نام پژوهشگر: مجتبی شهرآبادی

تحولات سیاسی تصوف در عصر مغول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مجتبی شهرآبادی   عظیم شه بخش

حملات ویرانگر مغول که از سال 616ه.ق آغاز شد و به تشکیل حکومت ایلخانی در 656ه.ق انجامید، ضربات سهمگینی را بر پیکره ی فرهنگ و تمدن و ساختار علمی ایران وارد ساخت. این ایلغار اما بنا به دلایلی تصوف را وارد مرحله ای استثنایی در تمام اعصار حیاتی خویش کرد. فضای جامعه ی مصیبت زده ای که در تصوف به دنبال پناه و ملجاء می گشت، علاقه خوانین مغول و امیران شان به مشایخ صوفی، حمایت دیوانسالاران برجسته ی ایرانی، ویرانی مراکز علمی که محیط را برای تصوف، بی رقیب می ساخت، همه و همه در اعتلای تصوف این عهد، نقشی حیاتی ایفا کردند. تصوف که در ذات خویش دارای انگاره های اجتماعی قدرتمند بود، با مساعدت جو عمومی زمان، تبدیل به قدرت فائقه و بی رقیب عهد گردید و در جایگاه وزنه ای سنگین در رقابت های سیاسی و معادلات قدرت قرار گرفت و در مسیر در دست گرفتن مستقل قدرت، گام برداشت. از سوی دیگر، تساهل مغولان در حوزه ی اندیشه و عقاید مذهبی، فضای نسبتاً آزادی را فراهم ساخت تا تمام ادیان و مذاهب دور از تکفیر و تعقیب چند صد ساله ای که با آن روبرو بودند، در پناه فضای باز مذهبی به تبلیغ و گسترش عقیده ی خویش همت گمارند. از این جمله، مذهب تشیع بود که از آغازین روزهای هجوم مغولان، برای دفع و نابودی دشمنان تاریخی خود به این مهاجمان بیابانگرد نزدیک شد و دست یاری داد. با تثبیت حاکمیت مغولان، تشیع و تصوف برای افزایش قدرت و گسترش نفوذ خویش به یکدیگر نزدیک شدند. نزدیکی و وحدتی که اثری دراز آهنگ و پایدار بر تاریخ سیاسی ایران نهاد و روزگاری دیگر، تصوف را از ساحت رسمی جامعه، حذف کرد.تحقیق حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی به بررسی تصوف دوره ی ایلخانان و تاثیر اوضاع اجتماعی آن عهد در گسترش تصوف بپردازد.