نام پژوهشگر: سجاد نامجو بهرغانی

زوال دادرسی مدنی در حقوق ایران و فرانسه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  سجاد نامجو بهرغانی   سیروس حیدری

چکیده «زوال دادرسی مدنی در حقوق ایران و فرانسه» به کوشش سجاد نامجو بهرغانی دادرسی مدنی به ابتکار خواهان و با تقدیم دادخواست آغاز می شود. قاعده ی مزبور به نحو سلبی و ایجابی در قوانین آیین دادرسی مدنی که تاکنون به تصویب رسیده پیش بینی گردیده است. این قاعده که خود از اصل استیلای طرفین در دادرسی مدنی سرچشمه می گیرد، در رویه ی قضایی به شکل ممنوعیت دادگاه از رسیدگی تبرعی منعکس گردیده است. اما آیا همان گونه که در آغاز نمودن دادرسی ابتکار عمل با طرفین دعواست، در پایان دادن به دادرسی نیز طرفین از ابتکار عمل برخوردارند؟ طبق اصول و قواعد کلی باید به پرسش مزبور پاسخ مثبت داد؛ زیرا همان گونه که دادگاه نمی تواند از پیش خود رسیدگی به یک دعوا را آغاز نماید و رسیدگی دادگاه مستلزم درخواست یکی از طرفین دعواست، ادامه ی دادرسی نیز موکول به بقای اراده ی طرفین در ادامه ی رسیدگی به دعواست و چنانچه طرفین تمایل به این امر نداشته باشند، دادگاه نمی تواند از پیش خود رسیدگی به دعوا را ادامه دهد. در حقیقت، مقنن در مواردی به طرفین اجازه داده است که به دادرسی قبل از پایان عادی آن که همان صدور حکم می باشد، خاتمه دهند. این حالت زوال دادرسی مدنی نام دارد و به اموری که این چنین به دادرسی قبل از پایان عادی آن خاتمه می دهد، اسباب زوال دادرسی مدنی اطلاق می شود. پرسش اصلی این است که چه اموری به دادرسی قبل از پایان عادی آن خاتمه می دهد؟ با تتبع در مواد قانونی مشخص می شود که مقنن عمده ی این امور را در اختیار خواهان قرار داده است. شاید نگرش مقنن بر این مبنا بوده که طرفی که در دادرسی مدنی آغازگر دادرسی است، هم او بتواند به دادرسی قبل از پایان عادی آن خاتمه دهد؛ نگرشی که می تواند بر مبنای برائت خوانده از خواسته ی مورد ادعای خواهان بنا بر اصل، تقویت شود. بنابراین، خواهان همواره می تواند دادخواست یا دعوای خود را مسترد نماید یا این که از دعوای خود به کلی انصراف دهد و به دادرسی قبل از پایان عادی آن که همان صدور حکم می باشد، پایان دهد. هم چنین ممکن است زوال دادرسی در نتیجه ی همکاری نکردن خواهان با دادگاه باشد. در حقوق فرانسه استرداد دادخواست وجود ندارد و انصراف کلی از دعوا هم تحت عنوان انصراف از دعوا در مقابل استرداد دعوا پیش بینی گردیده است. هم چنین همکاری نکردن خواهان در صورتی منجر به زوال دادرسی می گردد که خوانده نیز در این مسیر با او هم داستان باشد. در مقابل، خوانده جز در مورد موافقت با استرداد دعوا در برخی موارد که آن هم ابتکار عمل با خواهان است و نیز صرف درخواست سازش که آن هم جهت تحقق، به تراضی و توافق با خواهان نیاز دارد، اختیار دیگری در پایان دادن به دعوا ندارد مگر این که وفق قاعده ی عمومی دعوای خوهان را بپذیرد و به آن تسلیم شود. کلید واژگان: زوال دادرسی، استرداد دادخواست، استرداد دعوا، سازش، تسلیم به دعوا