نام پژوهشگر: کاظم برهانی

تحلیل فضایی تأثیر ارتقای مدیریت سیاسی فضا در تعادل های ناحیه ای مطالعه موردی: استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  کاظم برهانی   ابوالفضل مشکینی

بررسی تعادل های ناحیه ای حاصل از ارتقای مدیریت سیاسی فضا در این پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. شهرها و نظام های شهری تجلی نظام های اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی حاکم هستند.این نظام ها مناسبات دیالتیک با عملکرد شهرها برقرار می کنند و بر نظام شهری و ساختارهای مربوط به آن اثر می گذارند. در زمینه تاثیرگذاری نظام های سیاسی می توان به نقش مدیریت سیاسی و چگونگی تصمیم گیری مدیران در حوزه شهرها در جذب سرمایه گذاری بخش دولتی، نقش تصمیمات سیاسی در دریافت خدمات عمومی نقش تصمیمات سیاسی در ارتقا یابی یک مکان جغرافیایی به مرکز ناحیه ای از طریق تصمیمات سیاسی و تقسیمات کشوری و...اشاره کرد. با به هم خوردن نظام منطقی سلسله مراتبی سکونتگاه های انسانی به خصوص شهرها موجب پیدایش مشکلات بسیاری در کلیه مقیاس های سکونتگاهی از روستاها گرفته تا مقیاس ملی شده است. افزایش هزینه های اقتصادی و اجتماعی ناشی از تمرکز بیش از حد ،که در نتیجه آن تقویت بیش از حد مرکز به قیمت تضعیف شدن پیرامون را منجر می شود. این پژوهش به بررسی تاثیر استان شدن استان گلستان در سال 76 بر تعادل های ناحیه ای پرداخته است که در این راستا این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و به شیوه طرح ماقبل و مابعد یا پانل گذشته نگر انجام گردیده و بر این اساس شاخص های تعادل ناحیه ای در استان گلستان در دو دوره مورد مقایسه قرار گرفته است. در راستای آزمون فرضیه تحقیق، تاثیر استان شدن را در دو بخش نظام شهری و برخوداری از امکانات در قبل وبعد از استان شدن سنجیده شده است. در بخش نظام شهری به منظور بررسی شرایط نظام سکونتگاهی و شبکه شهری، از دو دسته از شاخص های نظام شهری استفاده شده است. شاخص نخست شهری و شاخص هایی که بیانگر تمرکز و عدم تمرکز در نظام شهری اند. در بخش سنجش برخوداری از امکانات شاخص موردنظر در سطح استان در قبل و بعد از استان شدن سنجیده شده که در نتیجه انجام آزمون ها این نتیجه حاصل شد که تصمیم دولت مبنی بر ارتقای مدیریت سیاسی فضا منجر به ایجاد شرایط مرکز –پیرامونی در محدوده استان شده است و قطب رشد جدیدی در محدوده ایجاد گردیده است، این قطب رشد به لحاظ دریافت امکانات و بودجه های دولت، باعث مهاجرت از پیرامون به مرکز شده است و در نهایت تعادل نظام سکونتگاهی به هم خرده و شرایط نخست شهری بر محدوده مورد مطالعه حاکم شده است. در مقابل به علت ارتقای مدیریت سیاسی فضا میزان بودجه های دولتی افزایش داشته و گسیل این بودجه ها و در عین حال افزایش تعداد شهرها، باعث افزایش مراکز خدمات رسانی شده و در نتیجه میزان دسترسی به خدمات افزایش یافته است.