نام پژوهشگر: محمد قوی دل

ارائه روشی برای بهینه سازی مسئله زمانبندی کارگاهی غیر قطعی و احتمالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تفرش - دانشکده مهندسی صنایع 1391
  محمد قوی دل   حمیدرضا گلمکانی

یکی از مشهورترین مدل ها در نظریه زمان بندی، مسئله زمان بندی کار کارگاهی می باشد. زمان بندی کارکارگاهی یکی از مهم ترین مباحث مدیریت تولید است که شاخه ای از زمان بندی تولید محسوب شده و جزء پیچیده ترین مباحث بهینه سازی ترکیبی است. نظریه کلاسیک زمان بندی در حالت قطعیت داده ها مطرح می شود درحالیکه با گذر زمان، بعلت محدودیت های مختلف در نظر گرفتن زمان قطعی امکان رسیدن به جواب درست را کاهش می دهد و در دنیای واقعی بسیار پیچیده نمی توان توصیف و تعریف دقیق برای آن به دست آورد. بنابراین باید توصیفی تقریبی با استفاده در حالات مختلف ازجمله نظریه فازی که قابل تجزیه و تحلیل است برای یک مدل معرفی شود. در این پایان نامه برای حالت تولید کارگاهی زمان های فازی را در نظر گرفیم و سپس با 4 روش پیشنهادی یک توالی از کارها را زمان بندی کرده و زمان پردازش نهایی و احتمال دیرکرد برای هر روش بمنظور مقایسه محاسبه شده است. از آنجاییکه درنظر گرفتن و محاسبه تمام توالی ها بسیار کار مشکلی بود، در این راستا از الگوریتم ژنتیک کمک گرفته شد تا در بین تمامی حالات جستجو کرده و بهترین جواب را انتخاب کند. ایده اصلی الگوریتم ژنتیک، بر اساس تکامل در طبیعت است. در زمینه ی حل مسئله، یک تابع در نظر گرفته می شود که باید کمینه شود، می توان به صورت تصادفی یک مجموعه از جواب های کاندید را تولید کرد و مقدار تابع را به عنوان میزان برازندگی هر یک از جواب ها در نظر گرفت. هرچه این مقدار کمتر باشد، کیفیت فرد بالاتر است. بر اساس این برازندگی، افراد بهتر به عنوان والدین برای ایجاد نسل بعدی انتخاب می شوند (با به کارگیری بازترکیب و یا جهش برای آن ها). این فرآیند تا زمانی تکرار می-شود که یا یک جواب با کیفیت مناسب یافت شود یا محدودیت محاسباتی از پیش تعیین شده به اتمام برسد. در نهایت با توجه به مطالب گفته شده و مثال های بررسی شده می توان از شاخص احتمال واقعه دیرکرد فازی یا ماکسیمم زمان تکمیل کارها برای بررسی توالی کار ایستگاه های کاری استفاده نمود و توالی با بهترین شاخص را به عنوان توالی بهینه در نظر گرفت.