نام پژوهشگر: سارا ملک نیا

تعیین الگوی بهینه کشت با استفاده از رهیافت برنامهریزی آرمانی ترتیبی توسعه یافته و فراآرمانی (مطالعه موردی: شهرستان گرگان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  سارا ملک نیا   محمدرضا کهنسال

تخصیص بهینه زمین های کشاورزی در یک منطقه یکی از مسائل بسیار اساسی در استفاده بهینه از منابع تولید کشاورزی است. یکی از مهمترین تصمیمات کشاورزان تخصیص بهینه منابع است که این عمل اغلب از طریق تعیین الگوی بهینه کشت صورت می گیرد. هدف از این مطالعه معرفی و کاربرد رهیافت برنامه ریزی آرمانی ترتیبی توسعه یافته و فراآرمانی و تعیین الگوی بهینه کشت شهرستان گرگان با استفاده از این دو رهیافت می باشد. داده های مورد استفاده در این پژوهش با استفاده از بکارگیری روش نمونه گیری تصادفی ساده و تکمیل 112 پرسش نامه از میان بهره برداران زراعی شهرستان گرگان در سال 91-1390 فراهم گردید. سپس با بکارگیری روش آنالیز واریانس بهره برداران نمونه در گروه بهره برداران کمتر از 4 هکتار و بیشتر از 4 هکتار تقسیم و مدلهای مورد نظر برای هر دو گروه برآورد گردید و در پایان نتایج با الگوی کشت فعلی منطقه مورد مقایسه قرار گرفت. آرمانهای مورد نظر کشاورزان در این منطقه شامل: حداقل سازی هزینه کل زراعت، حداکثر اشتغال نیروی کار خانوادگی کشاورز و حداقل کردن مصرف آب در دو دوره کشت پائیزه و بهاره می باشد. نتایج نشان داد که آرمان حداقل مصرف آب در تمامی مدلها برآورده شده ولی آرمان حداکثر اشتغال در هیچ یک از مدلها برآورده نشده و از سطح قابل قبول مورد انتظار تصمیم گیرنده انحراف داشته است. مدل برنامه ریزی آرمانی ترتیبی توسعه یافته با مقادیر متفاوت آلفا بین بهینه سازی یا کارایی (0=?) و توازن بین اهداف (1=?) یک بار بطور ساده و یک بار با تغییرات 20 درصدی در مقادیر آرمانها برآورد گردید. همچنین نتایج نشان داد که در الگوی زیر 4 هکتار محصولات گندم، کلزا و باقلا در کشت بهاره به ترتیب 54% کاهش، 25%و37% افزایش و در کشت پائیزه پنبه 107? افزایش نسبت به الگوی فعلی داشته اند این در حالی است که در الگوی بالای 4 هکتار، در کشت بهاره گندم و کلزا به ترتیب 35%و 25% کاهش یافته و باقلا بدون تغییر مانده است. در کشت پائیزه نیز سویاو گوجه فرنگی به ترتیب 51% و 284% افزایش ولی شالی 26% کاهش را نسبت به الگوی فعلی نشان می دهد. بیشترین مقدار محاسباتی سود کل حاصل از تولید محصولات مربوط به مدل برنامه ریزی آرمانی ترتیبی توسعه یافته بوده که در گروه 1، 84% افزایش و در گروه 2، 102% افزایش داشته است. همچنین محصولات سیب زمینی، ذرت و جو در هیچ مدلی وارد الگوی کشت نشده و از بین محصولات تولیدی حذف شده اند.