نام پژوهشگر: منیژه آقایی

بررسی مقاومت پسماند محوری-کمانشی تیرهای کامپوزیتی پالترود پس از اعمال بار ضربه ای محوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی مکانیک 1392
  منیژه آقایی   محمد رضا فروزان

مواد مرکب از سالیان پیش به دلیل دارا بودن ویژگی های برجسته ای از جمله نسبت استحکام به چگالی بالا و مقاومت بالا در برابر خوردگی، به عنوان جایگزینی برای برخی از فلزات مانند فولاد و آلومینیوم در بسیاری از صنایع انتخاب شده اند. تیرهای ساخته شده از جنس مواد مرکب از جمله محصولاتی از کامپوزیت ها هستند که در ساخت سازه های ساختمانی، راه سازی، پل ها و ... کاربرد دارند. موضوع ضربه در مواد مرکب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا در اثر ضربه در ماده مرکب آسیب ایجاد شده و در نتیجه مقاومت آن کاهش می یابد. یکی از انواع ضربه هایی که به تیرهای کامپوزیتی ممکن است اعمال شود، ضربه ی محوری می باشد که کمتر توسط محققان دیگر به آن پرداخته شده است. بررسی استحکام پسماند محوری- کمانشی تیر پس از ضربه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا در اثر کمانش و ناپایداری ناگهانی تیر، ممکن است کل سازه دچار ناپایداری و فرو ریزش شود. در این تحقیق، تیرهای با مقطع ناودانی از جنس شیشه- پلی-استر و ساخته شده به روش پالتروژن ابتدا تحت ضربه محوری قرار داده شده و سپس مقاومت پسماند محوری- کمانشی آنها پس از اعمال بار ضربه ای اندازه گیری شده است. به جهت بررسی تأثیر ضربه و آسیب ناشی از آن بر مقاومت محوری- کمانشی این تیرها، مقاومت تیرهای سالم مشابه نیز، مورد بررسی قرار گرفته است. مدل سازی مسئله در نرم افزار اجزاء محدود آباکوس و توسط حل گر صریح انجام و برای بررسی شروع آسیب به مقایسه ی چهار معیار ماکزیمم تنش، ماکزیمم کرنش، هاشین و هو پرداخته شده است. در کنار این معیارها که از جمله معیارهای ساده و مشهور برای بررسی شروع آسیب در مواد مرکب هستند، از روش رشد آسیب آنی استفاده شده است. برای اعمال مدل آسیب و تعریف رفتار ماده به صورت اورتوتروپیک، از زیربرنامهvumat بهره گرفته شده است. به جهت اعتبارسنجی داده های حاصل از مدل سازی به انجام تست های آزمایشگاهی پرداخته شده، ضمن آنکه مدل سازی و تست های مربوطه برای شرایط مختلفی مورد بررسی قرار گرفته اند. به این ترتیب که تأثیر وزن و ارتفاع ضربه زن و نیز طول تیر در این بررسی ها مورد توجه بوده است. با مقایسه ی نتایج حاصل از مدل-سازی و آزمایش، این نتیجه بدست آمده است که معیارهای ماکزیمم تنش، ماکزیمم کرنش و هاشین برای فشار بر تیر سالم، بهترین پیش بینی را از نظر منحنی نیرو- جابه جایی و مود کمانش کرده اند. در حالی که معیار هو با احتیاط بیش از حد، رفتار خوبی برای تیر در فشار پیش بینی نکرده و آسیب را بسیار زیاد در تیر نشان داده است. در مورد فشار پس از ضربه در تیر، معیارهای ماکزیمم تنش و هاشین، رفتارهای نسبتاً مشابه و مطابق با آزمایش را پیش بینی نموده اند. هچنین به کمک تحقیق انجام گرفته در این پایان نامه این دست آورد حاصل شده است که بسته به نوع بارگذاری و ماده ی مورد استفاده باید از معیار مناسب برای مدل کردن آسیب استفاده کرد و سپس به کمک مدل سازی با این معیار مناسب قادر به دستیابی به نتایجی بود که رسیدن به آن ها از طریق آزمایش آسان نباشد. برای نمونه می توان به دستیابی به مود کمانش و شکل مودهای آسیب اشاره نمود.

مقایسه رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی افراد متاهل عضوشبکه های اجتماعی مجازی (فیسبوک) با افراد متاهل غیر عضو شبکه های اجتماعی مجازی (فیسبوک) در سال 1393، شهر بندرعباس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هرمزگان - دانشکده علوم انسانی 1393
  منیژه آقایی   عبدالوهاب سماوی

هدف از این پژوهش ؛ مقایسه رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی افراد متاهل عضو شبکه های اجتماعی مجازی (فیسبوک) با افراد متاهل غیر عضو شبکه های اجتماعی مجازی ( فیسبوک ) می باشد . تحقیق حاضر از نوع تحقیقات علی _ مقایسه ای است که از جمله تحقیقات توصیفی (غیر آزمایشی) می باشد . در این پژوهش ، جامعه آماری شامل کلیه زوج های عضو شبکه اجتماعی ( فیسبوک ) و غیر عضو شبکه های اجتماعی ( فیسبوک ) شهر بندرعباس بودند . نمونه آماری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . مجموعه نمونه جامعه آماری 240 نفر بودند که 120 نفر زوج های عضو شبکه اجتماعی فیسبوک و 120 نفر زوج های غیر عضو شبکه اجتماعی فیسبوک بودند . که به چهار گروه برابر ، زنان عضو شبکه اجتماعی فسبوک و زنان غیر عضو شبکه اجتماعی فیسبوک و دو گروه ، مردان عضو شبکه اجتماعی فیسبوک و مردان غیر عضو شبکه اجتماعی فیسبوک تقسیم شدند . نتایج پژوهش نشان دهنده ی آن بود که بین بهزیستی روان-شناختی زوج های عضو شبکه اجتماعی و زوج های غیر عضو تفاوت وجود دارد . و زوج هایی که عضو شبکه اجتماعی نیستند از بهزیستی روان شناختی بالاتری نسبت به زوج هایی که عضو شبکه اجتماعی هستند برخوردارند