نام پژوهشگر: سهیل شهامت جو

بررسی تغییر رنگی منسوجات با استفاده از دستگاه های دیجیتالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1392
  سهیل شهامت جو   هاله خلیلی

در سال های اخیر صنعت نساجی راهکارهای زیادی را به منظور ارتقا سطح کیفی منسوجات به کار برده است که یکی از مهمترین خصوصیات این محصولات خواص ظاهری می باشد که در بین این خواص، فاکتور یکنواختی رنگی را می توان به عنوان یکی از مهمترین عوامل در نظر گرفت، زیرا به غیر از مواردی چون سنگ شویی، اسید شویی و غیره نایکنواختی پارچه قابل قبول نیست. گسترش روش های بهبود ظاهری پارچه همواره مورد توجه محققان صنعت نساجی و صنایع وابسته به آن بوده است که به طور معمول به دو صورت کمی و کیفی انجام می گیرد. روش کیفی شامل ارزیابی های بصری است که این روش به دلیل وابستگی به مشاهده کننده و عدم تکرار پذیری چندان قابل اعتماد نیست. در بررسی های کمی محاسبات دشوارتر است اما تا کنون تحقیقاتی در این خصوص از جمله : بررسی داده های طیفی و استفاده از دوربین دیجیتالی و در ادامه استفاده از پردازش تصویر انجام شده است. در تحقیق حاضر ابتدا تحداد 60 نمونه (در رنگ های مختلف که فضارنگ را پوشش مناسبی دهند) با درجات مختلف نایکنواختی تهیه شد. سپس این نمونه ها با استفاده از روش های مناسب روان-فیزیکی توسط 30 مشاهده کننده (15 مرد و 15 زن) از نظر یکنواختی بررسی و رتبه بندی شد و مقادیر به دست آمده توسط مقیاس لیکرت به داده های مقیاس پذیر تبدیل گردید. همچنین انعکاس نمونه های تهیه شده به وسیله اسپکتروفتومتر به دو حالت دهانه بزرگ و دهانه کوچک در 8 مکان راندوم اندازه گیری شده و پس از تبدیل مقادیر انعکاسی به داده های l*a*b* مقدار اختلاف رنگ نمونه ها با استفاده از دو فرمول de2000 و decmc به دست آمد و با روش های مرسوم در تحقیقات قبلی بررسی مقایسه گردید. نهایتا تصویر نمونه های مورد نظر توسط اسکنر (که قبلا تنظیم و توصیف رنگی شده است) به دست آمد و مقادیر rgb پیکسل ها به l*a*b* تبدیل و اختلاف رنگ نمونه ها در 50 مکان هم اندازه محاسبه شد و نتایج با روش اسپکتروفتومتریک با دهانه بزرگ و کوچک و روش k/s مقایسه گردید. نتایج آزمایشات نشان داده که جایگزین کردن مقادیر انعکاسی با داده های l*a*b* تغییر چندانی در نتایج حاصل نمی کند و ارزیابی نایکنواختی به روش کالریمتریک بسیار ساده تر و کم هزینه تر از روش k/s است. همچنین مشخص شد که با کوچک تر شدن دهانه اسپکتروفتومتر، نتایج به دست آمده دقت بیشتری داشته و ضریب همبستگی بالاتری با داده های بصری نسبت به روش اسپکتروفتومتریک با دهانه بزرگ دارد. نهایتا در روش دیجیتالی و با استفاده از اسکنر نتایج بهبود قابل ملاحظه ای یافته و دیگر مشکلات ناشی از روش اسپکتروفتومتریک مشاهده نشد.