نام پژوهشگر: ریحانه زیادلو

مقایسه اپی ژنتیکی سلول های بنیادی مزانشیمی جداشده از مغزاستخوان و کوریون انسانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - پژوهشکده رویان 1392
  ریحانه زیادلو   مریم شاه حسینی

مقدمه: سلول های بنیادی مزانشیمی(msc) به عنوان منبع خوبی از سلول های بنیادی برای ترمیم بافت های آسیب دیده در سلول درمانی هستند، زیرا ایمونوژنیک نیستند، دارای توانایی خودنوزایی بوده و پتانسیل تمایز به انواعی از رده های سلولی را دارند. سلول های بنیادی مزانشیمی جداشده از مغزاستخوان به عنوان کاندید اصلی در کارهای درمانی می باشند، اما فرآیند دردناک نمونه گیری و کاهش پتانسیل تکثیر و تمایز سلول ها با افزایش سن، استفاده از آن ها را در کارهای درمانی محدود می کند. اخیراً سلول های بنیادی مزانشیمی جداشده از بافت های جنینی از جمله کوریون به عنوان منبع مناسبی از سلول ها معرفی شده اند، زیرا نسبت به سلولهای بنیادی مزانشیمی جداشده از بافت های بالغ از جمله مغزاستخوان، می توانند به میزان بیشتری تکثیر شوند. در مطالعه ی حاضر به مقایسه دو منبع سلولی جداشده از کوریون و مغزاستخوان پرداختیم و در این راستا تغییرات هیستونی در سطح کلی و در ناحیه پروموتری ژن های مارکر stemnes شامل oct4, sox2، nanog و همچنین ژن nestin به عنوان مارکر سلول های پیش ساز عصبی، مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان و کوریون انسانی جداسازی و کشت داده شد. سلول های هر دو بافت با انجام چندین پاساژ تکثیر شد و سلول های حاصل از پاساژ سوم، از لحاظ بیان برخی مارکر های سطحی و توان تمایز به رده های مزودرمی مورد بررسی قرار گرفتند. در ادامه، میزان استیلاسیون و متیلاسیون لیزین 9 هیستون3 (h3k9) به صورت کلی و با روش نوکلئوزوم الایزا در msc های جداشده از کوریون و مغزاستخوان مقایسه شد. سپس الگوی بیان ژن و سطح استیلاسیون و متیلاسیون h3k9 در ناحیه پروموتری ژن های مارکر و با روش chip real time pcr در دو منبع سلولی ارزیابی شد. نتایج: سلول های بنیادی مزانشیمی هر دو منبع سلولی ظاهر شبه فیبروبلاستی داشتند. آنالیزهای فلوسایتومتری نشان داد هر دو منبع سلولی مارکرهای رده ی مزانشیمی شامل cd73، cd90، cd44 و cd105 را بیان کردند ولی مارکرهای سلول های رده خونساز نظیرcd34, cd45 و cd11b را بیان نکردند. همچنین هر دو منبع سلولی توانستند به رده های استخوانی، غضروفی و چربی تمایز یابند. نتایج نشان داد، سطح استیلاسیون h3k9 به صورت کلی در سلول های بنیادی مزانشیمی جداشده از کوریون نسبت به مغزاستخوان بالاتر می باشد. همچنین، میزان بیان ژن های nanog, sox2 و nestin در mscهای جداشده از کوریون به صورت معناداری بالاتر از msc های جداشده از مغزاستخوان بود. به علاوه، یافته های حاصل از تکنیکreal time pcr chip در ناحیه پروموتری ژن های نام برده، میزان بیان بالاتر این ژن ها را تایید کرد. نتیجه گیری: با وجود اینکه msc های جداشده از دو منبع سلولی کوریون و مغزاستخوان از لحاظ مورفولوژی و بیان رسپتورهای سطحی دارای ویژگی های یکسانی می باشند، اما تفاوت چشمگیری در سطح بیان ژن و الگوی اپی ژنتیکی آن ها مشاهده شد. طبق نتایج به دست آمده، msc های جداشده از کوریون دارای قدرت تکثیر بالاتری نسبت به msc های جداشده از مغزاستخوان می باشند. همچنین پیش بینی می شود، پتانسیل تمایز به عصب در msc های جداشده از کوریون بالاتر از این میزان در msc های جداشده از مغز استخوان باشد. بنابراین می توان از msc های جداشده از کوریون به عنوان منبع مناسبی از سلول ها در کارهای درمانی استفاده کرد. واژه های کلیدی: سلول های بنیادی مزانشیمی، کوریون، مغزاستخوان، اپی ژنتیک