نام پژوهشگر: صبرعلی محمدی

ساختار فعل در منطق الطیر و دیوان عطار
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  صبرعلی محمدی   عصمت خویینی

زبان یک پدیده? اجتماعی است و همگام با تحوّلات اجتماع بشری دچار تحوّل می شود تا با صورت تغییریافته? جامعه منطبق شود و پاسخگوی نیازهای تازه باشد. تولد واژگان جدید و متروک شدن برخی واژگان از اصول مسلّم تحوّلات زبانی است.زبان فارسی به جهت ساختارترکیبی برای آفرینش واژگان نو از شیوه های مرکب سازی استفاده می کند .امّا تاریخ تحوّلات آن نشان داده که این زبان در ساخت فعل به عنوان یکی از اقسام واژه کمتر موفق بوده است؛ لذا، ضروری به نظر می رسد که راههای مختلف برای گسترش این حوزه از زبان بررسی شود تا برغنای ذخایر واژگان این زبان افزوده گردد.یکی از این راها استفاده از ذخایر واژگانی فعلی کهن و الگوبرداری از ساخت های کهن فعلی است. عطار در قرن ششم ازانواع مختلف ساختارهای فعلی(ساده،پیشوندی، مرکب، پیشوندی مرکب، عبارت فعلی وگروه فعلی)برای غنا بخشیدن به آثارخود بهره برده است.با گذشت زمان تغییر و تحولاتی دربعضی ازساختارها صورت گرفته است.به عنوان مثال برخی از فعل های ساده ( چخیدن، نیوشیدن و...) دیگردر زبان علمی امروز به کارنمی رود و دیگربا وجوداینکه افعال لازم یک شخصه درآثارعطاربه کار نرفته است امروزه استفاده از این نوع ساختار فعلی گسترش یافته است. به نظر می رسد عطار در استفاده از ساختارهای عبارت فعلی واصطلاحات کنایی در حوزه? عرفان وسیروسلوک نو آوری کرده است که شاعران پس عطار از این روش وی تأثیر پذیرفته اند.