نام پژوهشگر: فریده نصیری

قلمرو و آثارحقوق عرفی بازرگانی در حقوق تجارت بین الملل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  فریده نصیری   غلامرضا حاجی نوری

جهان امروز شاهد گسترش روز افزون روابط تجاری در عرصه بین المللی است. از طرفی، در طول چند دهه اخیر داوری به عنوان روش حل اختلاف مرجح ، اهمیت روز افزونی یافته و استفاده از روشهای قضایی و مراجعه به محاکم دادگستری داخلی در حل و فصل اختلافات تجاری بین المللی، شیوه ای نامناسب تلقی شده و کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. از سوی دیگر، در این نوع قراردادها، معمولاً طرفین اختلاف در کشورهای مختلفی اقامت دارند و هیچ کدام حاضر نیستند، حاکمیت محاکم کشور طرف مقابل را بر قراردادشان پذیرفته و بر اساس یک قانون ملی به توافق برسند. در چنین مواردی بحث از یک سیستم حقوقی نوظهور است که به طرفین این امکان را فراهم می سازد تا عرفها و رویه های بین المللی تجاری، قواعد حقوقی مشترک بین همه یا بیشتر دولت های مطرح در تجارت بین الملل، یا سایر قواعد فراملی را بر قراردادشان حاکم سازند. این فرایند قضایی اعمال حقوق عرفی بازرگانی(lex mercatoria) نامیده می شود. از آنجایی که موضوع مورد بحث از مباحث نوظهور حقوق تجارت بین الملل است، سوالات و ابهامات فراوانی در ارتباط با آن مطرح می شود از این رو، هدف خود را بر این محور قرار دادیم تا مباحث مربوط به ماهیت، شرایط، قلمرو اعمال، منابع تشکیل دهنده، آثار حقوق عرفی بازرگانی به ویژه در داوری تجاری بین المللی ، نظریه حقوق عرفی بازرگانی جدید از نظر اصل وجود، محتوی، عناصر ، انتقادات وارده ، قابلیت طرح آن به عنوان یک نظام سوم حقوقی در کنار حقوق داخلی و بین المللی، همچنین موضع حقوق ایران در ارتباط با پذیرش یا عدم پذیرش حقوقی عرفی بازرگانی، کارکرد و آثار آن را مورد بررسی قرار دهیم

تعیین کشش سطحی مخلوط ها به روش سوآرز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده مهندسی شیمی 1393
  فریده نصیری   محمد نادر لطف اللهی

مدل سازی کشش سطحی مخلوط ها، به دلیل زمان بر و پرهزینه بودن عملیات آزمایشگاهی حائز اهمیت است. در این پروژه دو مدل برای پیش بینی کشش سطحی ارائه شده است: در مدل نخست، کشش سطحی مواد خالص؛ گروهی از الکل ها و کتون ها؛ به صورت تابعی از خواص فیزیکی مواد خالص در نظر گرفته شده است و در دماهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. مقدار درصد انحراف متوسط نسبی برای الکل ها، 1/5784 درصد و برای کتون ها، 1/4554 درصد حاصل شده است. این مقادیر، تطابق خوب کشش سطحی محاسبه شده به کمک مدل پیشنهادی، با داده های تجربی را نشان می دهند. مدل دوم بر اساس روش سوآرز و اعمال اصلاحاتی در آن، برای پیش بینی کشش سطحی مخلوط های دوجزئی ارائه شده است. در این مدل ، تأثیر ترکیب درصد مولی اجزاء و دما بر کشش سطحی مخلوط ، لحاظ شده است، همچنین رابطه ای مشابه ترکیب درصد موضعی ویلسون برای محاسبه کسر مولی اجزاء در لایه سطحی ارائه شده است. برای محاسبه مساحت سطح مولی نیز، از سه روش مساحت سطح مولی راسموزن، مساحت پاکوتی و مساحت سوآرز استفاده شده و باهم مقایسه شده اند. انرژی های برهم کنش بین مولکولی، پارامترهای تنظیم پذیر در مدل پیشنهادی می باشند که مقادیر آن ها به کمک برنامه بهینه سازی به دست آمده است. برای افزایش دقت مدل ارائه شده، این پارامترها، به صورت تابعی خطی از دما در نظر گرفته شده اند. مقدار متوسط خطای کل، با مساحت پاکوتی و با مساحت راسموزن در 331 نقطه تجربی به ترتیب برابر 1/9249 و 2/5714 درصد و با مساحت سوآرز، 2/0596درصد در 194 نقطه حاصل شده است. این امر دقت مدل پیشنهادی در غلظت ها و محدوده دمایی مورد بررسی را نشان می دهد. در انتهای پروژه نیز، مدل دوم برای مخلوط های سه جزئی تعمیم داده شده و مقدار کشش سطحی مخلوط سه جزئی محاسبه و منحنی های کشش سطحی مخلوط برحسب کسر مولی جزء سوم رسم شده است.