نام پژوهشگر: لیدا جعفروند گیگلو

مشکلات آموزش اقلام قطب منفی (npis) به زبان آموزان غیر فارسی زبان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبانهای خارجی 1391
  لیدا جعفروند گیگلو   ویدا شقاقی

چکیده الف. موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف): پژوهش حاضر با عنوان مشکلات آموزش اقلام قطب منفی به زبان آموزان غیرفارسی زبان، به بررسی عناصر قطب منفی نوع "هیچ" در زبان آموزانی که در حال فراگیری زبان دوم یا خارجی هستند، می پردازد. تا آنجا که نگارنده جستجو کرده است مطالعات چندانی در زمینه ی مشکلات آموزشی عناصر قطب منفی انجام نشده است. بنابراین، مطالعه ی حاضر به عنصر قطب منفی در زبان آموزان بزرگ سال زبان های مختلف در حال یادگیری زبان فارسی پرداخته و تفاوت های بین زبان بومی و زبان هدف در فرایند فراگیری را بررسی می کند. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش آشکارسازی ارتباط بین سطح مهارت فارسی یادگیرندگان زبان دوم/ خارجی و کاربرد عنصر قطب منفی در پاسخ به جملات حاوی این گونه عناصر قطبی است. نتایج یا دستاورد حاصل از بررسی تفاوت عملکرد آزمودنی ها، اهداف کاربردی پژوهش حاضر می باشد. تفاوت ها و یا شباهت های موجود در عملکردهای دو گروه غیرفارسی زبان و فارسی زبان می تواند راهکارهای خوبی در آموزش ارائه نماید. مشکلات آزمودنی ها در تولید یا کاربرد عناصر قطب منفی نیز از جمله اهداف دیگر این تحقیق می باشد. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: در این پژوهش، به جملات حاوی عناصر قطب منفی در چارچوب نظریه ی حاکمیت و مرجع گزینی بر طبق نظریات پروگووک از مقاله های 1988، 1992 و 1993 ایشان بر روی عناصر قطب منفی در تغییر تعابیر و تفاسیر جملات با وجود عناصر قطب منفی و همچنین محیط های مجاز به حضور در آن پرداخته می شود. پرسش های این مطالعه عبارتند از: 1) روند توزیع عناصر قطبی منفی در زبان فارسی چگونه است؟ 2) مشکلات و خطاهای زبان آموزان غیرفارسی زبان در جملات حاوی عناصر قطب منفی چه تفاوتی با زبان-آموزان فارسی زبان دارد؟ 3) بین مهارت زبان فارسی و پاسخ های آزمودنی ها به عناصر قطب منفی چه ارتباطی وجود دارد ؟ متناظر با پرسش های فوق سه فرضیه مطرح می شود که عبارتند از: الف) عناصر قطب منفی در بافت های مختلف، یعنی در جمله های مثبت و منفی حضور دارند، ولی میزان آنها با یکدیگر متفاوت است، یعنی عناصر قطب منفی با افعال منفی بیشتر از افعال مثبت دیده می شوند. ب) مشکلات و خطاهای زبان آموزان غیرفارسی زبان و فارسی زبان در جملات حاوی عناصر قطب منفی با یکدیگر تفاوت ندارد. ج) بین مهارت زبان فارسی و پاسخ درست و نادرست آزمودنی ها به عناصر قطب منفی ارتباطی وجود ندارد. پ.روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: نوع پژوهش حاضر از نوع بنیادی تجربی است. داده ها و اطلاعات اولیه با استفاده از پرسش نامه گردآوری می شود و با استفاده از روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. البته لازم به ذکر است که مطالب در زمینه ی موضوع تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای گردآوری شده اند و سپس با روش های مختلف استدلالی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته ، نتیجه گیری می شوند. بنابراین ، می توان گفت تحقیق حاضر علاوه بر تحقیق بنیادی تجربی از نوع بنیادی نظری و کاربردی نیز می باشد. جامعه ی آماری شامل دو گروه از زبان آموزان غیر فارسی زبان (به زبان های مختلف از جمله چینی، کره ای، انگلیسی، عربی، ترکی، هندی، آلبانیایی و ژاپنی سخن می گویند) و فارسی زبان (افغانی ها با زبان مادری فارسی دری) دوره های میانی و پیشرفته اند و فارسی را به عنوان زبان دوم می آموزند. روش نمونه گیری تصادفی اعمال شده است یعنی از طریق معلمانی که حاضر به انجام آزمون از زبان آموزان غیرفارسی زبان خود شدند و در کل حجم نمونه ی 46 نفر را تشکیل می دهند. برای گردآوری داده ها از زبان آموزان خواسته شده است تا به پرسش نامه ای حاوی پرسش هایی در زمینه ی موضوع تحقیق پاسخ دهند. همچنین در پرسش نامه ای باز (پرسش-نامه ی 2) پرسش هایی در زمینه ی روش آموزش عناصر قطب منفی و خطاهایی که زبان آموزان در حین یادگیری عناصر قطب منفی مرتکب می شوند، و انتخاب روش مناسب و میزان بازده یادگیری زبان آموزان مطرح گردید و به 4 نفر از معلمان موسسه ی دهخدا داده شد. ابزارهایی که در این پژوهش مورد استفاده واقع شدند عبارت بودند از: الف) پرسش نامه ی (1) حاوی 20 جمله ی دارای عناصر قطب منفی که به صورت جملات خبری، پرسشی، و غیره می باشد. زبان آموزان بایستی از میان 20 جمله ، درستی و نادرستی 15 جمله ی اول را تشخیص دهند و در 5 جمله ی دیگر، عنصر قطبی و یا گروه فعلی مثبت یا منفی متناسب با جمله را انتخاب نمایند. ب) پرسش نامه ی (2) به صورت پرسش نامه ی باز بوده و سوالاتی در زمینه ی روش آموزش عناصر قطب منفی ، انتخاب بهترین روش تدریس، خطاهایی که زبان آموزان مرتکب می شوند و غیره، به مدرسان غیرفارسی زبانان داده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، اطلاعات لازم از طریق پرسش نامه ای که اعتبار آن مورد سنجش قرار گرفته بود، جمع آوری شد. این اطلاعات در محیط نرم افزاری spss با اعمال آزمون های آماری مناسب با توجه به فرضیات تحقیق، تجزیه و تحلیل گردید و نتایج استنباط آماری به منظور پاسخگویی به پرسش های تحقیق ارائه شد. ت. یافته های تحقیق: سرانجام، با توجه به یافته ها می توان گفت که با استفاده از عناصر قطب منفی در دو بافت متفاوت یعنی، یکی در جمله ای با فعل منفی و دیگری در جمله ای با فعل مثبت، و نیز با بررسی از نظر دستوری یا غیردستوری بودن، عناصر قطب منفی بیشتر در جملات منفی حضور دارند تا مثبت. در خصوص تفاوت مشکلات و خطاهای دو گروه آزمودنی در جملات حاوی عناصر قطب منفی، یافته ها نشان داد که میانگین نمرات غیر فارسی زبانان بیشتر از فارسی زبانان، ولی انحراف معیار آنها کمتر از فارسی زبانان است. بنابراین، با توجه به نابرابر شدن واریانس دو گروه به این نتیجه دست یافتیم که خطاهای غیرفارسی زبان و فارسی زبان تفاوت معنی داری دارد و در نتیجه تفاوتی در مشکلات و خطاهای زبان آموزان غیرفارسی زبان و فارسی-زبان در جملات حاوی عناصر قطب منفی وجود دارد. در خصوص ارتباط بین مهارت زبان فارسی و پاسخ های آزمودنی ها به عناصر قطب منفی، با به کارگیری دو روش یعنی آزمون مقایسه ی ( ارتباطی ) خی دو بعدی و تحلیل کوواریانس، ارتباط معنی داری بین نوع پاسخ و نوع زبان مادری تأیید گردید. با تحلیل کوواریانس به این نتیجه رسیدیم که اختلاف غیرفارسی زبانان و فارسی زبانان در پاسخ های درست و نادرست یکسان نیست. میانگین نمرات پاسخ درست و پاسخ نادرست از نظر آماری دارای سطح معنی داری است. ولی، میانگین نمرات در زبان مادری غیرفارسی زبانان و فارسی زبانان از نظر آماری دارای سطح معنی داری نیست. پس، نتیجه گیری کلی این است که زبان مادری در پاسخ درست و نادرست بودن تأثیر معنی داری ندارد و بین مهارت زبان فارسی و پاسخ درست و نادرست آزمودنی ها به عناصر قطب منفی ارتباطی وجود دارد. ث. نتیجه گیری و پیشنهادات: با توجه به مسائلی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت، می توان موضوعات زیر ا به عنوان پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی مطرح کرد: 1) تجزیه و تحلیل خطاهای زبان آموزان غیرفارسی زبان در یادگیری عناصر قطب منفی و عوامل آن. 2) آموزش عناصر قطب منفی به غیرفارسی زبانان در کدام سطح آموزشی شروع شود: پایه یا متوسطه. 3) مقایسه ی هریک از روش های آموزشی در تدریس عناصر قطب منفی و تأثیر آن در یادگیری زبان آموزان غیرفارسی زبان. 4) همچنین می توان یافته های این تحقیق را برای زبان آموزانی که زبان فارسی زبان اول آنهاست آزمود.