬ها بیان شد. سلول¬ها پس از تمایز دوپامینرژیک، ژن های nestin، nse، nefl،th ،en1 ، nurr1 و pitx3 و پروتئین¬های th و nefl را بیان کردند. بررسیqpcr افزایش بیان th،nurr1 و en1را در گروه تمایز دوپامینرژیک نسبت به گروه کنترل نشان داد. در بررسی سلول¬های تمایز یافته با hplc ترشح ضعیف دوپامین مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که سلول¬های بنیادی بافت چربی پتانسیل تمایز به نورون¬های دوپامینرژیک را دارند. با این حال، برای رسیدن سلول¬ها به بلوغ نهایی و ترشح بهتر دوپامین لازم است که از محیط¬های تمایزی دیگری مانند محیط نوروبازال استفاده شود.

تاثیر والپروئیک اسید بر تمایز سلول های بنیادی بافت چربی انسان به نرون های دوپامینرژیک
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - پژوهشکده علوم زیستی 1393
  ساناز سینا   آرش جاوری

سلول های بنیادی، سلول هایی هستند که دارای خاصیت خودنوزایی بوده و توان تمایز به انواع سلول ها را دارند. امروز بیشتر توجهات به سمت سلول های بنیادی بالغین معطوف شده است. یکی از کاربردهای سلول های بنیادی استفاده از آنها در سلول درمانی است. سلول های بنیادی مزانشیمی به دلیل دسترسی راحت و امکان به دست آوردن آنها از بافت های خود بیمار، منبع سلولی خوبی برای اهداف درمانی می باشند، ضمن اینکه مسائل جدی اخلاقی و تکنیکی نیز به همراه ندارند. از میان سلول های بنیادی مزانشیمی، مطالعات زیادی روی سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان معطوف شده است. اما به دست آوردن سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان از فرد بیمار جهت استفاده در سلول درمانی دردناک است. سلول های بنیادی بافت چربی به دلیل شباهت هایی که با سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان دارند، در دهه اخیر توجه محققان را به خود جلب کرده اند. چندین مطالعه تمایز سلول های بنیادی بافت چربی به رده های نورونی و گلیال را نشان داده است. از طرف دیگر، محقیقین والپروئیک اسید را به عنوان یک عامل مناسب و بالقوه برای درمان بیماری های صرع و تشنج معرفی کرده اند. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر والپروئیک اسید بر تمایز سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی به نورون های دوپامینرژیک قرار دادیم.

بررسی تاثیر عصاره سیتوپلاسمی سلولهای بنیادی جنینی بر بیان مارکرهای پرتوانی در سلولهای بنیادی بافت چربی انسانی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران 1393
  پریا موتمن صالحی   معصومه فخرطه

بررسی تاثیر عصاره سیتوپلاسمی سلول های بنیادی جنینی موش بر میزان بیان هفت مارکر مربوط به پرتوانی شامل oct4،sox2 ،nanog ، rex1،esg1 ، utf1 و lin28 در سلول های بنیادی بافت چربی

ناثیر بیش بیان کلاستر mir-302 بر بیان مارکرهای پرتوانی و آپوپتوز در رده های سلولی سرطان کولون و پوست
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک وزیست فناوری 1392
  عبدالوهاب abdolvahab   آرش جاوری

کلاستر mir-302 به عنوان microrna غالب در سلول های بنیادی جنینی شناخته شده است که در هنگام تمایز، بیان این کلاستر کاهش می یابد. محققین نشان داده اند که ترنسفکشن برخی از رده های سلولی سرطانی با وکتور حاوی کلاستر mir-302 به برنامه نویسی مجدد در ? درصد سلول ها و تشکیل سلول های شبه بنیادی جنینی منجر می شود که این سلول ها نسبت به سلول های سرطانی سرعت تقسیم سلولی کمتری دارند.