نام پژوهشگر: سید مصطفی میرزایی

بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر بلوغ هیجانی نوجوانان با سندرم داون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده کودکان استثنایی 1391
  سید مصطفی میرزایی   معصومه پور محمد رضای تجریشی

چکیده: مهارت های زندگی به معنای توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت در نظر گرفته می شوند به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و مشکلات زندگی کنار بیاید. مهارت های زندگی سازه ای است که به لحاظ نظری و علت شناسی مشابهت هایی با بلوغ هیجانی دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر بلوغ هیجانی نوجوانان با سندرم داون می باشد. از جامعه آماری نوجوانان 12 تا 18 سال با سندرم داون عضو کانون خیریه داون تهران 25 نفر با توجه به معیارهای ورودی انتخاب شدند و پرسشنامه بلوغ هیجانی را پاسخ دادند و پس از آن 14 جلسه، هفته ای 2 جلسه در طول 2 ماه، مهارت های زندگی را آموزش دیدند. پس از یک هفته از اتمام آموزش دوباره پرسشنامه بلوغ هیجانی را تکمیل کردند. میانگین های بدست آمده در مرحله پیش آزمون و پس آزمون از طریق آزمون() وابسته مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان دادند که آموزش مهارت های زندگی بر بلوغ هیجانی به طور کلی و بر تمامی مولفه های بلوغ هیجانی نیز تاثیر مثبت دارد. نتایج این پژوهش نقش آموزش مهارت های زندگی در بهبود بلوغ هیجانی کودکان با سندرم داون را تایید می کند. آموزش این مهارت ها به نوجوانان با سندرم داون که در زمینه بلوغ هیجانی مشکل دارند می تواند آنها را از این مشکلات رهایی بخشد. با توجه به اینکه بلوغ هیجانی عبارت از خصوصیات شخصی است که قابلیت مقاومت در برابر تاخیر در ارضاء نیازها را ایجاد می کند و فردی که دارای این مولفه روانشناختی می باشد ویژگی هایی چون سازگاری موثر با خود، خانواده، همسالان، جامعه و فرهنگ خویش را دارا است. می توان گفت تا حد زیادی بلوغ هیجانی در تعاملات بین فرد و جامعه (خانواده، دوستان و ...) شکل می گیرد. نشانه های بلوغ هیجانی اکثرا در ارتباط با دیگران مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. فرد توانایی سازگاری موثر را زمانی به دست می آورد که روابط بین فردی و اجتماعی متعددی را به درستی تجربه کند. خود و انتظارات خود را به خوبی بشناسد و از همین طریق بتواند سایر افراد را مورد بررسی قرار دهد و انتظارات دیگران را نیز بشناسد و بتواند خود را جای آنها بگذارد. با توجه به آنچه بیان شد اینگونه می توان نتیجه گرفت که در طول زندگی همراه با کسب تجربه ها و تعاملات با دیگران بلوغ هیجانی به صورت خودکار و بدون نیاز به آموزش شکل می گیرد. هر فرد به مرور زمان توانایی ها، تکنیک ها و روش های لازم برای تعامل با دیگران را به دست می آورد و به بلوغ مطلوب در این زمینه می رسد. اما افرادی که به هر دلیل نتوانند روابط بین فردی و تعاملات سالم و بدون مشکل را با دیگران برقرار کنند در معرض خطر عدم دستیابی به بلوغ هیجانی مطلوب قرار می گیرند. نوجوانان با سندرم داون به دلیل عدم بهره مندی از هوشبهر مطلوب و نشانگان فیزیولوژیکی خاصی که روابط و تعاملات آنها را با دیگران تحت تاثیر قرار می دهد، در این دسته از افراد جای می گیرد. در چنین شرایطی آموزش مهارت های زندگی می تواند به عنوان یک عملکرد و فعالیت جبرانی برای به دست آوردن توانایی ها و تکنیک های ارتباط بین فردی عمل کند. در طول آموزش مهارت های زندگی این نوجوانان توانایی همدلی، تصمیم گیری، شناخت شرایط و ویژگی های خود، حل مسئله، برقراری ارتباط و ... را تمرین می کند و زمینه های برقراری ارتباط و تعامل صحیح را بدست می آورند و به تبع آن در زمینه بلوغ هیجانی پیشرفت می کنند؛ چرا که بیان شد بلوغ هیجانی حاصل برقراری ارتباط موثر و سالم با اطرافیان است. با این توضیحات می توان به این نتیجه رسید که آموزش مهارت های زندگی شرایط رسیدن به بلوغ هیجانی را در نوجوانان با سندرم داون فراهم می کند. مراکزی که در امر آموزش نوجوانان با سندرم داون متولی هستند باید آموزش مهارت های زندگی را به عنوان یک دوره ای از فعالیت های اجتماعی جبرانی، با هدف ارتقاء بلوغ هیجانی به کار بگیرند.