نام پژوهشگر: ساره انصاری

تبیین امکان و ضرورت مدرسه زدایی از تربیت دینی در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  ساره انصاری   مهدی سجادی

هدف این پژوهش، تبیین امکان و ضرورت مدرسه زدایی از تربیت دینی در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران می باشد.سئوال های اساسی این پژوهش عبارتند از: 1- آیا مدرسه زدایی از تربیت دینی در نظام آموزشی ایران ضرورت دارد؟ 2- آیا مدرسه زدایی از تربیت دینی در نظام آموزشی ایران امکان دارد؟ 3- راه کارهای بهبود عملکرد نظام آموزشی ایران در خصوص تربیت دینی کدامند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعه کتابخانه ای بوده و روش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه و بررسی منابع نوشتاری و سایر منابع مربوطه بوده است و با توجه به ماهیت موضوع پژوهش ، روش تجزیه و تحلیل داده ها به صورت توصیف و استنتاج نظری بوده است.یافته های این پژوهش نشان می دهد که آموزش دینی ، از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و نسل جدید، اندیشه ها و رفتار های دینی و اخلاقی لازم و مناسب را آنطور که شایسته است، دریافت نمی کنند. معلمین برای القاء ارزش ها و اخلاقیات، از بار نمره و رتبه استفاده می نمایند و همین امر منجر به ایجاد نفاق در روح و روان دانش آموز می شود. چراکه آنان از درون برای فراگیری مسائل مذهبی برانگیخته نمی شود و این در حالی است که در جوامع اسلامی، متولیان و دولت مردان جامعه نمیتوانند نسبت به تربیت دینی افراد جامعه بی مسئولیت باشند و طبق آموزه های دین مبین اسلام، وظیفه حاکمان و دولت مردان است که به این امر مبادرت ورزند؛ بنابراین آموزش و پرورش که یک نهاد دولتی است، متصدی این امر شده و مداس موظف به تربیت مذهبی و دینی دانش آموزان خواهند بود و ضرورت مدرسه زدایی از تربیت دینی در کشور جمهوری اسلامی ایران نفی میشود و هم چنین به دلیل این که آموزش و پرورش رسمی کشور ما مستقیما زیر نظر دولت اداره می شود و در سند برنامه درسی ملی ذکر شده، هدف از آموزش و پرورش، تربیت همه جانبه یک انسان متعهد مذهبی است؛ بنابراین نمی توان تربیت دینی دانش آموزان را امری جدا از مدرسه دانست. لذا امکان مدرسه زدایی از تربیت دینی نیز در ایران نفی می شود. در این پژوهش راهکارهایی به عنوان بهبود عملکرد نظام آموزش به منظور تربیت دینی موثر به تفصیل بیان گردیده است. درنهایت به نظر می رسد در جمهوری اسلامی ایران، بحث امکان و ضرورت تربیت دینی در مدارس، اگرچه مورد تایید و دراختیار آموزش و پرورش است اما مشروط به تهیه مقدماتی است. عدم تخصص و ناکارآمدی مسوولین، عدم فهم درست تعلیم و تربیت، فقدان فلسفه روشن تربیت دینی و اسلامی مناسب، شکاف بین تئوری و عمل، فقدان مباحث و ملاحظات زیبایی شناسانه در تربیت دینی که باعث آسیب های فراوان در این امر می شود، توجه به این نکته اساسی که چرا سکولارها تعلیم و تربیت دینی را از چنگ دولت درآوردند و این که از نظر آنان اینگونه تعلیم باعث نفاق و رفتارهای تصنعی می شود ، استفاده ابزاری از دین و بدفهمی دین، عدم درک درست ماهیت و ذات تربیت دینی، فقدان مدل تربیت دینی مطلوب، عدم وجود تئوری تربیت دینی، اشکالات در حوزه روش های تدریس، فقدان مهرات آموزش تربیت دینی معلمان و نیز دیده می شود که در حوزه اجرایی و نظریه پردازی ار فقدان اندیشمند و صاحبنظر رنج می بریم. از طرفی در مدارس ایران یک نوع جزم گرایی دینی، فلسفی و علمی حاکم است. جزم گرایی مانع بزرگی بر سر راه فکر و اندیشه است. برای مثال باید اجازه داد تا به دیگر ادیان هم فکر شود؛ زیرا رفع کاهش مواجهه جزم گرایانه با ادیان، فلسفه ها و علوم است. بنابراین روشن است که چنین نگرشی، خود یک برنامه می طلبد؛ که نمی گذارد سیستم تعلیم وتربیت از حالت تعادل خارج و بسوی عدم تعادل و توازن در برنامه های تربیت دینی سوق پیداکند؛ و این در حالیست که چنین عدم توازنی را در برنامه های تربیتی نظام های تعلیم وتربیت در جوامع اسلامی می توان شاهدبود.