نام پژوهشگر: علی سروشزاده

تأثیر سیستم های مختلف حاصلخیزی با استفاده از کود سبز و زئوپونیکس برعملکرد کمی و کیفی آفتابگردان و کلزای علوفه ای در کشت متوالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1391
  فائزه دریایی   امیر قلاوند

این پژوهش به منظور بررسی تأثیر سیستم های مختلف حاصلخیزیبا استفاده از کود سبز و زئوپونیکس برعملکرد کمی و کیفی آفتابگردان رقم بلیزار در راستای کاهش مصرف کودهای شیمیایی و توسعه مصرف کودهای آلی برای سیستم کشاورزی پایدار با نهاده کافیو مدیریت تغذیه تلفیقی گیاه در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس واقع در کیلومتر 16 اتوبان تهران- کرج با مختصات جغرافیایی 35 درجه و44 دقیقه عرض شمالی و 51 درجه و 10 دقیقه طول شرقی و ارتفاع 1352 متر از سطح دریا به مدت دو سال (1388 و 1389) انجام شد .در 20 فروردین 88 خلر به عنوان کود سبز کشت شده و در 15 خرداد در مرحله گلدهی کامل به خاک برگردانده شد. در 5 تیرماه آفتابگردان کشت شده و تا ابتدای پاییز به مرحله رسیدگی رسید. این سیستم کشت در سال 89 نیز تکرار شد. بذور آفتابگردان درتاریخ6تیرماهوبهصورتخشکهکاریودرواحدهایآزمایشیشامل4ردیف4متریدر دو سوی پشته هایی با فاصله 75 سانتی متری از یکدیگر و به فاصله 30 سانتی متر کشت شدند. بعد از جوانه زنی، گیاهان در مرحله 2 تا 3 برگی تنک شده تا تراکم به میزان 50000 بوته در هکتار رسید. در این بررسی از طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار استفاده شد. عامل اصلی عبارت بود از سیستم کشت متوالی در 2 سطح با و بدون کود سبز شامل 1- کود سبز-آفتابگردان -کودسبز-آفتابگردانgm)) و 2- آیش- آفتابگردان -آیش-آفتابگردان(fa) و عامل فرعی عبارت بود از 5 نوع سیستم تغذیه ای شامل 1- کود آلی زئوپونیکس (z100)2- کود تلفیقی (75% آلی زئوپونیکس + 25% کود شیمیایی (اوره بر اساس آزمایش خاک) (z75f25)، 3- کود تلفیقی (50% آلی زئوپونیکس + 50% کود شیمیایی) (z50f50)، 4- کود تلفیقی (25% آلی زئوپونیکس + 75% کود شیمیایی) (z25f75) و 5- کود شیمیایی اوره (f100). پس از فرا رسیدن مرحله رسیدگی فیزیولوژیک دانه، پساز حذف حاشیه،پنج بوته از وسط هرکرتبطورکاملاً تصادفی برداشتگردیدو عملکرد دانه در هکتار و اجزائ آن شامل تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، قطر طبق، ارتفاع، قطر ساقه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، میزان روغن و پروتئین و عملکرد روغن و پروتئین و اسید های چرب آفتابگردان و همچنین خصوصیات بیوشیمیایی خاک شامل میزان کربن آلی، نیتروژن کل، میزان فسفر و پتاسیم، کربن بیوماس و تنفس میکروبی خاک و نسبت کربن به نیتروژن تعیین و محاسبه شد. در دو فصل پاییز و زمستان سال 1388 که پس از برداشت آفتابگردان زمین خالی از کشت باقی می ماند، بذور کلزا در پلات های برجای مانده پس از برداشت آفتابگردان بر روی پشته ها کاشته شدند. هر کرت شامل 4 ردیف کاشت به طول 4 متر بود که فاصله بذور کلزا هنگام کاشت 5/17 سانتیمتر لحاظ شد و میزان بذر مصرفی4کیلوگرم بذر در هکتار بود. در این بررسی از طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار استفاده شد. تیمارهای کودی در هر توالی کشت در زمان کشت آفتابگردان اعمال شدند و پس از برداشت آفتابگردان، کلزا در همان کرتها کاشته شد بدون اینکه شخم انجام شود. فقط پشته ها به صورت دستی با کمک بیل بازسازی شدند. پس از برداشت در مرحله گلدهی کامل هنگامی که میزان گلوکوزینولات در کمترین میزان غلطت در گیاه است، عملکرد علوفه تر محاسبه شد و سپس نمونه ها در هوای آزاد زیر سایه خشک شده و پس از توزین، عملکرد علوفه خشک در هکتار محاسبه گردید. نمونه های گیاهی خشک شده، کاملاً آسیاب شده و برای انجام آزمون های کیفی توسط دستگاه طیف سنج مادون قرمز نزدیک به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج نشان داد توالی کشت موجب بهبود خصوصیات بیوشیمیایی خاک گردید. بطوری که سبب افزایش معنی دار صفات کربن آلی، میزان نیتروژن کل خاک، نسبت کربن به نیتروژن، کربن بیوماس میکروبی و تنفس میکروبی و کاهش معنی دار میزان فسفر و پتاسیم خاک در تیمار آیش نسبت به تیمار کود سبز گردید. اما نتوانست بر صفات کمی و کیفی آفتابگردان اثر معنی دار بگذارد.در خصوص سیستمهای مختلف تغذیه، سیستم تغذیه آلی100 درصد زئوپونیکس در اکثر صفات از جمله تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک،عملکرد روغن و عملکرد پروتئینمقادیر بیشتری را نسبت به سایر سیستم های تغذیه آلی و شیمیایی تولید کرد.صفات درصد روغن، درصد پروتئین و شاخص برداشت در سیستم تغذیه 100% شیمیایی، افزایش نشان داد. نتایج اندازه گیری اسیدهای چرب نشان دادکه سیستم های مختلف تغذیه توانستند تنها بر روی میزان اسید پالمیتیک اثر معنی دار بگذارند. به طوریکه تیمار 100% شیمیایی دارای بیشترین و تیمار 75% زئوپونیکس + 25% شیمیایی دارای کمترین میزان اسید پالمیتیک بودند..به طور کلی کاربرد کودهای آلی و مدیریت تغذیه تلفیقی از روش های موثر برای بهبود تولید گیاهان زراعی از جنبه کیفی وکمی می باشد که با کاهش مصرف کودهای شیمیایی، موجبات بهتر شدن محیط زیست فراهم می شود.نتایج ارزیابی صفات مورد انداره گیری در کلزا نشان داد که اثر توالی کشت بر عملکرد کمی و کیفی علوفه کلزا معنی دار نبود. ولی سیستم های تغذیه اثر معنی دار بر عملکرد کمی و کیفی کلزا داشتند. در مورد تاثیر روشهای مختلف حاصلخیزی بر عملکرد علوفه تر و خشک کلزا مشخص شد که با کاربرد زئوپونیکس، عملکرد علوفه تر کلزا از یک روند افزایشی پیروی نمود به طوریکه بیشترین عملکرد علوفه تر و خشک را تیمار 100% زئوپونیکس و کمترین عملکرد را تیمار 100% شیمیایی تولید کرد. تیمار 75 درصد زئوپونیکس + 25% شیمیایی بیشترین میزان قابلیت هضم، عملکرد پروتئین خام، خاکستر، انرژی متابولیسمی و کمترین میزان فیبر نامحلول در شوینده اسیدی را نشان داد و بالاترین کیفیت علوفه را دارا بود.بنابراین می توان از زئوپونیکس، به عنوان یک کود تلفیقی مناسب در کنار کود شیمیایی استفاده کرد و علاوه بر صرفه جویی در مصرف کودهای شیمیایی و به تبع آن کاهش آلودگی محیط زیست، عملکرد محصول را نیز بهبود بخشید.در مجموع با توجه به نتایج آزمایش چنین می توان استنباط کرد که کاربرد کود زئوپونیکس در تلفیق با کود شیمیایی به ویژه مقادیر پایین کود شیمیایی در تلفیق با مقادیر بالای کود دامی در افزایش عملکرد کمی و کیفی علوفه کلزا موثر بوده است.