نام پژوهشگر: کبری الوار

زمان و مکان در ادبیات پایداری ایران و فلسطین "بررسی تطبیقی دو رمان الصبار اثر سحر خلیفه و دا اثر سیده زهرا حسینی"
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  کبری الوار   فرامرز میرزایی

روایت شناسی دانشی است که به بررسی عناصر سازه ای روایت می پردازد. پیدایش شیوه های نوین روایتگری، موجب پیشرفت روزافزون علم روایت شناسی در دهه های اخیر شده است که از جمله ی جدیدترین و مهم ترین این مباحث، دو مقوله ی زمان و مکان در روایت است. عنصر زمان، یکی از عناصر کلیدی روایت است که به واسطه ی آن، سیر توالی خطی حوادث به سیر توالی معنادار حوادث تبدیل می شود و اهمیت بارز آن در متن روایی، در مبحث روابط گاهشمارانه میان داستان و متن تشخص می یابد . یکی از محققانی که به چگونگی زمان مندی روایت پرداخته، ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی می باشد . وی نظر خود را در قالب سه مبحث نظم، تداوم و بسامد مطرح کرده است که پژوهشگر با بررسی این سه عنصر در روایت، به جایگاه عنصر زمان در روند گسترش طرح داستانی دست می یابد. مکان نیز از جمله عناصر حائز اهمیت روایت است، چراکه مکان، بستر و چارچوب جریان حوادث داستان است؛ نیز نقد روایت بدون در نظر گرفتن این عنصر اساسی، بی ارزش و ناقص خواهد بود. از جمله آثار روایی و داستانی که از پتانسیل قابل توجهی به منظور بحث و بررسی در مورد دو مقوله ی زمان و مکان روایی برخوردار می باشند، دو اثر داستانی الصبار نوشته ی سحر خلیفه و دا اثر سیده زهرا حسینی می باشد و از آنجا که مطالعه ی دقیق عناصر سازنده ی یک روایت و بازنمود قوانین حاکم بر آن، ما را در شناخت بهتر ساز و کار و روابط درونی عناصر روایی یاری می دهد، در بعد زمان این پژوهش،بر اساس نظریه ی ژنت، نشان می دهیم که چگونه سحر خلیفه و سیده زهرا حسینی با بر هم زدن نظم منطقی زمان و حرکت از زمان تقویمی به زمان متن، به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر در حجمی گسترده پرداخته اند. علاوه بر این، بررسی تداوم و بسامد نقل وقایع در این دو اثر روشن می سازد که کنش های آن از ضرباهنگ و شتابی مناسب با مقصود نویسنده برخوردار است و ارتباط مستقیم و معناداری با محتوای این دو اثر برقرار کرده است. عنصر مکان در دو اثر مذکور نیز به عنوان بستر و چارچوب جریان حوادث داستان قرار گرفته است با این تفاوت که مکان در رمان الصبار، انتزاعی و تخیلی بوده و با این وجود نویسنده به پرورش این گونه اماکن توجه چندانی نداشته است، این در حالی است که اماکن داستان دا، حقیقی بوده و نویسنده به توصیف و پرورش آن پرداخته است. به طور کلی عنصر مکان در روایت الصبار کاربردی کنایی یافته، این در حالی است که در داستان دا، صراحتاً مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.