نام پژوهشگر: لیلا مهدیزاده فانید

بررسی مقایسه ای رشد تئوری ذهن، کارکرد های اجرایی، تشخیص بازشناسی چهره و هیجانات، و عملکرد مغز با استفاده از اسکن spect در کودکان طیف اوتیسم و کودکان عادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  لیلا مهدیزاده فانید   عباس بخشی پور

نقص در تئوری ذهن به معنای عدم درک قصد و نیت دیگران است. اختلال در تئوری ذهن گاهی کور ذهنی نامیده می شود (بارون کوهن، 1991). این بدان معناست که افراد دارای اختلال در تئوری ذهن مانند افراد اوتیستیک که نقص در تئوری ذهن دارند، در دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران و تعیین هدف و نیت دیگران مشکل دارند. همچنین از درک اینکه چگونه رفتار آنها بر روی افراد دیگر اثر می گذارد عاجزند. در سال 1985 سایمون بارون- کوهن، آلِن لزلی و اُتا فریچ نتیجه تحقیقات خود را منتشر کردند که نشان می داد بچه های مبتلا به اوتیسم تئوری ذهن ندارند و این که کودکان در خود مانده مخصوصاً در آزمون هایی که لازمه آن درک تفکر دیگران است، مشکل دارند. محققانی که در صدد مطالعه رابطه بین اوتیسم و تئوری ذهن برآمده اند سعی نموده اند این ارتباط را با استفاده از چند روش توضیح دهند. برخی محققان بر این باورند که شکست کودکان طیف اوتیسم در تکالیف tom (عموما تکلیف باور کاذب) ناشی از نقصان در یک حوز? عملکردی اختصاصی مستقل به نام مکانیسم نظری? ذهن (tomm) بوده و هست? آن فرابازنمایی است. فرابازنمایی به معنای برقراری رابطه میان بازنمایی و مرجع انتساب است. از نظر این محققان موفقیت در تکلیف باور کاذب، به برخی و یا هم? مکانیسم های فراشناختی همچون عملکردهای سطح بالای کارکردهای اجرایی (ef)، زبان، بازگشت پذیری، فرابازنمایی، حافظ? کاری و نیز عملکردهای سطح پایین تری همچون پردازش حرکات چشمی، پردازش صدا، تشخیص هیجان، تشخیص هدف، پردازش فضای بصری، بازنمایی های حرکتی و بازنمایی های ادراکی وابسته است، عموماً تمام این توانایی های شناختی تا چهار سالگی ظاهر می شوند و این همزمان با ظهور توانایی تئوری ذهن است . جندین مطالعه تصویر برداری به بررسی زمینه عصبی اختلالات تئوری ذهن در افراد مبتلا به سندرم آسپرگر و اختلال طیف اوتیسم پرداخته است. اولین یافته pet اسکن در کودکان مبتلا به اوتیسم در حین آزمون قوه ادراک از یک داستان، نشان داد که فعالیت ناحیهmpfc در این افراد کم و بیش از بین رفته است. همچنین بررسی fmri به مطالعه افراد بالغ طبیعی و بالغین مبتلا اختلال طیف اوتیستیک را ضمن نگاه کردن به دو عکس از چشم های یک فرد و انتخاب اینکه کدام یک از این دو مورد، حالت روحی فرد را بهتر توضیح می دهند، پرداخته است. نتایج این مطالعه ، فعالیت در قشر پیشین حدقه ای و آمیگدال را در افراد طبیعی پیدا کرده اند، ولی در افراد مبتلا به اوتیسم بر خلاف افراد سالم (کنترلها) فعال شدگی در منطقه آمیگدال و sts مشاهده نگردیده است. به علاوه، مطالعات spect نشان می دهد که بیماران مبتلا به طیف اوتیسم به طور معنی داری واریزش1 کمتری در مقایسه با گروه کنترل در قسمت هایی از کورتکس سروبرال دارند. این اختلالات در واریزش به نظر می رسد که در ارتباط نزدیک با اختلالات شناختی همانند نقص در تئوری ذهن، پاسخ غیر طبیعی به محرک های حسی و علاقه بسیار برای یکنواختی باشد. الگوی واریزش نقاط احتمالی اختالات عملکردی مغز را ،که اساس الگوی رفتاری غیر طبیعی در افراد اوتیستیک می باشد، را نشان می دهد.