نام پژوهشگر: علیرضا نراقی

جامعه شهری ایران در ادبیات نمایشی پس از انقلاب(دهه80)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  علیرضا نراقی   مجید سرسنگی

تآتر به معنای اخص آن (در تمایز با انواع نمایش) از یونان باستان همواره با شهر و زندگی شهری مرتبط بوده است (هر چند که دریافت یونانی از شهر با دریافت انسان مدرن تفاوت های فراوانی دارد اما اشتراکاتی بنیادین بین این دو تلقی می توان یافت و اولی را ریشه دومی دانست. جامعه شهری اصلی ترین مخاطبان تئاتر محسوب می شوند بنابراین مسائل جامعه شهری، در یک فضای زنده تئاتری پیوسته بازاندیشی و تحلیل می شود. این پژوهش، در پی یافت جایگاه و تصویر جامعه شهری در ادبیات نمایشی دهه هشتاد شمسی در ایران است و در این راه تلاش شده تا نگرش و زاویه دید نمایشنامه نویسان پس از انقلاب به جامعه که در آثارشان نمود داشته تحلیل شود. در این راه دو نظریه از دو جامعه شناس متفاوت یکی محمدعلی همایون کاتوزیان و نظریه جامعه کوتاه مدت اش و دیگری حسین بشریه و نظریه طبقات اجتماعی در ایران مورد استفاده قرار گرفت تا با بازاندیشی آنها در عناصر اصلی درام (شخصیت، زمان، مکان و کنش) به دریافتی از جایگاه جامعه شهری ایران در ادبیات نمایشی دهه هشتاد برسیم. در این تحقیق آشکار می گردد که تصویر جامعه شهری در ادبیات نمایشی دهه هشتاد مدام دچار اعوجاج شده و با تعویض هر گونه نظم اجتماعی و ساختار قدرت و دولت، بازتاب آن دگرگون یا حذف شده است.جامعه شهری خود را بجز آثار یکی دو تن از نمایشنامه نویسان در درام ایرانی دهه هشتاد باز نمی شناسد و تصویری روشن و گویا از مسائل خود روی صحنه تئاتر نمی بیند.