نام پژوهشگر: محمدرضا سنگی

اندازه گیری علف کش های 2,4-d و تری فلورالین در نمونه های آبی با استفاده از کروماتوگرافی گازی بعد از استخراج با فاز جامد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1388
  معصومه فراهانی   غلامحسن عظیمی

انواع بسیاری از علف کش ها در فرایند های کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند. به دلیل استفاده گسترده علف کش ها، باقی مانده آنها در آب های سطحی یافت می شوند. تقاضای روش های سریع قابل اطمینان برای اندازه گیری غلظت علف کش ها در آب های طبیعی، با هدف کاهش خطرات مرتبط با مصرف آنها، رو به افزایش است. در این تحقیق علف کش های 2,4-d و تری فلورالین مورد اندازه گیری قرار گرفتند. روش استخراج با فاز جامد و کروماتوگرافی گازی با آشکارساز ربایش الکترون برای اندازه گیری این ترکیبات در آب به کار گرفته شدند. علف کش ها در 100 میلی لیتر نمونه آب، توسط دیسک c-18 استخراج شدند و شویش دیسک با استفاده از مخلوط حلال اتیل استات/متانول (1:2) صورت گرفت. 2,4-d ترکیبی با فراریت پایین و از نظر حرارتی پایدار است، لذا جهت آنالیز با gc باید مشتق سازی شود. بعد از استخراج، مشتق سازی درون لوله موئین با استفاده از پنتافلورو بنزیل برماید (pfbbr) انجام شد. تری اتیل آمین (tea) به منظور کاتالیزور واکنش به کار رفت. تأثیر مقدار عامل مشتق ساز، زمان و دمای مشتق سازی، مقدار کاتالیزور و نوع حلال بر راندمان مشتق سازی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، تأثیر عوامل مختلف بر استخراج، از جمله انتخاب حلال شویش، حجم شویش، ph نمونه، افزایش نمک و سرعت جریان، مطالعه شد. پارامترهای تجزیه ای از قبیل فاکتور تغلیظ (ef)، حد تشخیص (lod) و دقت روش (rsd) نیز تعیین شدند. ef، lod و rsd به ترتیب 131/5، 6/1μg/l و 0/4% برای 2,4-d و 8/133، 6/3μg/l و 3/6% برای تری فلورالین حاصل شد. راندمان علف کش ها با استفاده از اجرای این روش برای نمونه های حقیقی 91% تا 112% به دست آمد.

مطالعه اسپکتروفوتومتری ثابت های تشکیل کمپلکس یون های 2+hg2+، cu و +ag با ترکیب بیس(4-آمینو- 4,2,1-تری آزول پیریدیل سولفونیل) اتان و استخراج نقطه ابری برای پیش تغلیظ مقادیر فراناچیز مس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم انسانی 1389
  سیده فاطمه میرسالاری   غلامحسن عظیمی

در بخش اول، مطالعه اسپکتروفوتومتری جهت بررسی ثابت های تشکیل کمپلکس یون های hg2+، cu2+ و +ag با ترکیب تازه سنتز شده بیس(4-آمینو-4,2,1-تری آزول پیریدیل سولفونیل) اتان (به عنوان لیگاند) در محیط اتانول انجام گردیده است. استوکیومتری و ثابت تشکیل این کمپلکس ها در ناحیه uv-vis مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تشخیص بهتر مدل ها از هدایت سنجی نیز کمک گرفته شد. محاسبه نتایج با استفاده از برنامه ای بر مبنای روش تحلیل بر اساس مدل در محیط matlab انجام پذیرفت. پروفایل های غلظتی و طیفی برای گونه های مختلف محاسبه شدند. انتخاب مدل شیمیایی برای هر تعادل، بر مبنای پروفایل های غلظتی و طیفی وخطای باقیمانده حاصل از برنامه، و نیز دانش ما درباره توانایی تشکیل کمپلکس این ترکیب به عنوان لیگاند صورت گرفت. استوکیومتری یون های hg2+ و cu2+ با ترکیب ذکر شده به صورت 1:1، 1:2 و 2:1 و یون ag+ بصورت 1:1، 1:2 و 1:3 گزارش شدند. یون hg2+ کمپلکس قویتری نسبت به دو کاتیون دیگر ایجاد کرد. در بخش دوم، تکنیک استخراج نقطه ابری برای پیش تغلیظ یون مس پس از تشکیل کمپلکس با ترکیب تازه سنتز شده بیس(4-آمینو-4,2,1-تری آزول پیریدیل سولفونیل) اتان و در حضور تریتون x-114 به عنوان سورفکتانت انجام شد. سپس اندازه گیری با دستگاه اسپکترومتر جذب اتمی کوره گرافیتی صورت گرفت. پارامترهای موثر بر استخراج مانند ph محلول آبی، غلظت لیگاند، مقدار سورفکتانت، دما و زمان حمام، سرعت و زمان سانتریفیوژ بررسی شدند. تحت شرایط بهینه منحنی کالیبراسیون در محدوده µg. l 20 – 1 بصورت خطی و با ضریب تعیین 0/998 گزارش شد. حد تشخیص µg l-1 0/04 و دقت نسبی روش برای 6 اندازه گیری تکرار شده از غلظت µg l-1 10 مس، برابر 2/1 % بدست آمد. در این کار فاکتور غنی سازی 16/52 حاصل شد. این روش به طور موفقیت آمیزی برای تعیین مس در نمونه آب های طبیعی بکار برده شد.

مطالعه حذف تکی و دوتایی یون های سرب(ii)،کروم(iii) و کروم(vi) از محلول های آبی با استفاده از برگ سنجد و پیش تغلیظ یون کبالت(ii) با استخراج به روش نقطه ابری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک 1389
  سعیده آهنگرانی فراهانی   جواد ذوالقرنین

در این مطالعه از برگ درخت سنجد برای حذف تکی و دوتایی یون های سرب(ii)، کروم(iii) و کروم(vi) از محیط های آبی استفاده شد. اثر تعدادی از عوامل موثر مانند ph، دما ، مقدار جاذب ، غلظت اولیه یون فلزی و اثر زمان تماس مورد بررسی قرار گرفت. برای حذف تکی یون های ذکر شده از همدماهای لانگمویر، فروندلیچ، دابینین- رادشکویچ و برای حذف همزمان یون های سرب(ii) و کروم(iii) از هم دماهای لانگمویر اصلاح شده، لانگمویر تا حدی رقابتی و فروندلیچ سه پارامتری استفاده شد. برای هر سه یون مدل لانگمویر تطابق بهتری با داده های تجربی نشان می دهد. ترتیب ظرفیت جذب یون های فلزی مورد مطالعه بر جاذب سنجد به ترتیب: pb(ii) > cr(iii) > cr(vi) . داده های سینتیکی با استفاده از مدل های سینتیکی شبه مرتبه اول و شبه مرتبه دوم مورد مطالعه قرار گرفت. سینتیک فرآیند جذب یون های سرب(ii)، کروم(iii) و کروم(vi) توسط جاذب سنجد از مدل سینیتیکی درجه دوم تبعیت می کند. اثر نمکهای نیترات منیزیم، نیترات کلسیم، نیترات سدیم و نیترات پتاسیم بر روی راندمان حذف یون های سرب(ii)، کروم(iii) و کروم(vi) بررسی شد ، نتایج نشان می دهد که حضور کاتیون هایna+ ، k+، mg2+ وca2+ اثر قابل ملاحظه ای بر بازده حذف یون های مورد بررسی ندارد. ضمنا واجذبی این یون ها به وسیله hcl، hno3 و ch3cooh بررسی شد. پس از بهینه سازی با روش یک عامل در زمان، از روش طرح آماری آزمایش برای بهینه کردن شرایط جذب زیستی یون های سرب(ii)، کروم(iii) و کروم(vi) بر برگ سنجد استفاده شد. از طرح باکس - بنکن برای بررسی اثر 4 عامل اصلی ph، دما، غلظت جاذب(cs) و غلظت یون فلزی(cm) بر جذب سرب(ii)، کروم(iii) و کروم(vi) توسط جاذب سنجد درسه سطح استفاده شد. اثرات اصلی و اثرات متقابل بین عامل ها بررسی و یک مدل ریاضی مناسب برای فرآیند جذب پیشنهاد شد. بررسی طیف ft-ir برای جاذب قبل و پس از افزودن یون های فلزی نشان دهنده گروه های عاملی در گیر شونده در فرآیند جذب زیستی است. از تکنیک استخراج نقطه ی ابری (cpe) جهت استخراج و اندازه گیری کبالت(ii) با روش جذب اتمی شعله به کار گرفته شد. به منظور بهینه کردن متغیرهای موثر در استخراج و جداسازی از روش یک عامل در زمان و سپس روش طرح باکس- بنکن استفاده شد. تحت شرایط بهینه 2/6ph=, غلظت لیگاند دی تیزون برابر با 5-10×1مولار و غلظت سورفاکتانت تریتون x-114 برابر با (v/v) 26/0% و زمان حمام 2/13 دقیقه برای 10 میلی لیتر محلول شامل کبالت(ii)، فاکتور تغلیظ برابر با 5 به دست آمد. اثرات اصلی و اثرات متقابل بین عامل ها بررسی و یک مدل ریاضی مناسب برای فرآیند استخراج پیشنهاد شد. منحنی کالیبراسیون روش از 15 تا 40 میکروگرم بر لیتر خطی با ضریب تعیین برابر 9992/0 گزارش شد. حد تشخیص روش تحت شرایط بهینه برابر 28/0 میکروگرم بر لیتر به دست آمد. درصد خطای نسبی (rsd) برابر 3/1% حاصل شد.

تهیه نانوذرات نقره پایدارشده با پلی وینیل پیرولیدون و کاربرد آن در اندازگیری اسپکتروفوتومتری ال- سیستئین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1390
  فاطمه خرم   فرزاد بامداد

محلول سیستئین به محلول حاوی نانوذرات نقره پایدارشده با پلی وینیل پیرولیدون و کاتیون باریم اضافه گردید. با اضافه کردن سیستئین انباشتگی نانوذرات نقره رخ داده و رنگ محلول کلوئیدی از زرد به صورتی تغییر پیدا می کند, و قله پیک پلاسمونیک نانوذرات نقره کلوئیدی در طول موج 397 نانومتر به سمت طول موج های بلندتر شیفت کرده و شاهد ظاهر شدن پیک جدیدی در طول موج 520 نانومتر خواهیم بود. در واقع کاتیون باریم نقش عامل پل زننده را برای نانوذرات نقره متصل شده با سیستئین ایفا می کند. نقطه ایزوبستیک در طول موج تقریبی 440 نانومتر, وجود دو نوع نانوذرات نقره, که شامل نانوذرات نقره آزاد در محلول و کمپلکس نانوذرات نقره با سیستئین و کاتیون باریم است, را تأئید می-کند. این روش دارای رنج خطی برای اندازگیری سیستئین در محدوده 2/3-2/8 میکرومولار و حد تشخیص 5/2 میکرومولار می باشد. جهت بررسی حساسیت این روش, میزان درصد بازیابی سیستئین در حضور دیگر اسیدهای آمینه محاسبه گردید. بدلیل حساسیت بالای روش مذکور برای شناسائی سیستئین در مقایسه با سایر اسیدهای آمینه, از این روش می توان برای اندازگیری سیستئین خون استفاده نمود.

بررسی جذب زیستی یون های فلزی کادمیم و نیکل از محلول های آبی توسط گیاه زبان گنجشک در ستون با بستر ثابت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1391
  معصومه حسین پوری   محمدرضا سنگی

در این مطالعه، از برگ درخت زبان گنجشک برای حذف یون های فلزی کادمیم و نیکل از محلول آبی در سیستم پیوسته، استفاده شده است. مطالعات جذب در سیستم با بستر ثابت در ستون شیشه ای به ارتفاع 30 سانتی متر و قطر داخلی 1 سانتی متر انجام شده است. اثر تعدادی از عوامل موثر بر کارایی جذب مانند ph، غلظت اولیه یون فلزی، اندازه ذرات جاذب، وزن جاذب و سرعت جریان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج جذب نشان می دهد که با افزایش وزن جاذب و ph محلول، زمان شکست و زمان اشباع افزایش و با افزایش اندازه ذرات جاذب، سرعت جریان و غلظت اولیه، زمان ها ی نام برده شده کاهش می یابد. از مدل توماس و مدل یون و نلسون برای مقایسه با داده ها ی تجربی منحنی شکست استفاده شد. داده ها ی تجربی با هر دو مدل تطابق خوبی داشت. شرایط مطلوب برای هر دو یون فلزی عبارت ازph برابر 5 برای کادمیم و ph برابر 4 برای نیکل، اندازه ذرات 30/0-18/0 میلی متر، سرعت جریان 6/5 میلی لیتر بر دقیقه و وزن جاذب 1 گرم و همچنین غلظت اولیه کادمیم و نیکل به ترتیب 30 و 15 میلی گرم بر لیتر می باشد. در این شرایط، ماکزیمم ظرفیت جذب زبان گنجشک 13/37 و 40/22 میلی گرم بر گرم به ترتیب برای کادمیم و نیکل می باشد. بازده حذف کادمیم 16/58% و بازده حذف نیکل 80/80% حاصل شد. نتایج نشان می دهد که برگ زبان گنجشک، جاذب مناسبی برای حذف یون ها ی کادمیم و نیکل از محلول آبی است.

بررسی اثر نانو ذرات اکسید آهن، سولفات آهن ، کیلیت آهن با edta و مخلوط آنها بر رشد و عملکرد دو رقم لوبیا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1392
  ندا فراهانی   مجید مهدیه

این پژوهش به منظور بررسی اثر نانوذرات اکسید آهن (feo) ، سولفات آهن و کیلیت آهن با edta ، بر رشد و عملکرد دو رقم لوبیا چیتی، به دو روش محلولپاشی و آغشته به بذر (بذرمال)، در شرایط کشت گلدانی در گلخانه انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار طراحی گردید. تیمارهای مورد استفاده شامل نانوذرات اکسید آهن با غلظتهای (0/50%، 0/1%، 0/15%) و سولفات آهن 0/3% و کیلیت آهن(0/3% و 0/5%) و مخلوط (نانوذره 0/50% و کیلیت 0/3%) و تیمار شاهد بود که به سه طریق : 1- یکبار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی، 2- دوبار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی، 3- بذرمال ، بر روی ارقام ks21193 و ks21191 مصرف شد. مصرف آهن موجب افزایش میانگین تمام صفات مورد مطالعه نسبت به شاهد گردید. بر اساس نتایج تجزیه واریانس ، اثر نوع ترکیب کودی ، نحوه کوددهی و نوع رقم بر تمام صفات مورد مطالعه معنی دار بود. طبق نتایج مقایسه میانگین صفات، بیشترین تعداد نیام در بوته، وزن خشک نیام، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته، طول ریشه چه، ضریب بنیه جوانه، وزن خشک ریشه و کمترین تعداد روز تا آغاز گلدهی مربوط به تیمار نانوذره 0/1% بود که با شاهد و سایر تیمارها بجز نانوذره 0/15%اختلاف معنی دار نشان داد. بیشترین ارتفاع بوته، طول ساقه چه و مقدار آهن در بذر مربوط به نانوذره 15/0% بود که با شاهد و سایر تیمارها اختلاف معنی دار نشان داد وموجب افزایش 32 درصدی مقدار آهن بذور نسبت به شاهد شد . تیمار کیلیت 0/5% موجب کاهش معنی دار درصد جوانه زنی، طول ساقه چه و ریشه چه و ضریب بنیه جوانه نسبت به شاهد شد. بطور کلی در بین تیمارها، نانوذره 0/1% بیشترین تأثیر مثبت و معنی دار را بر اجزای عملکرد نشان داد، بطوری که موجب افزایش 51 درصدی وزن دانه در بوته به عنوان مهمترین جزء عملکرد شد. در بین روشهای کوددهی، روش دوبار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی، موثرترین روش در افزایش اجزای عملکرد شناخته شد و رقم 193 دارای میانگین صفات بیشتری نسبت به رقم 191 بود.

اثر محلول های روی با غلظت های مختلف در کیفیت بخشی دانه ی لوبیا چیتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1393
  علی قانم   مجید مهدیه

این پژوهش با هدف بررسی اثر تیمارهای مختلف کود روی و روش کاربرد آن¬ها بر خصوصیات رویشی و عملکرد دو رقم 191 و 193 لوبیا چیتی در 1392 در دانشکده علوم پایه دانشگاه اراک انجام گرفت. این پژوهش در قالب دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول هدف بررسی اثر کودهای مختلف روی بر جوانه زنی بذر و رشد گیاهچه دو رقم مورد لوبیا چیتی بود و در آزمایش دوم تلاش گردید تا اثر دو فاکتور تیمارهای مختلف کود روی و روش کاربرد آن¬ها را بر خصوصیات رویشی و زایشی ارقام 191 و 193 لوبیا چیتی بررسی گردد. نتایج حاصل از آزمایش اول نشان داد که اثر متقابل رقم × تیمارهای مختلف کود روی بر درصد جوانه زنی و شاخص بنیه گیاهچه (svi) معنی¬دار نبود. اما اثر هر یک از عوامل اصلی بر صفت درصد جوانه زنی بذر و شاخص بنیه گیاهچه معنی¬دار بود. به طوری که در بین تیمارهای مختلف کود روی، بیشترین درصد جوانه زنی بذر و شاخصه بنیه گیاهچه مربوط به تیمار نانوذرات اکسید روی (بویژه غلظت¬های 15/0 و 1/0 درصد) بود. همچنین نتایج حاصل از آزمایش دوم نشان داد که تیمار محلول¬پاشی نسبت به کاربرد بذرمال سبب بهبود خصوصیات رشدی و عملکرد هر دو رقم لوبیا چیتی گردید. به طوری که از نظر بسیاری از صفات مورد مطالعه از جمله ارتفاع بوته، طول میانگره، وزن تر و خشک ریشه و ساقه، تعداد نیام و دانه و وزن هزار دانه تیمار دوبار محلول-پاشی کود روی نسبت به تیمار یک¬بار محلول¬پاشی و کاربرد بذرمال کود روی برتر بود. همچنین نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمار کود روی سبب بهبود برخی از خصوصیات رویشی، عملکرد و کیفیت دانه هر دو رقم لوبیا چیتی نسبت به تیمار شاهد شد و در بین تیمارهای مختلف کود روی، تیمارهای 15/0 و 1/0درصد نانوذرات اکسید روی عنوان تیمار برتر را به خود اختصاص دادند. به طور کلی، براساس نتایج حاصل از این آزمایش کاربرد دوبار محلول¬پاشی 1/0 درصد نانوذرات اکسید روی در طول فصل رشد می¬تواند بهترین تیمار در دستیابی به حداکثر رشد و عملکرد در هر دو رقم 191 و 193 لوبیا چیتی باشد.

تاثیر یون مس به اشکال مختلف (سولفات مس، کمپلکس مس با edta و نانوذرات اکسید مس) بر مراحل مختلف رشد دو گونه لوبیا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1393
  آتنا بیات   مجید مهدیه

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تیمارهای مختلف یون مس بر مراحل مختلف رشد دو رقم ks1191 و ks1193 لوبیا چیتی انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با 16 تیمار و 3 تکرار تحت شرایط گلخانه پیاده گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل دو رقم لوبیا چیتی و 8 نوع کود مس بود.تیمار های مورد استفاده شامل سولفات مس(3/0%)،نانوذرات اکسید مس(05/0%،1/0%،15/0%)،کیلیت مس با edta (1/0%،3/0%،5/0%) مخلوط نانوذره اکسید مس1/0%+کیلیت مس با edta3/0% وتیمار شاهد بود .اثر هر یک از عوامل اصلی بر صفت درصد جوانه زنی بذر و شاخص بنیه گیاهچه معنی دار بود. به طوری که در بین تیمارهای مختلف کود مس، بیشترین درصد جوانه زنی بذر و شاخصه بنیه گیاهچه مربوط به تیمار نانوذرات اکسید مس (بویژه غلظت های05/0 و 1/0 درصد) بود که با سایر تیمارهای اختلاف معنی داری داشتند.اما نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که اثر متقابل رقم × تیمارهای مختلف کود مس بر درصد جوانه زنی و شاخص بنیه گیاهچه (svi) معنی دار نبود. . همچنین آزمایش دوم به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 18 تیمار و 3 تکرار برای هر یک از ارقام مورد مطالعه به صورت جداگانه پیاده گردید.که به سه طریق:1- یک بار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی 2- دو بار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی 3-بذر مال انجام شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمار کود مس سبب بهبود برخی از خصوصیات رویشی (از قبیل ارتفاع بوته، طول میانگره، وزن تر و خشک ساقه و ریشه)، عملکرد (تعداد نیام و وزن هزار دانه) و کیفیت دانه (میزان عنصر مس موجود در بذر) هر دو رقم لوبیا چیتی نسبت به تیمار شاهد (عدم کاربرد کود مس) شد. به طور کلی، براساس نتایج حاصل از این آزمایش کاربرد بذرمال 1/0 درصد نانوذرات اکسید مس در طول فصل رشد می تواند بهترین تیمار در دستیابی به حداکثر رشد و عملکرد در هر دو رقم 191 و 193 لوبیا چیتی باشد. رقم 191 دارای میانگین صفات بیشتری نسبت به رقم 193 بود.