نام پژوهشگر: لیلا رنگرزی

تأثیر مبانی فلسفی فارابی و ابن سینا در تلقی آن ها از معاد جسمانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  لیلا رنگرزی   سهراب حقیقت

یکی از اصول اساسی دین اسلام، اصل معاداست. آن چه از آیات قرآن و روایات رسول اکرم(ص) به دست می آید دلالت بر معاد جسمانی دارد. اختلاف آراء فلاسفه اسلامی از همین جا شروع می شود؛ زیرا بحث از معاد و رستاخیز از جمله مباحث مهم فلسفی است. بعضی از فیلسوفان معتقد به معاد جسمانی بوده و با مبانی فلسفی خود آن را به اثبات می-رسانند؛ امّا برخی از فیلسوفان مانند فارابی و ابن سینا معاد جسمانی را با مبانی فلسفی خود ناسازگار می دانستند ابن-سینا تنها با استناد به شرع، معاد جسمانی را می پذیرد. آن چه که به لحاظ فلسفی در اندیشه ی فارابی و ابن سینا منجر به رد معاد جسمانی می شود، مبانی ایشان در زمینه هستی شناسی، نفس شناسی و معرفت شناسی است. این پژوهش بر حسب این مبانی، در سه بخش مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا به مبانی هستی شناسی فارابی و ابن سینا پرداخته ایم که شامل مراتب موجودات در عالم هستی، یعنی عالم مجردات و مادیات می باشد که در تلقی فارابی و ابن سینا از معاد جسمانی حائز اهمیت می باشد. سپس مبانی نفس شناسی و تأثیر آن را در نگرش به معاد جسمانی نشان داده-ایم. این مبانی از جمله تجرد نفس، مادی بودن قوه خیال و انواع نفوس و سرنوشت آن ها پس از مرگ است و در بخش آخر مبانی معرفت شناسی آن ها در زمینه ادراکات حسی و خیالی و رابطه عاقل با معقول و نفی اتحاد عاقل با معقول را مورد بحث و بررسی قرار داده و تأثیر آن را در رد معاد جسمانی نشان داده ایم.