نام پژوهشگر: هیمن گل محمد

تاثیر جهت و موقعیت شیب بر برخی خصوصیات مورفولوژی، شیمیایی و مینرالوژی خاک تشکیل یافته در دو نوع سنگ مادری مختلف در ناحیه ماسوله
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1391
  هیمن گل محمد   سالار رضاپور

توپوگرافی و مواد مادری از فاکتورهای مهم و اصلی در نحوه توزیع و پراکنش خاک ها می باشند، همچنین عوامل زمین-شناختی و پدولوژی نقش بسیار مهمی بر مقدار، توزیع و رفتار عناصر در خاک های بکر و جنگلی دارند. هدف از این مطالعه، بررسی خصوصیات شیمیایی و مینرالوژی برخی خاک های جنگلی منطقه ماسوله در جهت و موقعیت های مختلف شیب در دو ماده مادری متفاوت می باشد. به این منظور، پس از تهیه نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی و مطالعه صحرایی، تعدادی پروفیل در پوشش گیاهی جنگل، در دو موقعیت شیب (شیب پشتی و بالای شیب)، در جهات متفاوت (جهات شمالی و جنوبی) ودو نوع ماده مادری (پریدوتیت و پگماتیت) حفر گردید. پس از جدا کردن لایه های خاک و تشریح پروفیل ها، به تعداد شش پروفیل شاهد امتخاب گردید و سپس از تمام افق های خاک نمونه برداری صورت گرفت. همچنین برای توصیف دقیق تر تغییرات، در اطراف پروفیل های اصلی از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متر نمونه برداری انجام گرفت. نتایج مورفولوژی حاصل از تاثیر توپوگرافی بر روی خاک های مورد مطالعه نشان داد که در خاکرخ های واقع بر ماده مادری پریدوتیت، موقعیت بالای شیب و شیب پشتی در گروه بزرگ هاپلویودالز و در شیب پشتی جنوبی در گروه بزرگ ایتریودبتز قرار داشته و در خاکرخ های پگماتیت، خاکرخ موقعیت قله شیب در گروه بزرگ دیستریودپتز و شیب پشتی شمالی و جنوبی در گروه بزرگ یوداورتنتز قرار دارند. نتایج آزمایش های شیمیایی نشان داد که پارامترهایی مانند مقدار رس، ph، ec، ظرفیت تبادل کاتیونی، کاتیون های تبادلی از جمله کلسیم، منیزیم و پتاسیم، آهن بلوری و بی شکل، غلظت کل عناصر si، al، ca، mg، fe، k، na و mnبه مواد مادری وابسته بوده و بسیاری از خصوصیات شیمیایی متأثر از توپوگرافی بوده و با تغییرات عمقی، تغیر پیدا کرده اند. به نظر می رسد شکل تبادلی عناصر caو mg بیشتر تحت تاثیر مواد مادری بوده اند ولی توپوگرافی بر روی مقدار عناصر دیگر تاثیرگذار بوده است. الگوی غنی شدن- تهی شدن عناصر کل در مقایسه با مواد مادری نشان داد که آهن و آلومینیوم در تمام خاکرخ ها تجمع پیدا کرده اما هدر رفت si اتفاق افتاده که در خاک های پگماتیت بیشتر از پریدوتیت بوده است. همچنین هدررفت پتاسیم در افق های مدفون و cr در پریدوتیت و خاک های پگماتیت بوده در حالی که در افق های سطحی پریدوتیت غنی شدن پتاسیم مشاهده شد. کلسیم در همه ی خاکرخ ها شسته شده، در حالی که mg در خاک های پریدوتیت از پروفیل خارج شده ولی در خاک های پگماتیت تجمع پیدا کرده است. نتایج کانی شناسی نیز بیان گر اختلاف و تنوع مواد مادری می باشد که در خاک های پریدوتیت کانی-اسمکتیت و در خاک های پگماتیت کانی های میکا، کوارتز و ورمیکولیت غالب می باشند. در خاکرخ های پریدوتیت، در افق-های سطحی میکای پدوژنیکی مشاهده شده و کانی اسمکتیت در افق های سطحی و جهت شمالی از مقدار بیشتری برخوردار است. در خاکرخ های پگماتیت، در افق های سطحی، میکا تخریب یافته و ورمیکولیت تشکیل شده است. بیشترین تغییرات ناشی از توپوگرافی و هوازدگی مربوط به خاک های پریدوتیتی می باشد.