نام پژوهشگر: سیده آمنه حسینی

بررسی تنوع ژنتیکی ماهی گورخری زاگرس، (aphanius vladykovi ) در تالاب گندمان، چشمه چهل گزی و چشمه مادر و دختر در استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده مرتع و آبخیزداری و شیلات و محیط زیست 1392
  سیده آمنه حسینی   علی شعبانی

کپوردندان زاگرس (aphanius vladykovi) از لحاظ بیولوژیکی، گونه ای ارزشمند به شمار می آید. این ماهی، بومی ایران در استان چهارمحال و بختیاری بوده و در برخی چشمه ها، رودخانه ها و تالاب های این استان زندگی می کند که در سال های اخیر کاهش چشمگیر جمعیت های آن مشاهده شده است. در این پژوهش، جهت بررسی تنوع ژنتیکی این گونه، نمونه برداری از سه منطقه صورت گرفت. بدین منظور تعداد 69 ماهی در پاییز 1390 از مناطق تالاب گندمان، چشمه مادر و دختر و چشمه چهل گزی، 23 عدد از هر منطقه، انجام شد. کمیت و کیفیت dna استخراج شده به روش فنل-کلروفرم، با استفاده از روش الکتروفورز ژل آگارز 1% تعیین شد و بعد از آن واکنش pcr توسط 6 لوکوس ریزماهواره صورت گرفت. محصول pcr بر روی ژل 8 درصد پلی اکریل آمید مورد بررسی قرار گرفت که هر شش جایگاه، چندشکلی نشان دادند. تعداد آلل مشاهده شده در جمعیت ها به طور میانگین 556/11 به دست آمد. میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده برابر 981/0 برآورد شد که از میانگین هتروزیگوسیتی مورد انتظار (861/0) بیشتر است. میانگین جریان ژنی و ضریب درون آمیزی به ترتیب برابر 523/15 و 144/0- به دست آمد. در بررسی تعادل هاردی- واینبرگ از میان 18 تست جایگاه ژنی، در 5 تست، پیروی از تعادل مشاهده شد. نتایج حاصل از آنالیز واریانس ملکولی تمایز ژنتیکی را بر اساس شاخص fst معادل 02/0 و rst معادل 07/0 نشان داد که بیانگر تمایز ژنتیکی بین جمعیتی پائین و تنوع درون جمعیتی مناسبی است. کم ترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت های دو منطقه چشمه مادر ودختر و تالاب گندمان 274/0 و بیشترین فاصله بین دو منطقه چشمه چهل گزی و تالاب گندمان محاسبه شد که برابر 398/0 به دست آمد. دندروگرام upgma نیز نشان داد جمعیت ماهیان آفانیوس چشمه چهل گزی متمایز از جمعیت های دو منطقه دیگر هستند. حفاظت و احیای زیستگاه های آفانیوس می تواند گامی در مسیر حفظ این گونه بومی با ارزش باشد.

بررسی قدرت تحمّل ابهام و شیوه فرزند پروری در والدین کودکان با اختلال بیش فعّالی/کمبود توجّه و کودکان عادّی
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  سیده آمنه حسینی   علیرضا کاکاوند

هدف از پژوهش حاضر بررسی قدرت تحمّل ابهام و شیوه فرزند پروری در والدین کودکان با اختلال بیش فعّالی/کمبود توجّه و کودکان عادّی است. روش این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی و شیوه ی اجرای آن توصیفی از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری عبارت بود از کلّیه ی والدین کودکان 6 تا 12 ساله با اختلال بیش فعّالی/ کمبود توجّه که در سال 1392به مرکز درمانی اخوان در تهران مراجعه کرده بودند و تمامی والدین دانش آموزان عادی که در سال تحصیلی 92-1391 در مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه منطقه 6 تهران در حال تحصیل بودند. تعداد نمونه 99 نفر بوده که 60 نفر از آن ها مربوط به والدین کودکان عادّی و 39 نفر از آن ها مربوط به والدین کودکان مبتلا به بیش فعّالی- نقص توجّه بود که از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برای گروه عادّی و از روش نمونه گیری تمام شمار برای گروه بالینی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه اطّلاعات فردی، سبک والدگری آلاباما و قدرت تحمّل ابهام مک دونالد توسّط والدین جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری t نمونه های مستقل و تحلیل رگرسیون چندمتغیّره همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوه ی فرزندپروری تنبیه بدنی و فقر نظارت و مراقبت در والدین کودکان عادّی کمتر از والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجّه و بیش فعّالی است و همچنین، شیوه ی فرزندپروری سایر شیوه های انضباطی و مشارکت در والدین کودکان عادّی بیشتر از والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجّه و بیش فعّالی است. امّا از نظر میزان تحمّل ابهام، شیوه ی فرزندپروری والدگری مثبت و شیوه ی نظم و انضباط متناقض بین دوگروه از والدین، تفاوت معناداری وجود ندارد. به علاوه، یافته های جانبی تحقیق نشان داد، در گروه بالینی، بین شیوه ی فرزندپروری فقر نظارت و قدرت تحمّل ابهام رابطه ی منفی و معکوسی وجود دارد و در گروه عادّی، بین شیوه ی فرزندپروری والدگری مثبت و قدرت تحمّل ابهام، رابطه ی معناداری یافت نشد.