نام پژوهشگر: علی بیانلو

بررسی ادبیات کودک ونوجوان در داستانهای کوتاه زکریا تامر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده ادبیات 1391
  زینت زارع بیدکی   فاطمه قادری

امروزه ادبیات کودک و نوجوان در کنار دیگر کانونهای تربیتی، نقش مهمی در تربیت و نهادینه نمودن ارزشهای فرهنگی در وجود کودک دارد. زکریا تامر، داستان پرداز سوری از جمله نویسندگانی است که به نقش و اهمیت این نوع ادبیات پی برد و از آن برای محقق ساختن اهداف خود، یعنی پرورش نسلی که قادر به ایثارگری و قربانی نمودن خود در راه عدالت و آزادی و سعادت باشد، بهره جست. علاقه نگارنده به داستان و مطالعه کتاب «زکریا تامر و القصه القصیره» اثر امتنان عثمان الصمادی انگیزه ای برای این پژوهش گشت. چرا که نویسنده آن، در جایی از کتاب، اذعان داشته بود که بررسی داستانهای کودک تامر نیاز به بحث و بررسی مستقل و ویژه ای دارد. پس از پیشنهاد موضوع مورد نظر به استاد محترم راهنما و موافقت ایشان، تلاش نگارنده برای دستیابی به منابع مورد نظر آغاز گردید. اما متأسفانه دو مجموعه اثر این نویسنده یعنی کتاب «قالت الورده للسنونو» و «لماذا سکت النهر؟» که پایه اصلی این پژوهش را تشکیل می داد، در ایران یافت نشد. از این رو طی مکالمات تلفنی و ایمیل های متعدد به انتشارات دارالحدائق لبنان، بعد از چند ماه فایل (pdf) این دو اثر در اختیار نگارنده قرار گرفت. بعد از آن تلاش برای تحلیل و بررسی این دو مجموعه آغاز گردید. در این راستا از کتابهای مختلف عربی و فارسی در زمینه داستان نویسی برای کودک و نوجوان و منابع اینترنتی مربوط به این موضوع و پایان نامه های مشابه استفاده گردید. در نهایت این پژوهش در پنج فصل تنظیم گردید. فصل اول، طبق دستورالعمل گروه، به مقدمه و کلیات تحقیق شامل تعریف موضوع، اهداف تحقیق و سابقه آن اختصاص یافت. فصل دوم، به بررسی ادبیات کودک و نوجوان، ویژگیها و انواع آن و همچنین سیر تحول ادبیات کودک در سوریه پرداخته شد. فصل سوم، در این فصل ادبیات داستانی و انواع داستانهای کودک و نوجوان و اهمیت آن در تربیت کودک مورد بحث و بررسی قرار گرفت. فصل چهارم، به حیات ادبی و آثار زکریا تامر اختصاص داده شد. فصل پنجم، به بررسی و تحلیل دو مجموعه » لماذا سکت النهر» و «قالت الورده للسنونو» پرداخته و در پایان فصل نتیجه گیری و فهرست منابع ذکر گردید.

بررسی تذکیر تأنیث و تأنیث تذکیر در اسناد.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده ادبیات 1392
  فاطمه مقصودی   علی بیانلو

تذکیر و تأنیث از جمله مباحث دستوری مهمی است که در زبان عربی همیشه مورد توجه بوده است. از این رو پایان نامه حاضر به بررسی رابطه تذکیر تأنیث و تأنیث تذکیر در اسناد پرداخته و منظور از اسناد، رابطه بین مسند و مسند الیه است که اصل در آن، مطابقت بین مسند ومسند الیه از لحاظ تذکیر و تأنیث است؛ منظور از مذکّر، آن چیزی است که با لفظ «هذا» بتوان به آن اشاره داشت و منظور از مونّث، آن چیزی است که بتوان با لفظ «هذه» به آن اشاره داشت. مرکب غیر اسنادی که مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت را، در بر می-گیرد، نیز گاهی در معرض عدول است، که مشمول این پژوهش نمی شود. در برخی موارد در زبان عربی شاهد عدول از اصل مطابقت بین مسند و مسند الیه از حیث تأنیث و تذکیر هستیم. گفتنی است که این عدول گاه بین مبتدا و خبر، فعل یا شبه فعل و فاعل یا نائب فاعل، بین مضاف و مضاف الیه اسنادی و نعت سببی و معمول آن و ... رخ می دهد؛ یعنی گاهی اوقات مسند با وجود مسند الیه مذکّر، مونّث است و گاه مسند با وجود مسند الیه مونّث، مذکّر است و این عملکرد همان تذکیر تأنیث و تأنیث تذکیر در اسناد است؛ نحویان این عدم مطابقت را گاه واجب و گاه جایز می دانند. هدف از این پایان نامه روشن کردن موارد عدول مسند و مسند الیه در تذکیر و تأنیث است؛ هدف دیگر این پژوهش، نشان دادن علل عدول است، از این رو علل این عدول عبارتند از: وجوب نحوی یا جواز نحوی، ضرورت شعری و حمل برمعنا.

نگاهی نو به مبحث فصل و وصل با تکیه بر شواهد قرآنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  سکینه حجازی   وصال میمندی

مبحث «فصل و وصل» یکی از مباحث اصلی علم معانی است که موضوع آن علم و وقوف بر تنظیم جملات از نظر عطف بر یکدیگر (وصل) یا عدم عطف در آن¬ها و آوردن جملات به شکل پراکنده به دنبال یکدیگر (فصل) است که در این صورت هر جمله نسبت به ماقبل خود, جمله¬ای مستأنفه و ابتدایی به شمار می¬رود. در اهمیّت این بحث همین بس که برخی بلاغت¬پژوهان، این باب را حدّ بلاغت قرار داده¬اند و فهم آن را متّکی بر ذوق سلیم دانسته¬اند. این اهمیّت با نظر به غموض و ظرافت بحث فصل و وصل بیشتر می¬شود. به نظر می¬رسد علی¬رغم تلاش اندیشمندان پیشین، همچنان در بحث فصل و وصل، اعم از نظر موضوع و مصداق مطالبی ناگفته وجود دارد، مباحثی چون فصل بین منادا و جمله بعد از آن و یا نیاوردن «وَ» بین قسم و جواب قسم و مباحثی نظیر بررسی مسأله زیباشناختی فصل و وصل در آیات قرآن و ... از آن¬جا که این پژوهش در جستجوی موارد ناگفته¬ی فصل و وصل همراه با مصادیق قرآنی آن بوده؛ بنابراین برخی از اسلوب¬های پرکاربرد و رایج در زبان عربی نظیر اسلوب «کفیبـِ»، «سبحان»، «ندا» و «قسم» را با معیار فصل و وصل مورد دقّت و تحلیل قرار داده و انشایی یا خبری بودن چنین ترکیب¬هایی را با توجّه سیاق کلام و مفاهیم آیات الهی بررسی کرده است. علاوه بر موارد فوق به نمونه¬ی جدیدی از وصل که نام آن را «کمال الاتصال مع الأیهام» گذاشته¬ایم و هم¬چنین به نوعی «فـَ» عاطفه که «فـَ» فاصله نامیده شده دست یافت.

تحلیل و بررسی داستان "اعترافات تام سیتی 2039" اثر عزالدین میهوبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - پژوهشکده ادبیات 1392
  سوسن محسنی فر   فاطمه قادری

إنّ الروایة تعتبر من الأنواع الأدبیِة، لها سماتها الإبداعیّة الخاصّة. مهما تأخّر ظهورها فی المغرب العربی لأسباب عدیدة، فلکن الرّوایة الجزائریّة استطاعت أن تعوّض هذا التأخیر بفضل ظهور عدید من کبار الکتّاب و الأدباء. فالروایات الجزائریّة ت عکس حیاة الإنسان و مشاکله و واقعه الاجتماعی، کما یمکن من خلالها التعرّف علی تقالید العرب و عاداتهم و ثقافتهم. إنّ المیهوبی أدیبٌ و شاعرٌ جزائری معاصر ذو ثقافة واسعة. له آثار کثیرة فی الأدب. فهو دخل عالم الأدب من مدخل الشعر، و بعد ثلاثین سنة من التألیف فی مجال الشعر و المسرح و الأوبرا، جرّب جنساً آخر من الکتابة و هو الروایة. «اعترافات تام سیتی 2039» روایة من المیهوبی تتشکل من الجزئین (تین أمود و عین الزّانة) و میزتها البارزة هی المزج بین الواقع و الخیال، إضافة إلی الإبداع الروائی لاختیار المستقبل لسردها. إنّها لیست خالیة من ترسیم ما وقع فی أیام الاستعمار، الموضوع الذی نجده فی إنتاجات الکتّاب الجزائریین، و الّتی تصوّر حیاة الانسان الجزائری و تعبّر عن معاناته خلال سنوات الاحتلال. یحاول هذا البحث لفت أنظار الدارسین و المهتمین بالحرکة الأدبیّة الجزائریّة. إذ أنّها روایة جزائریّة مکتوبة بالعربیة و الموضوع الّذی تعالجه بشکل عام هو المسائل الاجتماعیة فی جانب المسائل السیاسیّة و التاریخیّة. تکشف هذه الروایة عن حیاة الجزائریین و عاداتهم خاصّة التوارق. الکلمات الرئیسیة: الروایة الجزائریّة، عزّ الدین المیهوبی، تام سیتی.

بررسی جایگاه می زیاده در ادبیات معاصر عرب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده زبانهای خارجی 1392
  فاطمه خسروی علیا   محمدعلی سلمانی مروست

می زیاده )1888م_1941م) نام مستعار ماری زیاده است. وی در ناصره¬ی فلسطین متولد شد در کنار ادامه¬ی تحصیل در مصر، دست به قلم گرفت و نوشته¬های خود را در روزنامه¬هایی مثل «المحروسه» و «الزهور» منتشر کرد. نوشته¬های او در این مجلات دلالت بر فرهنگ غنی¬اش داشت. او آثار فراوانی از خود بر جای گذاشته است از جمله «باحثه البادیه» و «المساواه». بیشتر این آثار مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خاص دوره¬ی زندگی نویسنده را مطرح می¬کند. نوشته¬هایش به زبان¬های مختلف از جمله به عربی منتشر می¬شد. اگر تمام اشعار و نوشته-های وی به زبان عربی بود، جا داشت که او را منحصراً به عنوان تنها نماینده¬ی شعر تأملی عربی به حساب آوریم. می هم شاعر بود و هم نویسنده¬ی نثر عربی. در نگارش بسیار دقیق بود. الفاظ انتخابی این ادیب توان ادای عاطفه و خیال را داشت. از جمله فعالیت¬های اجتماعی می دعوت به آموزش زنان و حضور آنان در جامعه و مبارزه با بی¬سوادی و طرد افکار متحجرانه در خصوص زن بود. از دیگر فعالیت¬های وی تلاش برای آزادی زنان از جهل و بندگی و بالا بردن سطح اجتماعی آنان و مساوی قرار دادن آن¬ها با مردان در حقوق و وظایف بود. از فعالیت¬های ادبی او ایجاد سالن می بود که در آن مردان و زنان ادیب اجتماع می کردند و در آن دموکراسی حاکم بود. از این رو آثار ادبی انتقادی بسیاری را عرضه کرد. از این جهت به «عروس ادب نسائی» ملقب شد.

بررسی عناصر داستانی در ادبیات کودک و نوجوان کامل کیلانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  یعقوب خاتمیان   محمدمهدی سمتی

ادبیات کودک در متون ادبی سابقه طولانی دارد؛اما به طور خاص در قرن هفدهم در جهان غرب مورد توجه ویژه قرار گرفته است؛ در ادبیات عرب نیز در نیمه دوم قرن نوزدهم کسانی چون احمد شوقی مصری و عثمان جلال مصری به ادبیات کودک پرداخته اند؛ ولیکن کامل کیلانی)1897م-1959م( در این زمینه پیشگام ادبیات کودک به حساب می آید و نام پدر ادبیات کودک در جهان عرب را به خود اختصاص داده است. آثار وی مشتمل بر دویست قصه و نمایش نامه است که همه در حوزه ادبیات کودک هستند. نگارنده در این پایان نامه با روش توصیفی- تحلیلی ابتدا به بررسی چگونگی پیدایش ادبیات کودک و راه یافتن آن به کشورهای عربی پرداخته و پس از آن به بررسی زندگی فردی و ادبی کیلانی که پدر ادبیات کودک و نوجوان است اشاره کرده است و در ادامه عناصر داستانی این نویسنده در نه داستان که شامل«الأرنب الذکی»، «بابا عبدالله و الدرویش»، «بدرالبدور»، «شنطح و صیدح»، «هامز و لامز»، «العرندس»، «العلبه المسحوره»، «عبدالله البری و عبدالله البحری» و «شمشون الجبار» است به بحث و تحلیل آن پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کیلانی در داستان های خود غالباً از زبانی ساده و قابل فهم بهره برده و به علایق کودکان توجه کرده است.او در داستان های خود بیشتر از پیرنگ بسته استفاده کرده، بدین ترتیب به واقع نمایی داستانهایش افزوده است. کیلانی شخصیت پردازی را در داستان هایش قوت بخشیده و در آنها به مضامین اخلاقی و تربیتی داستان ها اهمیت داده است که اغلب آنها جدال بین حق و باطل است که در پایان به پیروزی حق بر باطل می انجامد.

بررسی ادبی، زبانی و تاریخی مجموعه نمایشی «من فوق سبع سماوات» اثر علی احمد باکثیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  فریده جباره ناصرو   علی بیانلو

علی احمد باکثیر (1910-1969م) نویسنده¬ی معاصر یمنی الاصل از جمله ادیبانی است که آثار متعددی در قالب شعر، روایت و نمایشنامه به رشته-ی تحریر درآورده است. مهمترین ویژگی آثار وی جنبه¬ی دینی، اسلامی و تاریخی آنها است. نمایشنامه¬ی «من فوق سبع سماوات» از جمله نمایشنامه¬های تاریخی اسلامی باکثیر است که متشکل از هفت نمایشنامه است. نویسنده در هر کدام از این نمایشنامه¬ها یک موقعیت انسانی را مورد توجه قرار داده و به آن می¬پردازد. پژوهش پیش رو به بررسی این مجموعه¬ی نمایشی کوتاه از منظر ادبی، زبانی و تاریخی پرداخته که به شیوه¬ی توصیفی تحلیلی انجام شده است. بارزترین ویژگی¬های این مجموعه¬ی نمایشی کم¬حجمی، متمرکز شدن بر یک موقعیت انسانی و فشرده بودن گفتگو در آن است. از ضعف¬های این مجموعه عدم پایبندی به وحدت¬های سه¬گانه¬ی موضوع، زمان و مکان است. همچنین عنصر کشمکش در بیشتر نمایشنامه¬ها بسیار ضعیف نشان می¬دهد. از نظر زبانی، بارزترین ویژگی این مجموعه، الهام¬گیری از الفاظ قرآنی و استفاده¬ی فراوان از جملات انشایی است. از منظر تاریخی نیز باکثیر به بیان دقیق ماجرای تاریخی بسیار پایبند بوده است.

تحلیل رمان «أرض النفاق» یوسـف السباعی از دیدگاه مکتب واقع گرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده زبانهای خارجی 1393
  ندا صفیان   علی بیانلو

یوسف السباعی (1917 م - 1978 م) یکی از داستان نویسان معاصر مصری است. او در رمان «أرض النفاق» ظلم و ستم و خفقان عصر خود را دریافت و همانند رمان نویس رئالیستی، زندگی واقعی جامعه ی بشری، مسائل و مشکلات موجود در جامعه مصر را ترسیم کرد. سباعی در داستان خود قضاوت نمی کند، کار او بیان واقعیت است. از این رو، این رمان نویس نه تنها از گرایش های علمی و اخلاقی عصر خود غافل نیست بلکه به نوعی دایره المعارف تبدیل می شود و تمامی مشکلات را در قالب داستان بیان می کند. در این پژوهش سعی شده است، با روش توصیفی - تحلیلی علاوه بر معرفی نویسنده معاصر مصری «یوسف السباعی»، به بررسی رمان «أرض النفاق» از منظر انواع رئالیسم (فانتزی، انتقادی، روان شناختی، اقتصادی و سوسیالیستی) و مهم ترین عناصر رئالیستی (موضوع، شخصیت پردازی، مکان، زمان، زبان و درون مایه) آن بپردازد. نتیجه این تحقیق بیانگر این است که رمان «أرض النفاق» گرچه داستانی خیالی و در آن به قالب فانتزی پرداخته شده، اما سباعی این سبک را برای تشریح واقعیت های انتقادی، روان شناختی، اقتصادی و سوسیالیستی (اجتماعی) افراد و جامعه خود ترسیم کرده است.

سبک شناسی سور مسبحات قرآن کریم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده ادبیات 1393
  فاطمه رسا   علی بیانلو

سبک شناسی، از جمله علومی است که در ادبیات امروز اهمیت خاصی دارد و یکی از شیوه های مهم برای پی بردن به ویژگی های یک اثر و شناخت روش هنری پدید آورنده آن، تحلیل سبک شناختی آثار او و کشف و شناخت طرز تفکر، خصوصیات ادبی و فکری خالق اثر است. نکته ی مهم این است که میان سبک شناسی و دانش های دیگر رابطه ای تنگاتنگ برقرار است، علومی مانند زبان شناسی، تاریخ، عروض و قافیه، علم بلاغت، فلسفه و عرفان، نحو و ... که به گونه ای با یکدیگر در اختلاط و امتزاجند. بنابراین نتیجه ی حاصل از تحلیل سبک شناسانه ی یک اثر، روشن نمودن دیدگاه های خالق آن اثر و آشنایی با افکار و اندیشه ی اوست. قرآن کریم، این کلام جاوید و استوار خالق یکتا، با اسلوب و سبکی عظیم و جذّاب همچون دریائیست بی کران که نمی توان اعماقش را درک کرد. چینش دقیق حروف و کلمات و آیاتش بیانگر عظمت و اعجاز آن است و بی شک معانی برخاسته از چنین ساختار عظیم و ژرفی بی اندازه رفیع و بلیغ می باشد. گروهی از سوره های قرآن کریم که از جهت همانندی واژه ی آغازین به گروه هفت سوره ای مسبّحات معروفند، سوره های إسراء، حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و أعلی را در بر می گیرد که با تسبیح الهی آغاز شده اند. سوره إسراء با مصدر آن یعنی «سبحان»، سوره های حدید، حشر و صف، با فعل ماضی«سبّح»، جمعه و تغابن با مضارع این ریشه یعنی «یسبّح» و سوره ی أعلی با کاربرد فعل امر، سوره های با سرآغاز مشترک مسبّحات را تشکیل می دهند. محل نزول سوره ها با یکدیگر متفاوت است؛ اوّلین و آخرین سوره یعنی إسراء و أعلی، در مکّه و بقیه ی سوره ها در مدینه نازل شده اند. تفاوت حجم نیز قابل توجه است البته سوره های حدید تا تغابن که همگی مدنی هستند تقریباً از حجم مشابهی برخوردارند و تفاوت تنها به سوره های إسراء و أعلی مربوط می شود. کاوش در موسیقی و آوا، واژگان، ساختار نحوی، زیبایی های ادبی، اهداف و محتوای این گروه، با احتمال مشترک و هماهنگ بودن آن ها موجب پی بردن به ژرفای معنایی قرآن کریم و کشف همبستگی میان آیات و سور خواهد شد که راه یابی به این هماهنگی و تناسب در ساختار و مضامین این سوره ها به عنوان بخشی از یک سند وحیانی جاودانه و معجزه ی پایدار پیامبر الهی (ص) اهمیت پرداختن به این موضوع را هرچه بیشتر جلوه گر می نماید. بنابر این تطبیق مباحث سبک شناسی بر سور مسبّحات در حوزه ی بررسی این رساله می باشد که این مباحث شامل مسائل زبانی(آوا شناختی، لغوی و نحوی)، ادبی(معانی، بیان و بدیع) و محتوایی است که فصل ها عمدتاً بر همین ساختار شکل گرفته اند. از این لحاظ محتوای فصل اوّل طبق الگوی دانشگاه یزد به بیان کلیات و مقدّمات بحث می پردازد و فصل دوّم ابتدا مفهوم سبک و سبک شناسی را توضیح داده سپس سور مسبّحات را به طور کامل معرفی نموده است. پس از بیان چگونگی شاکله ی سوره، جایگاه نزول و اشاره ای به محتوای هر سوره، فضائل و آثار قرائت این سوره ها که در روایات ائمه اطهار به آن اشاره شده را نقل می کند. البته باید توجه نمود شاهد مثال ها در فصول مختلف عمدتاً به ترتیب سوره ها می آیند. فصل سوّم که آوا و موسیقی این سوره ها را بررسی می کند، پس از اشاره ای کوتاه به اسلوب صوت و آوای قرآن کریم، به طور اخص سور مسبّحات را مورد پژوهش قرار می دهد که بی تردید با توجه به نقش بزرگی که اصوات در رساندن پیام به مخاطب ایفا می کنند این بخش از پژوهش اهمیت ویژه ای دارد. در این فصل مباحث مربوط به تکرار و توازن که منجر به پدید آمدن گروهی از صنایع ادبی می شود، مطرح شده و با علم به وجود انواع توازن در تمام سوره های قرآن کریم سعی دارد تا گونه های توازن را از این سوره ها استخراج نماید. همچنین در فصل سوم توازن آوایی این سوره ها در قالب دو قسمت موسیقی کناری، به معنای تکرار در پایان آیه یا بند _ مانند آنچه که در شعر قافیه و ردیف و در نثر فاصله می نامیم _ و موسیقی درونی که عبارت از هماهنگی ترکیب کلمات و آوای صامت ها و مصوّت ها می باشد، مورد اهتمام واقع شده است. در فصل چهارم از حوزه ی صامت و مصوّت فراتر رفته، وارد سطح واژه و لغت می شویم و به چگونگی هماهنگی و توازن بین لغات این سوره ها و صنایع ادبی ایجاد شده، می پردازیم. مقوله های تکرار، سجع، جناس و... در حوزه ی بررسی این فصل است. فصل پنجم بر گونه ای دیگر از سبک شناسی متمرکز است که سبک شناسی نحوی نام دارد. قسمت اول این فصل در راستای کشف توازن نحوی، به استخراج ساختارهای نحوی با ارکان دستوری همسان می پردازد که این ساختارها صنایع بدیعی مانند لف و نشر، تقسیم، جمع و ... را می سازد. سپس چگونگی اسلوب سور مسبّحات را درحوزه ی نحو بررسی می کند، مانند انواع جملات انواع اسلوب های حصر و تعلیل به عنوان پرکاربردترین اسالیب که این رساله برای آن اهمیت قائل شده است. فصل ششم از دریچه ی زیبایی شناختی و ادبی به این سوره ها می نگرد و با مدد گرفتن از دانش بلاغت، انواع فنون بیانی مانند تشبیه، استعاره، کنایه و... و فنون بدیع معنوی مانند مطابقه، مقابله، مراعات نظیر و... از این مجموعه استخراج شده است. این پژوهش در آخرین فصل، مجموعه سور مسبّحات را در حوزه ی فکری و معنایی مورد بررسی قرار داده، چیستی و چگونگی ارتباطات فکری و معنایی بین آیات هر یک از این هفت سوره و میان این مجموعه سوره از دغدغه های این فصل می باشد که در راستای رسیدن به این اهداف تشابهات محتوایی این سوره ها روشن خواهد شد. رساله ی پیش رو با تلاش بی دریغ در جهت نائل شدن به سرمنزل مقصود که همانا افروختن چراغی بر سر راه سبک شناسی بخشی از سخن پروردگار متعال می باشد ، گام نهاده است، امّا بدون شک با توجه به حوزه ی بررسی این پژوهش که همانا دریای بیکران کلام وحی است و هر جرعه نوشیدن از آب زلال و گوارای آن به عطش می افزاید. لذا درهای فعّالیت بیشتر و گسترده تر حول این محور مقدس برای تمامی پژوهشگران این عرصه باز است و کوشش هرچه بیشتر آن ها را می طلبد.

معناشناسی در دیوان امل دنقل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده زبانهای خارجی 1393
  جلال دهقانی اشکذری   علی بیانلو

یکی از حوزه های زبان شناسی، معناشناسیاست. این علم معمولا بر رابطه بین دلالت کننده ها (دال ها) و مدلول ها تمرکز دارد و خود موضوعاتی نظیر چندمعنایی، ترادف، تضاد، تشبیه، متناقض نما و نماد را شامل می شود. امل دنقل یکی از شاعرانی است که این ظرفیت های هنری را در اشعارش به کاربرده و از ترفندهای شاعرانه بهره جسته و شعرش ترکیبی از اندیشه های متنوع و هنرهای پیچیده لفظی و معنوی است. پژوهش حاضر این موضوعات را در اشعار وی بررسی کرده و از آنجایی که امل دنقل در شرایطی چون خفقان و استبداد داخلی و خارجی و نبود آزادی های فردی و اجتماعی قرار گرفته و این شرایط او را به استفاده از نماد ناگزیر کرده است، بحث حاضر ضمن پرداختن به سایر عناصر معناشناسی در شعر شاعر به دال ها و مدلول های رمزگونه، برای نشان دادن جایگاه نمادپردازی در بحث معناشناسی شعر وی توجه بیشتری می نماید،براساس این پژوهش،نمادهای شاعر بیشتر شاملنمادهای تاریخی، مثل: اسپارتاکوس، هانیبال، حجاج، ابوموسی اشعری، زرقاءیمامه، عنتره، متنبی، سیف الدوله، کافور، خمارویه، قطرالندی، معاویه، ابونواس، صلاح الدین ایوبی و...ونمادهای دینی، مثل:مسیح،امام حسین،پسر نوح،شیطان ویوسف است.