نام پژوهشگر: سمیه آقابابایی

بررسی رابطه ی علم معانی و دستور زبان فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1391
  سمیه آقابابایی   عباسعلی وفایی

علم معانی یکی از شاخه های سه گانه ی علوم بلاغی به شمار می رود که از دیرباز سخن گفتن بر مقتضای حال و مقام مخاطب، موضوع اصلی این علم بوده است. علمای بلاغت از قدیم الایام، بلاغت و دستورزبان را به هم درآمیخته اند به گونه ای که نه تنها بسیاری از اصطلاحات و مباحث دستورزبان در علم معانی راه یافته بلکه بسیاری از ترفندها و قاعده های سخنوری و بلاغت نیز در دستورزبان مطرح گشته است. درواقع پیوند این دو علم به گونه ای است که معانی را «معان النحو» نامیده اند. آنچه که محور اصلی معانی قرار گرفته امروزه موضوع یکی از جدیدترین شاخه های زبانشناسی،کاربردشناسی زبان است که در هر دو برعکس دستورزبان، چگونگی تبلور معانی و مقاصد گوینده با تمرکز بر موقعیت و بافت های کلامی بررسی می شود. همان طور که کاربردشناسی برای بیان معانی ضمنی از روش های خاص خود استفاده می کند، علم معانی نیز برای بیان معانی ثانوی خود عدول از اصل مقتضای ظاهر را برگزیده که قدما از این اصل به اختصار در بحث تأکید یاد کرده اند، آنچه که در این تحقیق زیر مجموعه ی اصل مقتضای ظاهر قرار می گیرد، به کارگیری اصول و قواعد و ابزارهای دستورزبان است. همسویی و شباهت دستورزبان با علم معنی شناسی از یک طرف و پیوند ناگسستنی دستورزبان و معانی از طرفی دیگر ما را بر آن داشت تا به بررسی و تحلیل ارتباط این دو علم و تبیین کنش های ثانوی مسائل دستورزبان بپردازیم. بنابراین هدف این پژوهش آن است که شیوه های به کارگیری مباحث و اصول و قواعددستورزبان را در چهارچوب معانی به عنوان ابزاری برای بیان معانی و اغراض ثانویه، مورد تحلیل و بررسی(تاحدودی نقد)قرار دهد تا از این رهگذر به تصریح و تکمیل مباحث موجود در معانی سنتی چون بحث مقتضای ظاهر و عدول ازآن پرداخته و پیوند میان این دو علم را در قالب تمایزات و شباهت ها آشکارا و به طور کاربردی بیان کند.

بررسی رفتارالکتروشیمیایی ترکیبات بیولوژیکی با استفاده از الکترود اصلاح شده با نانولوله های کربنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده شیمی 1393
  سمیه آقابابایی   علی بنویدی

در این کار تحقیقاتی از الکترود کربن شیشه ای اصلاح شده توسط کمپلکس {4,4?-dibromo-2,2?- [2,2-dimethylpropane-1,3 diylbis (nitrilomethanylylidene)] diphenolato} -nickel (ii) و گرافن اکسید کاهش یافته برای اکسایش الکتروکاتالیستی گونه آسکوربیک اسید و سیستئین استفاده شد. در قسمت اول این پژوهش رفتار الکتروشیمیایی الکترود اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفت و وابستگی پتانسیل پیک آندی اصلاح گر به ph بررسی شد.در مرحله ی بعد کارایی این الکترود در اکسایش الکتروکاتالیستی آسکوربیک اسید وسیستئن مورد بررسی قرار گرفت.از ولتامتری پالس تفاضلی برای تعیین هم زمان سیستئین و استامینوفن در سطح الکترود اصلاح شده استفاده شد. اندازه گیری سیستئین در نمونه ی قرص استیل سیستئین ثابت کرد که الکترود پیشنهادی برای سنجش سیستئین در نمونه ی حقیقی کاربرد دارد.