نام پژوهشگر: مجتبی بشردوست نالکیاشری

بازتاب رمانتیسم در شعر فروغ فرخزاد و سهراب سپهری
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم انسانی 1391
  حمیده کلایی   مجتبی بشردوست نالکیاشری

مکتب رمانتیسم در نیمه ی دوم قرن هجدهم در اروپا ، اندیشه ی نوینی را پایه گذاری کرد. و به این ترتیب اصالت عقل در مکتب کلاسیسم ، جای خود را به اصالت احساس در این مکتب داد. ویژگی هایی از قبیل تخیل ، احساس ، فردیت ، آزادی اندیشه و بیان ، آفرینش هنری ، آرمان گرایی ، طبیعت گرایی ، بدوی گرایی ، اسطوره گرایی ، تمدن گریزی ، نوستالژی ، بازگشت به گذشته ، بازگشت به دوران کودکی ، غربت و تنهایی ، اندوه و ملال ، تردید و بدبینی ، مرگ اندیشی و درون گرایی در راستای اهداف این مکتب قرار می گیرند. ورود این مکتب به ایران هم زمان با دوره ی مشروطه ، در مقطع تقابل سنت و تجدد صورت گرفت . فروغ و سهراب از پیروان این مکتب به شمار می روند . دراین رساله با هدف بررسی ویژگی های رمانتیسم در شعر این دو هنرمند ، سعی شده است ، تمامی مضامین رمانتیک از شعر آنها استخراج شود . سپس در ابعاد وسیعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند . در این پژوهش ، نتیجه گرفته شد که هر دو هنرمند در دوره ی اولیه ی حیات هنری ، از این مکتب متأثر بوده اند. ولی در مراحل بعدی ، فروغ اندیشه های رمانتیک را با مکتب های رئالیسم و سمبولیسم اجتماعی پیوند زد . و سهراب نیز ، از همان اوان شاعری ، به تأثیر از عرفان خاور دور ، اندیشه های عرفانی را در کنار آراء رمانتیک ، به کار گرفت . در انتها با توجه به میزان بهره مندی این دو هنرمند از ویژگی های رمانتیسم ، مقایسه ای نیز ، بین آنها صورت گرفته است .

نقد تطبیقی شخصیت زنان در رمان های معاصر فارسی(سووشون،شازده احتجاب،طوبی و معنای شب،سمفونی مردگان)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - پژوهشکده ادبیات 1391
  مرضیه مدرسی سریزدی   مجتبی بشردوست نالکیاشری

چکیده : "شخصیت زنان" و بررسی نحوه ی بازنمایی و عملکرد آنان در رمان های معاصر، از نظرگاههای گوناگون بررسی شده است، اما رویکرد جامعه شناختی دراین زمینه،به علت ضعف تئوری و نظریه های جامعه شناختی کمتر مورد توجه پژوهشگران واقع گردیده است.از این رو با توجه به اهمیت نظریه ها در نقد ادبی، در این رساله که عنوان "نقد تطبیقی شخصیت زنان در رمان های معاصر فارسی"(سو و شون،شازده احتجاب،طوبا و معنای شب،سمفونی مردگان) را بر خود دارد،سعی گردیده،با طرح نظریات بنیان گذاران و مهم ترین چهره های نقد جامعه شناختی نظیر:"جورج لوکاچ"،"لوسین گلدمن"،میخاییل باختین"،میشل بوتور" و هیپولیت تن به نقد و تحلیل شخصیت زنان در رمان های برگزیده ی معاصر از چشم انداز این نظریات پرداخته شود.شیوه ی نگاه به ادبیات به عنوان یک"پدیده اقتصادی"که در شکل "کتاب"،تولید و عرضه می گردد نیز با توجه به نظریات "روبر اسکارپیت"به عنوان یکی از چهره های مطرح جامعه شناختی ادبیات،مورد بررسی قرار گرفته است. دستاورد های تطبیقی این پژوهش در فصل های چهارم و پنجم،حاکی از تطبیق خطوط اصلی اندیشه های این دسته از صاحب نظران با شیوه ی شخصیت پردازی زنان در رمان های منتخب می باشد. قابلیت ثبت گفتمان های "ناهمخوان" که هر کدام منعکس کننده ی جهان بینی های طبقات و اقشار گوناگون از زنان جامعه می باشد و "میخائیل باختین" آن را "ناهمگونی زبانی" می نامد؛همچنین استفاده از تکنیک هایی که شخصیت پردازی در این آثار را با ذات رمان(کشاکش صداها) عجین کرده است،به ویژه گفتمان متعارض شخصیت های زن در تلاقی با دیگر شخصیت های رمان، که کثرتشان زمینه ای برای کنشی دموتراتیک و مبتنی بر پذیرش تکثر آرا (چند آوایی) می باشد،از جمله مهم ترین عوامل موفقیت و ماندگاری رمان های منتخب از دیدگاه نقد جامعه شناختی رمان در این پژوهش بوده است. همچنین در این رساله، تاثیرات متقابل رمان فارسی و جامعه ایرانی به ویژه در آگاهی بخشی جامعه و تغییر نگرش نسبت به طبقه اجتماعی زنان از طریق ژانر "رمان" مورد توجه قرار گرفته است. کلید واژه: شخصیت پردازی،زنان، جامعه شناسی رمان،نظریه های جامعه شناختی،نقد تطبیقی

قدرت و مولفه های آن در کلیله و دمنه
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  اکرم فرزانه   مریم صادقی گیوی

قدرت به دلیل محوریت در علوم سیاسی موضوع علم سیاست شده است که با تمامی مولفه هایش متشکل از اندیشه سیاسی است و پرداختن به آن بسیار قابل تأمل است. این مفهوم که در میان مفاهیم موجود در اندیشه سیاسی بسیار پررنگ و برجسته جلوه می کند، موضوع این رساله است که در کلیله و دمنه بررسی می شود. بنابراین قرار است مهمترین مولفه های گفتمان قدرت سیاسی، اجتماعی و دینی در آن مورد مداقّه قرار گرفته که هدف از آن شناخت و تحلیل ابعاد گفتمان قدرت با توجه به شرایط اجتماعی، سیاسی و دینی بوجود آورنده متن کلیله و دمنه است که مقصود، تبیین مبانی اندیشه سیاسی در آن است. این متن در قرن ششم ترجمه شده است و متأثر از اوضاع سیاسی، اجتماعی و دینی زمان خود و قبل از آن است. منشی، تحت تأثیر نظریه پردازان و سیاست نامه نویسان، در اثر خود بسیاری از اندیشه ها و مفاهیم تئوری های سیاسی را اقتباس نموده و در قالب حکایات آورده است. به همین دلیل این پژوهش مهم ترین مولفه های اندیشه سیاسی را پیش از منشی بررسی کرده است و در قالب مدل برای ارائه بهتر ترسیم نموده است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی در پاسخ به این سوال انجام شده که مهمترین مولفه های اندیشه سیاسی در کلیله و دمنه کدامند؟ مهمترین یافته های پژوهش عبارتند از: - قدرت به عنوان یکی از مهمترین عوامل سازنده متن، چه در تشکیل اندیشه سیاسی منشی و چه در تحلیل داستان ها. - قدرت به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین مبانی اندیشه سیاسی شاه، وزرا و مشاورین حکومتی در این کتاب، بازتاب داشته است. - ساختار حکومت در کلیله و دمنه ترکیبی از اقتدار سیاسی و قدرت دینی است. - زمینه های ایجاد و راه های دستیابی به قدرت: تغلّب، موروثی بودن و فرّه ایزدی است. - نحوه اعمال وتثبیت قدرت، توجیهات دینی، تهدیدها و تطمیع ها است. - مبارزه با دشمنان و مخالفان خارجی و داخلی. واژگان کلیدی: قدرت( اقتدار)، اندیشه سیاسی، مشروعیت سلطنت، شاه آرمانی، وزیران، مخالفان، کلیله و دمنه، تحلیل گفتمان.

ساختارگرایی و ساختارشکنی در شعرمحمدرضا شفیعی کدکنی
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  سعیده سجادی   مجتبی بشردوست نالکیاشری

ساختارگرایی و ساختارشکنی به عنوان دو رویکرد تأثیرگذار به دنبال فرمالیسم در نقد ادبی قرن بیستم موفق شدند، از متن ادبی و ادبیات علمی مستقل بسازند. مهمترین اصحاب این دو رویکرد یاکوبسن، اشتروس، فوکو و ژاک دریدا بودند که نظریات آنها در کنار افرادی چون بارت و لاکان تحولی عظیم در نقد ادبی و حتی غیر ادبی ایجاد نمود. علاوه بر شناخت آراء و نظریات ساختارشکنان و ساختارگرایان پیشرو و طلیعه دار در این دو عرصه، که مقدمه و شرط لازم است، در گام دوم بررسی ساختار زیباشناختی این اشعار در حوزه های کلامی و معنایی اهداف این پژوهش را تشکیل می دهند. به عنوان روساخت زبان، به تبیین معانی ،» هزاره دوم آهوی کوهی « و » آیینه ای برای صداها « این پژوهش با قرار دادن تحلیل روابط میان اجزاء کلامی شعرهای دو مجموعه حاصل از این روابط در ژرفساخت آن می پردازد. روش اتخاذ شده ، در قالب سطوح معناشناختی، روابط جانشینی و همنشینی، و بررسی عناصر ساختاری هر شعر، شناختی کلی از وجوه زیباشناختی آنها را ارائه می دهد. در نتیجه تحلیل اشعار دو مجموعه می توان دریافت که ساختار زیباشناختی اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی بر موضوعات سیاسی د اجتماعی و در مراتب بعدی فرهنگی، تاریخی و دینی استوار است. نمادها، استعارات و مفاهیم مربوط به این درونمایه ها نیز طبعا از بسامد بالاتری برخوردارند. وجود عنصر تکرار در ساختار صوری و معنایی، و لحن انتقادی از ویژگیهای مهم ساختار این اشعار شمرده می شوند. درونمایه های اصلی نیز مرگ، مقاومت، تنهایی مردان بزرگ، وطن پرستی، بر انگیختن افکار عمومی برای رهایی از بی تفاوتی نسبت به شرایط اجتماعی و همچنین از نو ساختن جهان است. ساختارشکنی او به خصوص در رابطه با بینامتنیت و در هیأت نقیضه سازی کاملا مشهود است. در برخی موارد خاص نیز این موج ساختارشکن در عناصر زبان و ساختار اشعار )مانند شعر هویت جاری( و یا با آمیزش دو قالب نیمایی و غزل کلاسیک به جریان خود ادامه می دهد.

نور و ظلمت از دیدگاه گنوسی و مقایسه و تطبیق آن با مثنوی معنوی
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  ریحانه آزادگان   دره دادجو توکلی

این پژوهش که قصد دارد جلوه¬های متضاد نور و ظلمت که بن¬مایه¬ی اصلی آیین گنوسی است را، در مثنوی معنوی مورد بررسی قرار دهد، در دو بخش کلی فراهم شده است. بخش اول مقدمه و تعریفی از اسطوره، ثنویت، آیین¬هایی چون آیین مترائیسم، زروانیسم و زردشتی می¬باشد؛ سپس به تعریف علمی و ادراکی از نور و ظلمت و چگونگی آن در اسطوره پرداخته شده است، که در آن پیشینه¬ای از اندیشه¬های گنوسی، در مکاتب پیش از آن نیز مطرح می¬شود و سپس تعریف گنوستیسیزم، هستی¬شناسی و اندیشه¬های آن مکتب ذکر می¬شود، که مهم¬ترین آن¬ها عبارتند از : دوگانه انگاری عالم نور و ظلمت، جدایی انسان از سرزمین نخستین و هبوط آن به جهان مادی، فراموشی موطن اصلی خویش، تضاد روح و جسم، زندانی و گرفتار بودن روح در تخته¬بند تن و عالم ماده، بیداری انسان با گنوسیس و نجات و رهایی او توسط ناجی و ... . در ادامه به تعریف و معرفی ادیان پس از گنوسی (مانوی و مندایی) که متأثر از آن بوده¬اند، پرداخته شده است و به تأثیر اندیشه¬های این مکاتب عرفانی، بر نگرش¬های اشراقی و عرفانی ایران اشاره می¬شود. و آخرین قسمت از بخش نخست به تعریف نور و ظلمت از دیدگاه عرفانی اختصاص دارد. در این بخش چنین گمان می رود که اندیشه و تفکر دو¬ بن¬ نگری در ضمیر ناخودآگاه جمعی هر فرد وجود دارد که در ادیان و مذاهب گوناگون به¬طور ناخودآگاه نمود پیدا کرده است. عرفان ایرانی نیز از این امر مستثنا نمی¬باشد و عالمان و عارفان بسیاری آثار و اندیشه¬های خویش را بر این پایه مکتوب کرده¬اند. از این میان مولانا نیز، به عنوان یکی از بزرگترین نخبگان دنیای عرفان، به این اندیشه در آثارش توجه داشته است. در بخش دوم پایان¬نامه، نخست به مختصری از زندگی¬نامه¬ی مولانا می¬پردازیم و پس از آن نور از دیدگاه مولانا و اختلاف و تضاد نور و ظلمت از نظرگاه او را مورد بررسی قرار داده، و ابیاتی در این خصوص به عنوان شاهد مثال آورده شده است. در قسمت پایانی این بخش، مزامیری چند از زبور مانوی که از جمله نوشته¬های مکتوب آیین گنوسی است، ذکر شده است.

اسطوره در شعر معاصر بررسی عناصر اسطوره ای در اشعار: فریدون مشیری – حمیدرضا شفیعی کدکنی – حمید مصدق
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  احمد میرزایی قمی   مجتبی بشردوست نالکیاشری

با توجه به اهمیت موضوع اسطوره و پیشینه ی آن نزد بشر جوامع بدوی تا انسان متمدن امروزی ، بر آن شدیم که اسطوره را در اشعار حمید مصدق ، فریدون مشیری و محمد رضا شفیعی کدکنی بررسی نماییم . برای این کار ابتدا به تفحص در آراء اسطوره پژوهان برجسته ای مانند ارنست کاسیرر ، پل ریکور ، میرچاالیاده ، کارل گوستاو یونگ ، نورتروپ فرای ، جیمز فریزر ، لوی استروس ، برونیسلاو مالینوفسکی ، لوی برول و ... پرداختم و به اندیشه های اسطوره پژوهان ایرانی مانند دکتر مهرداد بهار ، دکتر اسماعیل ابوالقاسم پور ، دکتر میر جلال الدین کزّازی ، دکتر جلال ستاری و دیگران نیز اشاره گردید . سپس اشعار شاعران مورد بحث در این رساله بررسی شده و واژه ها و تفکرات اسطوره ای استخراج شد و ما حاصل این کار دستیابی به نتایجی بود که توانستیم با مقایسه ی آن پی به این مطلب ببریم که اسطوره در اشعار حمید مصدق بیشتر از بقیه است ، محمد رضا شفیعی کدکنی بعد از مصدق و فریدون مشیری کمترین اسطوره را در اشعار خود دارد .