نام پژوهشگر: عباس نیک بخت

نقد و بررسی تشبیه و استعاره در شعر نیما یوشیج
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  غفار راه خسروان   عباس نیک بخت

علی اسفندیاری که بعدها خودش رابه نام«نیما یوشیج» مطرح ساخت،دردنیای شعروادب نامِ آشنایی دارد. او کسی است که شعروادب راپس ازمشروطه متحوِّل ساخت.نیما هم ساختمان ظاهری (قالب)آن رابه هم ریخت وهم محتوای آن رادگرگون کرد وبه حق لقب"پدرشعر نو"فارسی را برازنده خویش نمود. صور خیال جان مایه ی آثارادبی است.گویندگان وشاعران همواره اندیشه ها ودرون مایه های گوناگون خودرا به کمک عناصر خیال انگیزمانندتشبیه، استعاره و... بیان کرده اند.تشبیه واستعاره دوعنصر اصلی صورخیال یک شعربه حساب می آیند.تشبیه، مهمترین عنصرخیالی درشعراست که صورتهای دیگرخیال مانند استعاره،تشخیص،رمزوحتی کنایه نیز ازآن ناشی می شود.هرچندبعضی ازشاعران استعاره راسزاوارترازتشبیه می دانند.بنابراین تحلیل وبررسی ساختارهای تشبیهی واستعاری شعریک شاعر،نحوه نگرش وی را درعرصه بلاغت،نشان می دهد واینکه شاعر درارکان واجزای تشبیهات واستعارات به چه عناصری بیشتر توجه کرده است واین عناصرچه وابستگی بامحتوای اشعاروی دارند .بررسی وتحقیق درتشبیهات نیما،نشان می دهدکه مشبه ومشبه به های نیمابیشترحسّی وازحوزه محسوسات هستند.تشبیهات مفصّل ومفردبه مفرد ،بسامد بالایی دارند.طبیعت وعناصرطبیعی عنصراصلی شعرنیماست؛نیماشاعرِطبیعت است. تشبیهات اوساده و وقابل درک برای خواننده است.اکثر تشبیهات بامتن ومحتوای متن ارتباط تنگاتنگ دارد. از بررسی وتحقیق دراستعاره های نیمامتوجه می شویم که فراوانی استعاره مصرحه بیشترازاستعاره های مکنیه است.دربین استعاره های مصرحه ،استعاره تبعیه ازبسامد فراوانی بر خوردار است که این نشان از هنجار گریزی و آشنایی زدایی درشعراودارد.بسامدفراوان استعاره مصرحه مجرده درشعراونشان ازذهن نسبتاًساده گرای اودارد.عناصر به کاررفته به عنوان استعاره مجرده همگی مفاهیم قدیمی وتکراری است.درشعر های اواستعاره های جدید وابتکاری نیز دیده می شودکه نشان ازیک سبک جدیدمی دهد. چون درطبیعت زندگی می کرد وعاشق طبیعت بود. مشبه ها ی به جاما نده ازساختارهای تشبیهی اکثراً حسّی وبر گرفته ازطبیعت می باشد.

بررسی فعل از جهات مختلف در قرآن قدس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  جواد عصاررودی   محمود عباسی

تحولات ساختاری در کلمات فارسی در دوره‏ های متفاوت انجام یافته که فعل فارسی نیز از آن بی ‏بهره نبوده است. رابطه تطبیقی بین دو زبان فارسی و عربی نیز تأثیر بسزایی بر این مهم در ترجمه کهن قرآن قدس گذاشته، باعث شده تا کلماتی به وجود آید که شاید در بسیاری از مطالب دستوری نیز مورد توجه قرار نگرفته‏‏ اند. مترجم با نگاهی ژرف به تمامی این مطالب پرداخته از لهجه ‏های متفاوت، نکات دستوری و زبانی بهره برده است تا ترجمه ‏ای دقیق و مناسب ارائه نماید. در این پژوهش سعی شده تا فعل‏ های مختلفی که مترجم قرآن قدس استفاده کرده، به دقت با نکات دستوری کتاب ‏های مربوطه تطبیق داده شود و رابطه‏ ای که بین این ترجمه با فارسی جدید و فارسی میانه، در استفاده از جزء صرفی «بـ» بر صیغه ‏های ماضی، مضارع و امر، آوردن «ی» در پایان فعل ماضی، فعل‏ های ساده‏ای که کاملا از رواج افتاده و جای آن‏ها را فعل ‏های مرکب گرفته و پیشوندهای فعل که در این دوره هنوز رواج دارد و استعمال می ‏شود، بهتر مفهوم گردد. حاصل این جستجو، انواع مختلف فعل‏های فارسی است که در قرآن قدس به کار رفته و بیانگر تحولاتی است که در فعل فارسی رخ داده است.