نام پژوهشگر: اعظم جهان تابی نژاد

خاستگاه و نقش اسطوره در اندیشه ی انسان از دیدگاه ارنست کاسیرر و میرچا الیاده
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات 1391
  اعظم جهان تابی نژاد   محمد اکوان

این رساله به دنبال این است که منشأ و خاستگاه اصلی اسطوره را ازدیدگاه ارنست کاسیرر و میرچا الیاده بررسی کند و همچنین نقشی را که اسطوره در اندیشه و جنبه های مختلف زندگی انسان در طول تاریخ داشته است، مورد بررسی قرار دهد، و به صورت تطبیقی صورت می گیرد که نام تطبیق، محدودیت های خاص خود را ایجاد می کند . و در چهار فصل تدوین شده است که هر کدام از فصل ها به صورت یک مقدمه برای نتیجه ی نهایی انتخاب شده اند. در نهایت به تفاوت و تشابه این دو اندیشمند و برخورد هر کدام از آنها با اسطوره توجه می گردد. مهمترین نقطه ی شروع این بحث از دیدگاه نگارنده تعریفی است که هر یک از این دو اندیشمند درباره ی اسطوره ارائه کرده اند. تعریف اسطوره از دیدگاه کاسیرر این است که اسطوره نیروی متحد کننده ی نوعی شناخت است، که قائم به ذات می باشد و جهان ویژه ی خود را دارد. این جهان با مقولاتی ساخته می شود که بنا کننده ی شناخت علمی است. اسطوره شناسی کاسیرر شیوه ی خاصی از عینیت بخشیدن به جهان است و مهم تر اینکه آن را باید به منزله ی یک فرم سمبلیک فهمید. اسطوره از دیدگاه الیاده چنین است که اسطوره را نقل کننده ی سرگذشتی قدسی و مینوی می داند و روایت کننده واقعه ایست که در زمان آغازین، زمان شگرف، بدایت همه چیز رخ داده است. برای شروع بحث سعی شده که یک پیشیینه از اسطوره و نظریات اسطوره شناسان مطرح گردد .