نام پژوهشگر: راهله شفیعی

چگونگی پاسخگویی به سوالات کودکان دبستانی درباره خدا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1389
  راهله شفیعی   محمد داودی

از جمله ابزارهای شناخت کودک، سوالاتی است که دائما از والدین خود می پرسد. کودکان پاسخهای دریافتی خود را با توجه به دوره ای از تفکر(مراحل تفکر کودکان از دیدگاه پیاژه)که در آن قرار دارند، تحلیل می کنند و به شناخت متناسب با آن دوره می رسند. از جمله موضوعاتی که در میان سوالات کودکان بسیار به چشم می خورد، سوالات کودکان در مورد خداست. پاسخهای این سوالات در منابع دینی موجود است. اما اکثر این پاسخها، پاسخهایی عقلانی و انتزاعی است و نمی توان این پاسخها را به همین صورت به کودکان ارائه کرد. پاسخ دادن به سوالات کودکان نیاز به مهارت و دانش خاص برای تبدیل این مفاهیم به مفاهیم و زبان قابل درک برای کودکان دارد. مساله ی این پژوهش، چگونگی پاسخگویی به این سوالات است. اینکه چطور و به چه روشی این پاسخها برای کودک مطرح شود، که برای او قابل فهم باشد و حس کنجکاوی او را سرکوب ننماید. پیاژه رشد کودک را از روزی که به دنیا می آید، تا زمانی که به درجه کمال می رسد، شامل مراحل متوالی و به هم پیوسته ای می داند. تفکر کودک که تحت تاثیر این مراحل رشد است، از تفکر عملیاتی عینی تا تفکر عملیاتی صوری قابل تغییر است. مربیان تربیت مذهبی بر اساس نظر پیاژه تواناییهای کودکان را محدود به تواناییهای خاص نموده و تجویزات تربیتی متناسب با این دیدگاه بیان نموده اند. در این دیدگاه کودک تا قبل از رسیدن به دوازده سالگی قادر به درک مسائل انتزاعی نیست. سوالات این تحقیق شامل دو بخش سوالات اصلی و فرعی است. سوال اصلی این است که چگونه می توان به سوالات کودکان دبستانی درباره خداوند پاسخ داد به گونه ای که برای آنان قابل فهم باشد و در عین حال موجب بدفهمی آنان نشود. سوالات فرعی شامل دو سوال است 1. سوالات کودکان دبستانی درباره خداوند چیست؟ 2. سوالات کودکان درباره خداوند را تحت چه گروههایی می توان طبقه بندی نمود؟ یافته های این تحقیق به این شرح است: 1. سوالات کودکان در باره خداوند پیرامون چیستی خداوند، ادراک کودک از خداوند، زمان و مکان خداوند، پرسش از چگونگی بوجودآمدن خداوند، حضور خداوند، و صفاتی چون رحیم، غفور، کریم، رازق، منتقم، حی، شافی، حکیم، یکتا، سمیع و بصیر، علیم و مجیب، قادر، عظیم و علیم است. 2. بر خلاف آنچه بر اساس نظر پیاژه رواج یافته است که کودکان توان درک مسائل انتزاعی و من جمله خداوند را ندارند، در صورتی که روشی مناسب به کار گرفته شود کودکان می توانند مفاهیم انتزاعی را درک کنند. 3. اصولی که باید در پاسخگویی رعایت شود عبارتند از: محیط اجتماعی فعال و پویا، ، ادراک و توجه، حمایت داربستی، ایجاد مفاهیم پایه برای پاسخگویی به سوالات کودکان. 4. روش های پاسخگویی به سوالات کودکان درباره خداوند، همان روش های آموزش مستقیم وغیر مستقیم است. هر یک از این روشها از نظریه های رشد شناختی و نظریه های یادگیری استنباط شده است. روش تمثیل و برهانهای عقلی ساده و روش پرسش و پاسخ پله پله از روش های آموزش مستقیم است. روش قصه گویی و روش بحث و گفتگو جمعی از روش های آموزش غیر مستقیم است.