نام پژوهشگر: الهه پورمند معافی

مقایسه برخی از خصوصیات فیزیکوشیمیایی و میکرومورفولوژیک خاک جنگلهای طبیعی و دست کاشت (سوزنی برگ و پهن برگ) در منطقه تالش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  الهه پورمند معافی   مهدی عاکف

در تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر جنگل کاری با گونه های مختلف بر خصوصیات فیزیکو شیمیایی و میکرومورفولوژی خاک سه پوشش جنگلی در شرایط اقلیم، توپوگرافی و مواد مادری یکسان انتخاب شد: 1) پوشش طبیعی با گونه های آمیخته 2) پوشش دست کاشت کاج تدا و 3) پوشش دست کاشت صنوبر. در هر پوشش یک پروفیل حفر گردید و پس از تشریح پروفیل در اطراف هر پروفیل و به فواصل حدود 25 متری، نمونه برداری به طور کاملاً تصادفی و از دو افق سطحی انجام گرفت. نمونه های دست نخورده توسط جعبه کوبینا نیز از افق های مختلف تهیه شد. تجزیه های فیزیکی و شیمیایی متعددی از جمله بافت، جرم مخصوص حقیقی و ظاهری، اسیدیته، نیتروژن کل، فسفر، ظرفیت تبادل کاتیونی و غیره و نیز مطالعات میکرومورفولوژیکی بر روی نمونه های خاک انجام شد. نتایج از طریق نرم افزار sas و spss در غالب طرح کاملاً تصادفی و با آزمون حد اقل اختلاف معنی دار (lsd) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که بین مقدار اجزای تشکیل دهنده و جرم مخصوص ظاهری خاک و نیز مقدار اسیدیته و شوری خاک، ماده آلی، درصد اشباع بازی و عناصر آهن، منگنز، پتاسیم، فسفر و ازت در پوشش های مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود دارند. در مجموع اسیدیته خاک در پوشش دست کاشت کاج تدا کم ترین مقدار را داشت که به خصوصیات این گونه مربوط می شود. کربن آلی، درصد اشباع بازی، ازت و فسفر در مناطق جنگل کاری شده کم تر از منطقه شاهد بود که دلیل آن هم تغییرات حاصل از تبدیل جنگل های طبیعی به جنگل های مصنوعی و هم به علت ویژگی های گونه های کشت شده مربوط می شود. بیش ترین مقدار آهن، منگنز و پتاسیم نیز در توده دست کاشت صنوبر مشاهده شد. حضور نودول های آهن و منگنز در اشکال مختلف در مقاطع نازک تمام افق های مورد بررسی بیان گر وجود شرایط اکسید و احیایی در منطقه می-باشد که با نوسانات آب زیر زمینی همراه بوده و با توجه به اقلیم منطقه امری بدیهی است. از طرفی وجود مقادیر بیش-تری از حفرات کانال در افق های سطحی پوشش جنگلی طبیعی و نیز بقایای بیش تر فضولات بیضوی در خاک این پوشش و عدم وجود آنها در پوشش جنگلی کاج تدا، نشان دهنده شرایط مناسب تر خاک منطقه شاهد جهت فعالیت های بیولوژیکی جانداران خاک از جمله کرم های خاکی می باشد. به علاوه بیش تر بودن تجمع رس درون حفرات و نیز قطعات پوشش رسی معادل پاپیول بروئر در خاک پوشش جنگلی دست کاشت صنوبر حاکی از هوادیدگی و تکامل بیش تر خاک این پوشش جنگلی و نیز نوع متفاوت مواد آلی آن می باشد نتایج نشان می دهد که ph، هدایت الکتریکی، ظرفیت تبادل کاتیونی، ماده آلی و عناصر منیزیم و پتاسیم در منطقه جنگل کاری صنوبر بیشترین مقدار و در توده کاج تدا کمترین مقدار را دارند. در مقابل آهک توده صنوبر کم ترین مقدار و توده کاج تدا بیش ترین مقدار را دارند. مقدار ازت نیز در توده طبیعی نسبت به دو توده دیگر بیش تر است. از این رو می توان نتیجه گرفت که جنگل کاری با پهن برگان مناسب تر از کشت خالص سوزنی برگان است. با توجه به هدف تحقیق حاضر و نتایج مشاهده شده می توان نتیجه گرفت که قطع درختان جنگلی و از بین بردن پوشش طبیعی جنگل و در نهایت جنگل کاری مجدد توسط گونه های بومی و غیر بومی می تواند تأثیرات مهمی روی خصوصیات مختلف فیزیکی و شیمیایی خاک داشته باشد. البته بارز ترین تأثیر جنگل کاری ها بر روی خصوصیات فیزیکی خاک از جمله جرم مخصوص ظاهری است. نتایج نشان می دهد که جنگل کاری با افزایش جرم مخصوص ظاهری همراه بوده است. نتایج این تحقیق همانند بسیاری از تحقیقات مشابه انجام شده در دنیا نشان می دهد که کاشت گونه های مختلف در عرصه های جنگلی به صورت مصنوعی می تواند صفات شیمیایی و بیولوژیک خاک ها را تحت تأثیر قرار دهد که این تأثیر بیش تر ناشی از سرشت طبیعی و ویژگی های اختصاصی هر گونه درختی و ترکیب شیمیایی اندام های مختلف آن به ویژه ترکیب شیمیایی لاشبرگ ها و ترشحات ریشه و نیز نیاز های تغذیه ای مختلف گونه های درختی می باشد. نتایج مطالعات مختلف فیزیکی و شیمیایی و نیز میکرومورفولوژیکی نشان داد که در انتخاب گونه مناسب برای جنگل کاری ها باید دقت نظر بیش تری صورت گیرد. به خصوص وارد کردن گونه های غیر بومی در عرصه های جنگلی باید با مطالعات دقیق شرایط اکولوژیکی منطقه و نیاز های اکولوژیکی و تغذیه ای گونه مورد نظر همراه باشد. همان طور که نتایج این تحقیق نیز نشان می دهد، کاشت عرصه های جنگلی با گونه بومی صنوبر بسیاری از خصوصیات خاک را بهبود بخشیده و تکامل بیش تر خاک را موجب شده است، اما گونه غیر بومی سوزنی برگ کاج تدا موجب تغییرات نا مطلوبی در اسیدیته و بعضی عناصر خاک شده و از حاصلخیزی طبیعی خاک کاسته است. نتایج بررسی های میکرومورفولوژیکی نشان می دهد که ریز ساختمان توده ای مشاهده شده در بخشی از مقاطع پوشش های دست کاشت کاج تدا و صنوبر به عملیات برداشت در این توده ها که با تردد ماشین آلات و انسان همراه است مربوط می باشد. همچنین حضور نودول های آهن و منگنز در اشکال مختلف در مقاطع نازک تمام افق های مورد بررسی بیان گر وجود شرایط اکسید و احیایی در منطقه می باشد. وجود مقادیر بیش تری از حفرات کانال در افق های سطحی پوشش جنگلی طبیعی و نیز بقایای بیش تر فضولات بیضوی در خاک این پوشش و عدم وجود آنها در پوشش جنگلی کاج تدا، نشان دهنده شرایط مناسب تر خاک منطقه شاهد جهت فعالیت های بیولوژیکی جانداران خاک از جمله کرم های خاکی می باشد. بیشتر بودن تجمع رس درون حفرات و نیز قطعات پوشش رسی در خاک پوشش جنگلی دست کاشت صنوبر حاکی از هوادیدگی و تکامل بیش تر خاک این پوشش جنگلی و نیز نوع متفاوت مواد آلی آن می باشد. همچنین علت عدم وجود پوسته های رسی و شواهد انتقال رس در افق های زیرین پوشش جنگلی طبیعی نشان می دهد که رس ها به مواد آلی معینی که در این خاک ها وجود دارند چسبیده اند و با تشکیل کمپلکس رس- هوموس از حرکت رس تحت آب شویی ممانعت شده است. مطالعات میکرومورفولوژیکی در بسیاری از موارد تأیید کننده و تکمیل کننده ی بررسی های صحرایی و آنالیز های آزمایشگاهی می باشند. در این تحقیق وجود ساختمان های مختلف از جمله بلوکی زاویه دار و بلوکی بدون زاویه در مطالعات صحرایی تشخیص داده شد و مطالعه مقاطع نازک نیز وجود این ساختمان ها را تأیید کرد. هم چنین حضور پوشش های رس با منشأ ایلوویال در مقاطع نازک پوشش دست کاشت صنوبر و تشخیص نوع و فراوانی این پوشش ها و نیز نودول های مختلف آهن و منگنز توسط مطالعات میکرومورفولوژیکی صورت گرفت که تکمیل کننده ی مشاهدات صحرایی در تمایز افق btg می باشد.