نام پژوهشگر: سودابه بساک نزاد

بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی – رفتاری چند مولفه ای بر بی خوابی، خودکارآمدی خواب، باورهای ناکارآمد خواب و شاخص های خواب در کارکنان روزکار مبتلا به بی خوابی شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  نرگس درویشی   سودابه بساک نزاد

هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر درمان شناختی – رفتاری چند مولفه ای بر علایم بی خوابی، باورهای ناکارآمد خواب، خودکارآمدی خواب و شاخص های شش گانه خواب است. جامعه آماری کارکنان روزکار شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری بودند. نمونه پژوهش 45 نفر از کارکنان مبتلا به بی خوابی بود که به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در گروه آزمایش، پلاسیبو و لیست انتظار گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل جدول گزارش خواب? مقیاس باورها و نگرش-های ناکارآمد خواب، مقیاس بی خوابی اتنس و مقیاس خودکارآمدی ادراک شده خواب بود. گروه آزمایش 6 جلسه مداخله گروهی دریافت کردند. گروه های کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و فقط از گروه پلاسیبو خواسته شد که به مدت 6 هفته برگه های گزارش خواب را تکمیل و هر جلسه برای بازبینی همراه بیاورند. داده ها با استفاده از 18 spss-در سطح 05/0 p< تحلیل شد. نتایج مانکوا و مقایسه های زوجی بونفرنی در پس آزمون و پیگیری نشان داد که میانگین نمره بی خوابی، باورهای ناکارآمد، تاخیر در شروع خواب و فراوانی بیداری شبانه گروه آزمایش در مقایسه با گروه پلاسیبو و گروه کنترل کاهش و خودکارآمدی خواب، مقدار کلی خواب و کارایی خواب افزایش معنی داری یافته بود، ولی بین دو گروه پلاسیبو و کنترل تفاوت معنی داری یافت نشد. اما از نظر مقدار بیداری شبانه در پس آزمون و مقدار کلی در بستر بودن در پیگیری تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گروه های کنترل مشاهده نشد.

بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر تعارضات والد – فرزند، سازگاری و رضایت از زندگی دانش آموزان دخترپایه اول دبیرستان شهرستان استهبان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  حبیبه ریاحی   سودابه بساک نزاد

چکیده در پژوهش حاضر تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر تعارضات والد–فرزند، سازگاری و رضایت از زندگی دانش آموزان دختر مورد بررسی قرار گرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهرستان استهبان بودند که در سال تحصیلی 92-91 به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه اولیه 277 نفر دانش آموز دختر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به مقیاس تعارض والد-فرزند پاسخ دادند. از این میان 42 نفرنمره یک انحراف معیار بالاتر از میانگین داشتند. سپس 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند.هر دو گروه به پرسشنامه های سازگاری و رضایت از زندگی پاسخ دادند. سپس 7 جلسه ی 90 دقیقه ای آموزش مهارت حل مسئله بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پس از پایان مداخله از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که آموزش مهارت حل مسئله منجر به کاهش تعارض والد-فرزند و افزایش سازگاری در دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است.، اما تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش وگروه گواه در رضایت از زندگی دیده نشد. این نتایج در دوره ی پیگیری کماکان ادامه داشت.