نام پژوهشگر: خدیجه بوزرجمهری

بررسی و تحلیل اثرات روستا_ شهرها در توسعه روستایی ( نمونه موردی: شهرستان نیشابور )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  علی طاهری   خدیجه بوزرجمهری

در کشور ما در دو دهه ی اخیر توسعه روستا_شهرها با تبدیل تعداد زیادی از روستاها به شهر تحقق یافته است. تاکنون بررسی های جامعی درخصوص اثرات این شهرها بر حوزه پیرامون به ویژه در منطقه مورد مطالعه به انجام نرسیده و این تحقیق بر آن است تا اثرات توسعه ی سه روستا_شهر قدمگاه رضوی، خرو و عشق آباد بر روستاهای پیرامون آنها را در دو بخش زبرخان و میان جلگه ی شهرستان نیشابور مورد بررسی قرار دهد. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه خانوار و روستا و روش تحقیق آن توصیفی – تحلیلی است. نتایج پژوهش از 20 روستا و 342 سرپرست خانوار روستایی نمونه نشان می دهد، ایجاد روستا_شهرها به استناد تحلیل های آماری تا حدودی موجب ایجاد تعادل فضایی- جمعیتی در ابعاد ناحیه ای ( البته به میزان اندک ) شده است. همچنین با ارتقاء نقش اداری، اقتصادی- اجتماعی روستا_شهرها بیش از 25 نوع شغل جدید ( دولتی و خصوصی ) و مراکز ارائه خدمات کشاورزی ( نهاده ها، کود، سم و . .) و دامپزشکی بخش خصوصی در این شهرها ایجاد شده و در ادامه با ارتقاء نقش بازاری آنها، از حدود 60 درصد رفت وآمدهای غیرضروری و پر هزینه ی روستائیان منطقه به مرکز شهرستان و همچنین هزینه های حمل و نقل تولیدات روستائیان جلوگیری شده و به تبع آن در افزایش درآمد آنها موثر بوده اند. افزایش رضایت روستائیان از کارکردها و استقرار خدمات متنوع اساسی و زیربنایی در روستا_شهرها به ویژه در روستاهای نزدیک به آنها و نیز ایجاد دیدگاه مثبت در روستائیان نسبت به توسعه ی منطقه از دیگر اثرات خدماتی و اجتماعی این شهرها در منطقه مورد مطالعه بوده است.

نقش مدیریت روستایی در توسعه با تاکید بر نقش دهیاری ه، مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان رامیان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1391
  مریم بای   خدیجه بوزرجمهری

یکی از شرایط غیر قابل تردید توسعه روستایی تأمین مشارکت مردمی است. دستیابی به توسعه پایدار روستایی بدون مشارکت مردمی غیر ممکن است. این چیزی است که می بایست از طریق نمایندگان روستا یعنی شوراهای اسلامی و دهیاران بدان دست یافت و برنامه ریزی های موفق صرفا باید از درون مردم برخیزد. بنابراین پژوهش حاضر نقش مدیران اجرایی روستا را در توسعه روستایی در ابعاد عمرانی- کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی مورد ارزیابی قرار داده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری شامل سرپرستان خانوارهای روستایی بخش مرکزی شهرستان رامیان استان گلستان است که از بین آنها با فرمول کوکران تعداد380 نفراز 12 روستای بخش به عنوان حجم نمونه جهت ارزیابی عملکرد دهیاران برآورد شده است. نتایج آزمون t و و یلکاکسون نشان می-دهد که گر چه تشکیل دهیاری ها در توسعه و بهبود وضعیت عمرانی–کالبدی و اجتماعی-فرهنگی روستاهای مورد مطالعه موثر بوده است ولی نقش چندانی در توسعه شرایط اقتصادی و زیست محیطی منطقه نداشته است. ضمنا نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که بین ویژگی های فردی دهیاران یعنی سن، سواد، بعدخانوار، پاره وقت یا تمام وقت بودن مسئولیت دهیاری و میزان موفقیت آنان در مدیریت روستا رابطه معناداری وجود دارد.

تحلیل نقش باروری و سواد بر مشارکت اقتصادی زنان روستایی بخش مرکزی شهرستان کرمان.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1391
  حلیمه خسروی مشیزی   خدیجه بوزرجمهری

پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش باروری و سواد بر مشارکت اقتصادی زنان روستایی بخش مرکزی شهرستان کرمان و با استفاده از نظریه جنسیتی، انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 3701 نفر از زنان 15- 49 ساله متأهل دارای فرزند در 10 روستای نمونه بخش مرکزی شهرستان کرمان است. حجم نمونه، با استفاده از فرمول کوکران،370 نفر تعیین شد و از روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده و روش سیستماتیک استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از تفاوت معنادار بین میزان باروری و مشارکت اقتصادی زنان روستایی در بخش¬های کشاورزی، صنعت و خدمات است، به طوری¬که میزان باروری زنان شاغل در فعالیت های کشاورزی بیشتر از صنعت و خدمات بدست آمده است. هم چنین سطح سواد زنان روستایی شاغل در بخش¬های کشاورزی بالاتر ازسایر بخش های اقتصادی است و با افزایش سطح سواد زنان، میزان باروری آنها کاهش و میزان تمایل آنها به مشارکت اقتصادی افزایش می یابد . ضمنا با افزایش فاصله روستا از مرکز بخش (شهرکرمان)، سطح سواد زنان روستایی کاهش می یابد.

بررسی و تحلیل عوامل بازدارنده توسعه کشاورزی در مناطق روستایی (شهرستان خنداب- استان مرکزی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  رضا خسروبیگی برچلویی   علی اکبر

بی تردید ماهیت غالب فضای اقتصادی مناطق روستایی به فعالیت کشاورزی اختصاص دارد. بنابراین بخش کشاورزی نقش عمده ای در تامین معیشت پایدار و اشتغال روستایی ایفا می کند. ضمن اینکه، بخش کشاورزی به عنوان یکی از اهرم های اقتصادی توسعه کشور در سطح ملی محسوب می شود و سهم مهمی از تولید ناخالص ملی و انباشت سرمایه را به خود اختصاص داده است. امروزه، بخش کشاورزی با چالش ها و مشکلات فراوانی مواجه است و کارکرد بخش به گونه ای است که قادر به انعکاس اثرات مثبت اقتصادی در ساختار جوامع روستایی و تشکیل درآمد پایدار برای بهره برداران نیست و از کارایی لازم برخوردار نمی باشد. نقصان های موجود در عرصه تولید نظیر؛ فقدان تاسیسات زیربنایی و عمومی، عدم انتشار نوآوری و فناوری های جدید، بهره وری نامناسب آب، نبود مکانیسم آموزش و ترویج، ناکارآمدی ساختار زمین های کشاورزی، کمبود سرمایه و خلاء سیستم بازاررسانی و بازاریابی سودآوری بخش کشاورزی پایین آورده و سبب ناکارآمدی آن شده است. از طرفی دیگر، مشکلات تنظیم ترتیبات قیمتی بازار نظیر؛ ساختار ناقص بازار، فقدان متولی، نبود نظام اطلاعات بازار، عدم بکارگیری فناوری مناسب و عدم مشارکت تولیدکنندگان در بازاریابی سبب شده کشاورزان نتوانند مزد واقعی زحمات خود را دریافت کنند و از قدرت چانه زنی در بازار عرضه محصولات برخوردار باشند. عمق چالش های بخش کشاورزی بیشتر از آن که به نقصان و خلاء های موجود در عرصه تولید و عرضه محصولات کشاورزی مربوط شود با کمرنگ شدن جایگاه روستا و بخش کشاورزی در رویکرد نظام برنامه ریزی توسعه ملی ارتباط دارد که نمود این گونه نگاه و رویکرد در عدم ایجاد کارکردی موزون بین بخش های اقتصادی(صنعت، کشاورزی و خدمات)، توجه به قابلیت ویژه بخش کشاورزی به عنوان پایه تحرک و زیربنای توسعه سایر بخش اقتصادی کشور(صنعت و خدمات)، تخصیص ناعادلانه امکانات و الزامات توسعه بین بخش های مختلف اقتصادی در کشور(صنعت، کشاورزی و خدمات)، عدم در نظر گرفتن بخش کشاورزی به عنوان یک روش زندگی و نه تولید و لحاظ کردن کاردکردهای انسانی و محیطی، نبود تعریفی روشن از مفهوم، ابعاد و ویژگی های توسعه کشاورزی در نظام برنامه ریزی کشور، عدم برخورداری از نظام آماری و اطلاعاتی متقن جهت حصول اطمینان از نتایج برنامه ریزی توسعه کشاورزی، برخورد غیر کارشناسی و علمی با اهداف و روش های مدیریت نظام برنامه ریزی کشاورزی، عدم تبعیت نظام بودجه و اعتبارات از محتوای برنامه های مصوب در زمینه برنامه ریزی توسعه کشاورزی، رعایت نکردن حقوق تولیدکننده نسبت به مصرف کننده در تدوین و طراحی سیاست های کشاورزی، عدم تمایل به پیاده سازی اصول علمی در عرصه سیاست گذاری کشاورزی و توجه به بخش تحقیقات و آموزش و عدم توجه به کارآیی و اثربخشی سیاست های اتخاذشده در بخش کشاورزی انعکاس یافته است. در این ارتباط، صورت بندی خاص اقتصاد سیاسی ایران آشکارا نقش امتناعی اقتصاد سیاسی دولت محور را در فرایند توسعه کشاورزی در معرض دید می گذارد، نقشی که بی شک یکی از عوامل اصلی مشوق و مروج آن نفت و اقتصاد سیاسی متکی به نفت بوده است. در حقیقت، یکی از متغیرهای مهم و تعیین کننده که در تقویت و تشدید جهت گیری امتناعی اقتصاد سیاسی در برابر بخش کشاورزی در ایران، نقشی اساسی به دوش کشیده است نفت و درآمدهای رایگان و چشم گیر حاصل از آن بوده است. با اکتشاف نفت در ایران، در اوایل سده بیستم، به تدریج حکومت به ذخیره گرانبهائی دست یافت که با اتکاء به درآمدهای سرشار ناشی از آن می توانست منابع مالی موردنیاز به منظور بسط گستره کنترل و دخالت های خود در وجوه مختلف حیات اقتصادی و اجتماعی را تامین و زمینه های ظهور و بروز اثرات اقتصادی بخش های تولیدی را در سطح ملی و محلی دچار تضییق و تنگنا کنند. همچنین، کشاورزی بشدت تحت تاثیر متغیرهای طبیعی و زیستی است و بی نظمی های اکولوژیکی نظیر؛ شرایط نامناسب آب و خاک، تغییرات آب و هوایی و اختلالات بیولوژیکی مانع از رشد و توسعه بخش می شود. براساس الگوی نظری فوق الذکر و با عنایت بر وجود مشکلات پیش روی توسعه کشاورزی در روستاهای شهرستان خنداب، رساله حاضر در پنج فصل تدوین شده است که در زیر به محتوای هریک از فصول بطور جداگانه اشاره می گردد. فصل اول رساله، کلیات تحقیق را شامل می شود که به بیان مساله، فرضیات، سوالات، اهداف، ضرورت، روش شناسی تحقیق و در شکل کلی به طرح تحقیق می پردازد و کلیت رساله را طراحی می کند. فصل دوم به مبانی فکری تحقیق اشاره دارد و در دو بخش مفاهیم و چارچوب نظری تقسیم گردیده است. در بخش مفاهیم به تعریف توسعه کشاورزی و ابعاد بازدارنده مرتبط با آن در از نظر چارچوب فکری محقق پرداخته شده است. بخش چار چوب نظری به مبنای نظری عوامل بازدارنده توسعه کشاورزی در قالب نظریه-های دولت(گزینش اجتماعی) پرداخته و با بسط تئوریک دولت رانتیر و اقتصادسیاسی نفت پایه کشور عوامل اصلی ضعف کشاورزی را ریشه یابی کرده است که بر مبنای آنها فرضیات تحقیق شکل کلی گرفته و مدل تحلیلی بر اساس آنها ترسیم گردیده است. فصل سوم به معرفی منطقه پرداخته است. محتوای اصلی این فصل به مواردی که در فرایند تحقیق به آن لازم است و در نتایج تحقیق نقش تعیین کننده دارد اختصاص یافته است. در این فصل به ویژگیذهای موقعیتی، طبیعی، جمعیتی، اقتصادی و خدماتی منطقه مورد مطالعه اشاره گردیده است. فصل چهارم در دو بخش تدوین شده است. بخش اول به توصیف و تحلیل داده های تحقیق پرداخته و بخش دوم به آزمون فرضیات تحقیق اشاره دارد. و در نهایت فصل پنجم که عصاره و بخش اصلی تحقیق است به نتیجه گیری و پیشنهادات تحقیق پرداخته است.

نقش گردشگری در توانمند سازی نواحی روستایی نمونه موردی روستاهای هدف گردشگری استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  مهدی مودودی ارخودی   حمید شایان

امروزه گردشگری به منزله نمادی از هویت فرهنگی و یکی از منابع مهم کسب درآمد ارزی و اشتغالزایی مطرح است که فعالیت های وابسته به آن بزرگترین بخش از فعالیت های اقتصادی و اجتماعی بسیاری از کشورها را تشکیل می دهد. توسعه گردشگری در روستاها از راهکارهای دستیابی به توسعه پایدار روستایی محسوب میشود که با حداقل بهره گیری از منابع زیست محیطی میتواند علاوه بر درآمدزایی و آثار ارزنده فرهنگی، به عنوان یک صنعت پایدار عمل نموده و در استحکام پیوندهای اجتماعی و توانمندسازی جوامع روستایی ایفای نقش نماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش گردشگری روستایی در توانمند سازی اقتصادی و اجتماعی 13 روستای هدف گردشگری استان گلستان انجام شدهاست. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری شامل سه گروهند: سرپرستان خانوارهای روستاهای مورد مطالعه که با روش نمونه گیری طبقهای نسبی با حجم نمونه 384نفر( جدول مورگان)، گردشگران منطقه با تعداد 424 نفر و کارشناسان با 30 نفر،انتخاب شدند.نتایج تحقیق نشان می دهد، توسعه گردشگری در روستاهای هدف استان گلستان درایجاد اشتغال، افزایش درآمد و توسعه زیر ساخت ها تاثیر مثبتی داشته که با آزمون کی دو در سطح معناداری 95 درصد تایید شده است. همچنین نقش گردشگری در ایجاد تعامل، افزایش آگاهی، مشارکت و حضور بیشتر زنان در جامعه در سطح معناداری 99 درصد مثبت ارزیابی شده است. اما توسعه گردشگری در منطقه دارای پیامدهای منفی زیست محیطی نیز بوده است. برای افزایش ماندگاری گردشگران روستایی و کاهش آثار سوء زیست محیطی، بهبود راه های دسترسی، توسعه اقامتگاه ها و ارتقای خدمات بهداشتی و درمانی از اولویت بالایی برخوردارند

بررسی اثرات اقتصادی اجتماعی کشت زعفران بر خانوارهای روستایی با رویکرد کشاورزی پایدار( نمونه موردی: دهستان بالاولایت، شهرستان باخرز)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  فهیمه شیخ احمدی   خدیجه بوزرجمهری

در مناطق خشک و نیمه خشک کشور، آب به عنوان محدود کنندهترین سهم تولید، اولویت کشت را تعیین می کند واز روزگاران گذشته، کشاورزان خطه خراسان به اصل مهم افزایش بهرهوری آشنا و به کشت وکار محصول زعفران کمتوقع نسبت به آب، پرداختهاند. شهرستان باخرز با سطح 3300 هکتار ، رتبه سوم زعفران خراسان رضوی را داشته و اکثریت خانوارهای روستایی به کشت وکار این محصول اشتغال دارند. لذا با توجه به توسعه کشت آن در سال های اخیر، در این پژوهش سعی شده به روش توصیفی و تحلیلی، ضمن بررسی اثرات اقتصادی اجتماعی کشت زعفران در منطقه، با توجه به رویکرد کشاورزی پایدارکه دیدگاهی فراتر از اقتصاد تولید و مصرف است، اثرات زیست محیطی آن نیز ارزیابی شود. جامعه آماری پژوهش شامل زعفران کاران 13 روستای دهستان بالاولایت شهرستان باخرز است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران ،272 خانوار روستایی تعیین گردید و با سرپرستان آنها به روش تصادفی ساده و سیستماتیک، مصاحبه حضوری بعمل آمده و نسبت به تکمیل پرسشنامه اقدام شده است. بررسی اثرات اقتصادی زعفران بر خانوارهای روستایی با آزمون t-test باسطح معنی¬داری برابر 000.0تایید شد، اثرات اجتماعی نیز با متغیرهای «میزان رضایت از زعفرانکاری»، «تمایل به ادامه زعفرانکاری»، « تمایل به روستازیستی و کاهش مهاجرت¬ در بین زعفرانکاران»، نتایج آزمون t-test ، با سطح معناداری برابر 0.000 تایید گردید. ضمنا کلیه عملیات تولید زعفران به جز مرحله داشت که از کودهای شیمیایی و قارچ کش¬ها استفاده می¬شود، سایر مراحل تولید تقریبا با کشاورزی پایدار مطابقت داشته و لذاپیشنهاد می¬شود، مزایای تولید ارگانیک در منطقه آموزش و ترویج شود.

نقش دهیاران در توسعه گردشگری پایدار روستایی (مطالعه موردی: روستاهای بخش طرقبه)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  تکتم سربرقی مقدم   خدیجه بوزرجمهری

از مهم ترین ارکان توسعه گردشگری، مدیریت گردشگری است که نقشی مهم در هماهنگی فعالیت های توسعه گردشگری بر عهده دارد. گردشگری روستایی نیز به عنوان یک مجموعه اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی با ابعادی پیچیده و مرتبط با هم نیازمند مدیریتی توانا و آگاه به مسائل روستایی و گردشگری است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دهیار به عنوان مدیر روستا در توسعه گردشگری پایدار روستایی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع تحقیق کاربردی است. به منظور گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری عبارت است از سرپرستان خانوار و گردشگران روستایی بخش طرقبه در 10 روستای دارای دهیاری است. از بین 1987 خانوار روستاهای نمونه با استفاده از فرمول کوکران 251 خانوار و 173 نفر گردشگران تعیین و مورد پرسشگری واقع شدند. اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم¬افزارspss مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است و در اثبات و رد فرضیات از آزمون رگرسیون، تحلیل خوشه¬ای و آزمون همبستگی استفاده شده است. نتایج به دست آمده از آزمون رگرسیون نشان می دهد که تأثیر متغیر عملکرد دهیار بر توسعه گردشگری پایدار 0.81 است که بیانگر تأثیر مثبت عملکرد دهیار بر توسعه گردشگری پایدار است. براساس رگرسیون چند متغیره در ابعاد سه¬گانه تحقیق، ضریب تعیین برای هر سه متغیر عملکرد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- زیست محیطی برابر 0.734 است و عملکرد اقتصادی دهیاران بیشترین ضریب تأثیر را در بین ابعاد داشته است، به طوری که به تنهایی 87 درصد از تغییرات توسعه گردشگری پایدار را تبیین می کند. براساس تحلیل خوشه¬ای از بین ده روستای نمونه، روستای جاغرق بالاترین عملکرد دهیار و پایدارترین روستا از لحاظ توسعه گردشگری پایدار می-باشد. با توجه به یافته ها، راهکارهایی شامل: بازنگری در وظایف دهیاری ها، ارائه گزارش و اطلاع رسانی به روستاییان، تشکیل گروه های مختلف محلی، ایجاد طرح های درآمدزا، آموزش دهیاران بخصوص در راستای گردشگری، افزایش آگاهی اجتماعات روستایی و غیره پیشنهاد شده است.

بررسی اثرات مهاجرت های برگشتی و معکوس بر توسعه روستایی ( مطالعه موردی: دهستان فضل شهرستان نیشابور )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1393
  ابوالفضل شبیری   حمید شایان

در سالهای اخیر در اثر مشکلات به وجود آمده در زندگی شهری، مهاجرت از شهر به روستا به شکل مهاجرت بازگشتی و معکوس آغاز شده، که اثرات زیادی بر روستاها دارد. دهستان فضل شهرستان نیشابور به واسطه شرایط مساعد آب و هوایی و طبیعی، نزدیکی به مرکز شهرستان و دسترسی به راه مناسب دارای شرایط مناسبی برای شکل گیری مهاجرتهای برگشتی و معکوس می باشد و آثار اقتصادی و اجتماعی این نوع از مهاجرت در منطقه دیده می شود. بنابراین در این تحقیق سعی شده است این اثرات مورد بررسی قرار گیرد. برای انجام این مطالعه، از روش های مختلف گردآوری اطلاعات (اسنادی، کتابخانه ای، کاوش های اینترنتی و مطالعات میدانی) استفاده شد. سپس اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه ی آماری درنظر گرفته شده 16روستای این دهستان که دارای رشد جمعیتی بیشتری نسبت به دیگر مناطق روستایی کشور بوده است. تعداد خانوار روستاهای مورد مطالعه برابر2791 خانوار می باشد که با توجه به فرمول کوکران حجم نمونه ی به دست آمده معادل« 338 خانوار» گردید. نتایج مطالعات نشان می دهد به دلیل نوپا بودن این پدیده و چون اکثریت مهاجران را افراد دارای مشکلات مختلف اقتصادی که زندگی در روستا را به دلیل هزینه های پایین آن و درآمد بیشتر نسبت به زندگی شهری بر گزیده اند لذا اثرات اقتصادی و اجتماعی مهاجران برگشتی و معکوس در این منطقه اندک بوده است، اما با توجه به اینکه مهاجران وارد شده به روستاها در ایجاد مشاغل جدید و بکار گیری دیگران در کسب و کارهای خود و مشاوره های شغلی موفق تر از غیر مهاجران بوده اند لذا اثرات کار آفرینی و اشتغالزایی آنها قابل ملاحظه می باشد. با توجه به پیآمدهای این پدیده بر نواحی روستایی لازم است پژوهشهای بیشتری برای مطالعه اثرات مهاجرتهای بازگشتی و معکوس و افزایش مهاجران شهر به روستا از طریق تدوین سیاستهای تشویقی در جهت مهاجرت معکوس از شهر به روستا و حفظ و ماندگاری جمعیت وارد شده به روستاها اتخاذ شود. همچنین انجام مطالعات عمیق و کیفی به خصوص روش های مشارکتی و مصاحبه ای ( به ویژه روش مشارکتی روستایی (pra ) )می تواند نتایج بهتری را به دنبال داشته باشد.

بررسی و تحلیل نقش تعاونی های تولید روستایی در توسعه کشاورزی پایدار منطقه مورد مطالعه: شهرستان نیشابور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  مریم هادیزاده بزاز   حمید شایان

تعاونی های تولید روستایی با هدف تعاونی نمودن تولید و یکپارچه سازی اراضی جهت دستیابی به توسعه کشاورزی پایدار در سال 1349 تأسیس شدند. در دهه های اخیر توسعه و تشکیل تعاونی های تولید مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفته و در همین راستا استان خراسان رضوی و به ویژه شهرستان نیشابور، شاهد افزایش کمی تعاونی های تولید بوده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تعاونی های تولید در توسعه کشاورزی پایدار در شهرستان نیشابور است که تعاونی های آن به لحاظ کمی (تعداد) و کیفی (ارائه خدمات) در رتبه اول استان خراسان رضوی قرار دارند. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است و جامعه آماری تحقیق شامل 24 روستا (12 روستا دارای تعاونی و 12 روستای فاقد تعاونی) می باشد. ابتدا عملکرد تعاونی ها در ارائه خدمات زیربنایی به روستاها در قالب11 متغیر از طریق تکنیک تاپسیس تحلیل شد. نتایج حاصل نشان داد تعاونی ها نتوانسته اند تغییر و تحول مهمی را در اصلاح ساختاری مزارع کشاورزی منطقه ایجاد کنند. سپس تأثیر تعاونی ها در توسعه کشاورزی پایدار در قالب 13 شاخص اقتصادی، 16 شاخص اجتماعی و 20 شاخص زیست محیطی از دید 312 کشاورز (168 کشاورز عضو و 144 کشاورز غیر عضو تعاونی تولید) بررسی گردید. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان داد میانگین پایداری کشاورزی در 24 روستا در بعد اقتصادی و زیست محیطی پایین تر از حد متوسط و در بعد اجتماعی کمی بالاتر از متوسط است. اما میانگین پایداری کشاورزی در سه بعد مذکور، در روستاهای تحت پوشش بالاتر از روستاهای غیر تحت پوشش تعاونی هاست. در انتها بررسی مهمترین عوامل توسعه تعاونی ها از دید 30 نفر از کارشناسان با روش سوات، بر نقش سیاست ها و حمایت های دولت در توسعه تعاونی ها تاکید داشته؛ ضمن آن که با تقویت زیر ساخت های قانونی و اجرایی مناسب توسط دولت، زمینه گذار تعاونی های تولید به سوی مستقل شدن، تسهیل می گردد.

نقش شرکت های تعاونی روستایی زنان در توانمندسازی اعضا (موردمطالعه: شرکت های تعاونی روستایی زنان شهرستان های مشهد، بینالود و چناران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1393
  الهام شجاعی مقدم   خدیجه بوزرجمهری

مطالعات صاحب ¬نظران اجتماعی نشان داده است که دستیابی به توسعه¬ی پایدار بدون مشارکت فعال زنان در تمامی عرصه¬ها امکان-پذیر نیست. در بسیاری از کشورهای جهان سوم، راهبردهایی برای مشارکت عملی زنان در توسعه و بر طرف¬شدن موانع اتخاذ شده است. یکی از این راهبردها، «توانمندسازی» زنان است، بدین منظور تأسیس شرکت¬های تعاونی روستایی می¬تواند زمین? مشارکت فعال زنان را در عرصه¬های مختلف فرآهم ساخته و باعث توانمند¬سازی آنان شود. در این راستا هدف مطالعه حاضر، سنجش اثر عضویت در شرکت¬های تعاونی روستایی زنان در توانمند سازی اعضا در شهرستان مشهد، چناران و طرقبه شاندیز است. این تحقیق با توجه به نوع هدف، کاربردی است؛ و از نظر ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی بشمار می¬رود. ابزار جمع آوری اطلاعات بوسیله پرسشنامه بوده و جامعه آماری درنظر گرفته شده شامل 5 شرکت تعاونی روستایی زنان در 7 روستای شهرستان مشهد، بینالود و چناران است. براساس سرشماری 1390تعداد کل زنان روستاهای مورد مطالعه 5383نفر است و با توجه به فرمول کوکران حجم نمونه¬ معادل 236 زن تعیین شد که به طور مساوی بین 118 نفر عضو و 118 نفر غیرعضو شرکت تعاونی تقسیم شد. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از نرم افزار spss استفاده شده و برای آزمون فرضیات از آزمون کای دو، lsd و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که بین ویژگی¬های فردی زنان و میزان توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی آنان رابطه معنادار وجود دارد به طوری¬که با بالا رفتن سطح تحصیلات هر دو گروه عضو و غیرعضو، توانمندسازی آنان نیز، افزایش یافته ولی با افزایش سن، میزان توانمندی آنها کاهش می¬یابد. همچنین بین روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان توانمندی زنان عضو شرکت تعاونی تفاوت معناداری وجود دارد و نتیجه کلی فرض تأثیر مثبت شرکت تعاونی بر توانمندسازی از بعد اقتصادی و اجتماعی، بویژه متغیر سرمایه اجتماعی با اطمینان 95 درصد به اثبات رسید.

تحلیل رضایت مندی از خدمات بهداشتی – درمانی ارائه شده به زنان روستاهای پیراشهری (منطقه مورد مطالعه:دهستان تبادکان ؛شهرستان مشهد)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1393
  سمیه قجرپور سینی   خدیجه بوزرجمهری

خدمات بهداشتی از عوامل کمک کننده به بهداشت مردم است. فعالیت های توسعه اقتصادی و اجتماعی اغلب بر وضع بهداشتی یک جامعه اثر می گذارد. بهسازی،مسکن، تغذیه، آموزش و ارتباطات تماماً"عوامل مهمی هستند که با ارتقای کیفیت زندگی، به بهبود وضع بهداشت کمک می کنند.خدمات بهداشتی نباید پیچیده تر وعقب مانده تر از سایر بخشها در توسعه باشد. سلامت خوب مطمئناً "باید جزء اولیه توسعه اقتصادی باشد. البته به نوبه خود توسعه اجتماعی و اقتصادی نیز به ارتقای سطح سلامتی کمک می کند. هدف این پژوهش ارزیابی میزان رضایت مندی از خدمات بهداشتی درمانی توسط مراجعه کنندگان به واحدهای بهداشتی دهستان تبادکان شهرستان مشهد است.روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع کتابخانه ای و عملیات پژوهشی با استفاده از پرسشنامه،بدست آمده است.جامعه آماری شامل همسر سرپرستان خانوارهای روستایی ویاخود سرپرست(زن) است. که با فرمول کوکران 287نفراز زنان خانوارهای روستایی،از 14روستای دهستان تبادکان به عنوان نمونه تعیین گردید.متغیر مستقل تحقیق به کمک32شاخص در3بعد،با بهره گیری از مدل دلفی و متغیر وابسته در قالب یک بعد و18متغیر کمی گردید.پس از تأیید نرمال بودن داده ها به کمک آزمونکولموگروف- اسمیرنف با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بین برخورداری از خدمات بهداشتی درمانی به عنوان متغیر مستقل و میزان رضایت مندی 0،79 بدست آمده که حاکی از وجود رابطه معنادار بین دو متغیر می باشد.نتایج تحقیق نشان می دهد که باتوجه به وجود ارتباط مثبت و نسبتاً قوی بین دو متغیر، رضایت بین مراجعین بالا ارزیابی شده که هرچه نسبت ارائه خدمات بالاتر رود رضایت مندی نیز بیشتر می شود و ارائه خدمات به روستاییان، سطح سلامتی و آگاهی های آنها را نسبت به سلامتی خود وخانواده افزایش داده که این باعث مراجعه کمتر آن ها به مراکز شهری شده و در برخی از روستاها براساس استانداردهای اعلام شده تعداد خانه ها و مراکز بهداشتی درمانی با استاندارهای جمعیتی مطابقت ندارد.