این پژوهش به منظور سنجش سطح سواد مالی دانشجویان و بررسی تأثیر تجارب مصرفی دوران کودکی دانشجویان و مشخصات دموگرافیک(جمعیت شناختی) بر روی سواد مالی آنها مطرح و اجرا شده است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاههای استان یزد می باشند. در این تحقیق از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای برای تعیین حجم نمونه استفاده شده وتعداد 200 پرسشنامه بین مراکز شهرستان های منتخب توزیع و مجموعاً 158 پرسشنامه جمع آوری گردید. این پژوهش متشکل از سه فرضیه اصلی است که با استفاده از آزمون t برای دو نمونه مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه (anova)، آزمون زوجی شفه و همچنین برای بررسی رابطه بین دو متغیر فاصله ای و نرمال از ضریب همبستگی پیرسون و رابطه بین دو متغیر غیر نرمال از ضریب همبستگی اسپیرمن مورد آزمون قرار گرفته است. در بررسی فرضیه اول نتایج حاکی از آن بود که که بطور میانگین، دانشجویان به بیش از نیمی از سوالات بصورت صحیح پاسخ دادند. نتایج فرضیه دوم بیانگر آن است که سطح سواد مالی دانشجویان تحت تأثیر مولفه های سن، جنسیت، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، نوع اشتغال، دانشکده تحصیلی، تحصیلات، رشته تحصیلی مقطع متوسطه و استقلال مالی می باشد؛ اما مولفه های حوزه فعالیت، معدل، سطح درآمد و تحصیلات پدر و مادر بر سطح سواد مالی سرمایه گذاران اثری ندارند. بررسی فرضیه سوم نشان می دهد بین تجارب مصرفی دوران کودکی و سواد مالی دانشجویان ارتباط معنادار مستقیم وجود دارد.