نام پژوهشگر: حسین سیاح گرجی

نجات بخشی ادیان از منظر قرآن و حدیث
پایان نامه سایر - دانشکده علوم حدیث 1386
  حسین سیاح گرجی   محمد علی مهدوی راد

ب‍ی گمان سترگ ترین اندیشناکی آدمی، در جملگی دورانها و سامانها، چگونگی سرنوشت و فرجام کار او است. در این میان آسمان باوران را نگرانی افزون تر است؛ چه مرگ از نگاه ایشان پایان کار نیست و آدمی را در سرای دیگر، زندگی دیگر و جاودان است. پرسش سرینه آنان این است که برای خوشبختی در جهان بازپسین چگونه باید بود و چه باید کرد؟ کارگزار و کاردار آفرینش، که از این سترگ ترین پرسش آدمی زاده آگاه بود، آیین خویش را با پیامبران خویش گسیل داشت تا پاسخ آن فراهم آید. اسلام، فرجامین و برترین نمود آیین ایزدی است؛ از این رو بهترین پاسخ را برای بشر گرد آورده است، اما پرسش دیگر آن است که چنانچه پس از فرو آمدن اسلام، گروهی آن را برنتابند و به فرمان پیام آورش سر ننهند، سرنوشت آنان در دیگرسرای چگونه خواهد بود؟ آیا از آن رو که مسلمان نیستند جملگی دوزخی اند؟ یا از راه آیینهای دیگر نیز می توان رستگار شد؟ آشکار است که هیچ کس را یارای آن نیست که بهتر از قرآن و حدیث چنین پرسشی را پاسخ گوید. نوشتاری که پیش رو است بر آن بوده است تا نگرگاه این دو چشمه پاک یزدانی را در این باره بکاود. گزیده باید گفت که از نگرگاه قرآن و حدیث، اسلام آیین بهی است و از پس فرود آن جملگی آدمیان را، بر هر آیینی که باشند، شایسته و بایسته است تا در برابر پیام آورش کرنش کنند، به او و آیین او باور آورند و فرمان اش را بر دیده نهند و چنانچه دانسته چنین نکنند، ستمگرند و دوزخ سزای ایشان است. آیین خداوندگار یکتا یکی است؛ چه حق را دویی نیست و در هر دوران به فراخور پیامبری که بر او فرود آمده نمودی کرده است؛ از این رو جملگی حق است، ولی پس از برانگیختگی محمد امین ـ درود پروردگار دانا بر او و خاندانش باد ـ دیگر آیینها را دوران به سر آمده و اینک فرمان، فرمان محمد است، ولی با این همه رستگاری تنها از آنِ مسلمانان نیست؛ چه نه این است که رستگاری تنها با راست کیشی فراهم آید. چنانچه کسی آیین خویش را آیین بهی می دانسته و در اندیشه گمان جز این نمی برده و آن را پایبند و فرمانبردار بوده، رستگار است و پاداش کردار نیک خویش را خواهد گرفت؛ نیز چنانچه کسی در دریافت آیینی که پیروی از آن بایسته است کوتاهی کرده، ولی نه از سر غرّه گی و کین ورزی، بلکه از آن رو که ناتوان بوده، رستگار است. ناتوانی او از هر گونه ای که باشد بخشودنی است؛ برای نمونه می توان از ناتوانی در اندیشه، ناتوانی در پیکره، ناتوانی در رفتن به جایی که می توان آموزه های آیین استوار را در آن آموخت یا زیستن در جایی که در آن از آیین پیروی بایسته خبری نبوده و آموزگاری نیامده است تا آن آیین را به مردم بیاموزد یاد کرد.