نام پژوهشگر: نواب باقری

«توسعه شهر یاسوج آزمونی بر نظریه دولت و شهرنشینی در ایران»
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده جغرافیا 1391
  نواب باقری   سیمین تولایی

چکیده شهرها به عنوان بهترین نمود تمدن بشری در جریان زایش، توسعه، و نهایتاً زوال خود از عوامل گوناگونی متأثر می شوند. براساس نظری? دولت و شهرنشینی، در عصر جدید دولت ایران پس از انقلاب مشروطه به طور وسیعی بر روند رشد و توسعه شهرنشینی ایران تأثیر گذاشته است. پس از کشف نفت درایران و متعاقب آن در اختیار گرفتن درآمد نفتی توسط حکومت، دولت با اجرای سیاست های مختلف و نیز در پی نیاز به پایگاهی برای اداره کشور، در تقویت و توسعه شهرهای کشور کوشیده است. در این بین یکی از شهرهای که از آن به عنوان شهری دولت ساخت یاد می شود شهر یاسوج است. حال سوالی که مطرح می شود این است که سیاست ها و تصمیمات دولت چه تأثیراتی در روند تحولات شهر یاسوج داشته است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال اصلی مطرح می شود این است که دولت طی سال های شکل گیری شهر یاسوج با اجرای طرح های مدیریت شهری مختلف و صرف بودجه های جاری و عمرانی به عنوان مهم ترین عامل موثر بر رشد و توسعه این شهر خود نمایی می کند، و نظریه دولت و شهر نشینی درمورد این شهرصدق می کند. در روند بررسی فرضیه موردنظر، پژوهش حاضر به شیو? توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش کتابخانه ای اسنادی و با توجه به لحاظ نمودن نظریه دولت و شهرنشینی به یافته های اساسی زیر دست یافت: بدین مضمون که دولت شهر یاسوج را در سال 1342 با هدفی سیاسی ـ امنیتی، جهت نظارت بر منطقه، شهر بدون لحاظ کردن ظرفیت های طبیعی ـ انسانی منطقه ایجاد کرد. همچنین، دولت در ادامه با اجرای سیاست های چون تزریق اعتبارات عمرانی و جاری، اشتغال زایی در بخش دولتی، راه سازی، حمایت از اقشار کم درآمد، واگذاری زمین و مسکن و مواردی از این قبیل در توسعه این شهر کوشیده است. در نهایت می توان ادعا نمود که شکل گیری وتوسعه شهر یاسوج با اصول و مبانی نظری? دولت و شهرنشینی هم خوانی دارد.