نام پژوهشگر: صفر نجفی

اثردویدن روی نوار گردان و عصاره آبی میوه عناب، بر غلظت agrp ، گلیکوژن و atp کبد، هیپوتالاموس و پلاسمای موشهای صحرایی ماده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1391
  صفر نجفی   عباس قنبری نیاکی

مقدمه: هیپوتالاموس مرکز اصلی تنظیم اشتها و تعادل انرژی است. فعالیت بدنی و ورزش قادر است تعادل انرژی را در جهت منفی شدن بر هم زند. پروتئین وابسته به آگوتی (agrp) یک پپتید اشتهاآور موثر بر تعادل انرژی است که به طور عمده از هسته های کمانی هیپوتالاموس ترشح می شود، اما گزارش ها از بیان آن در بافت های غیر هیپوتالاموسی اشاره دارد. روش ها: هدف بررسی اثر دویدن روی نوار گردان و بدون عصاره آبی میوه عناب بر غلظت agrp، گلیکوژن و atp در بافتی و پلاسمای موشهای صحرایی ماده بوده است. به این منظور، 28 سر موش صحرائی ماده به ? گروه عناب-کنترل (7 سر موش)، عناب-تمرین (7 سر موش)، سالین-کنترل (7 سر موش ) و سالین-تمرین (7 سر موش) تقسیم شدند. موشهای تمرین به مدت 6 هفته (پنج روز در هفته، به مدت 60 دقیقه و با سرعت 35 متر بر دقیقه)، روی نوارگردان دویدند. 72 ساعت پس از اتمام آخرین جلسه ی تمرین، بیهوش شده و بافت های کبد، هیپوتالاموس و پلاسما برای اندازه گیری غلظت agrp، گلیکوژن و atp جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی lsd، تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد agrp بافت کبد در گروه تمرین عناب در مقایسه با سایر گروه های تحقیق دارای بیشترین مقدار بود. همچنین agrp بافت هیپوتالاموس گروه های کنترل عناب دارای بیشترین مقدار بود. تحلیل داده های agrp، پلاسما نشان داد که گروه های کنترل سالین، دارای بیشترین مقدار بودند. تحلیل داده های گلیکوژن بافت کبد نشان داد که گروه کنترل سالین کمترین مقدار غلظت گلیکوژن بافت کبد را داشته، همچنین تحلیل داده های atp نشان داد که تمرین موجب افزایش سطوح atp کبد و پلاسما شده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که، برنامه تمرینی بکار گرفته شده در این پژوهش، قادر است تغییراتی در برخی از شاخصهای انرژی سلولی از جمله: غلظت گلیکوژن و agrp موجب شود. این احتمال وجود دارد که فعالیت مورد نظر به علت بالا بودن شدت فعالیت، تعادل منفی انرژی سلولی را موجب شده و در پاسخ به کاهش انرژی سلولی از جمله کاهش گلیکوژن ، افزایش agrp علاوه بر ترشح از هیپوتالاموس، در کبد و پلاسما نیز تظاهر می یابد. بنابراین شاید بتوان، کبد را به عنوان منبع agrp پلاسمایی به حساب آورد. از طرفی دیگر بالا بودن agrp کبدی، شاید بتوان گفت جزئی از سازوکار بازسازی منابع انرژی است که می تواند بیش خوری یا هایپرفاژیایی موضعی کمک کند. از طرفی انتظار می رفت که افزایش سطوح گلوکز ناشی از دریافت عصاره ی آبی میوه عناب که توانسته سطوح گلیکوژن و atp را تقریبا افزایش دهد. سطوح agrp ناشی از فعالیت را کاهش دهد، بلکه باعث ازدیاد سطوح agrp نیز شده، که این یافته شاید تاثیر مصرف عصاره ی آبی میوه عناب را بر افزایش نسبی و تنظیم agrp تایید می کند، که این نیز به نوبه خود میتواند نقش agrp را در تنظیم انرژی تقویت نماید. شاید بتوان میوه عناب را به عنوان ماده ای اشتهاآور تایید کرد.